< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / القول فى العيوب (الخصاء) /

آيا تدليس حتماً در عيوب است و مخصوص جايى است كه به زبان بگويند؟

تدليس در لغت همان طور كه لسان العرب دارد يعنى:

التدليس من الدَلَس بمعنى الظلمة، و...; و چون تدليس اوضاع را بر انسان تاريك مى كند، به مكر و فريب، خدعه، كتمان العيب، اخفاء، غشّ و... تدليس گفته اند.

و من هنا يظهر; معناى تدليس منحصر به اخفاى عيب نيست بلكه گاهى حسنى را كه ندارد اظهار مى كند مثل تدليس الماشطة.

مرحوم صاحب جواهر در باب تدليس (بعد از باب عيوب) به تبع محقّق بحث تدليس را مطرح كرده، و مى فرمايد:

هو تفعيل من المدالسة بمعنى المخادعة و الدَلَس محرّكاً الظلمة فكأنّ المدلّس لمّا دلّس و خدع أظلم الأمر على المخدوع ذكروه فى كتاب البيع و أثبتوا به الخيار، إن فعل ما يظهر به ضدّ الواقع كتحمير وجه الجارية و وصل الشعر و التصرية بالشاة (ندوشيدن گوسفند) و نحو ذلك، در ادامه صاحب جواهر مى فرمايد: الذى يظهر من نصوص المقام بل هو صريح جماعة من الأصحاب تحقّقه (تدليس) هنا بالسكوت عن العيب مع العلم به فضلا عن الإخبار بضدّه.[1]

در قرآن كلمه «دَلَس» نداريم و در نهج البلاغه يك بار آمده كه حضرت در يكى از نامه ها «المدالسة و المخادعة» فرموده و تدليس را هم رديف خدعه دانسته است.

از مجموع آنچه كه گفته شد مى توان استفاده كرد:

1- هر اظهار خلافى تدليس است، خواه اخفاى عيب باشد يا اظهار حُسنى كه ندارد.

2- تدليس لازم نيست هميشه با لفظ باشد و گاهى با سكوت هم حاصل مى شود، در جاهايى كه سكوت عرفاً غلط است، سكوت تدليس است، مثل اين كه دخترى را براى عقد نكاح بياورند و نگويند كه باكره نيست چون عرفاً انتظار بكر بودن را دارند، حال اگر بدانند و سكوت كنند تدليس است.

در ما نحن فيه نيز كه مقام نكاح است، اگر هريك از زوج و زوجه نتوانند به اغراض نكاح برسند اگر طرف مقابل مى دانسته و نگفته، خدعه و نيرنگ است و اگر نمى دانسته، عيب است و از آن جايى كه خصا چيزى نيست كه صاحبش آن را نداند، از اين جهت در تمام روايات، خصا به عنوان تدليس ذكر شده است، چون سكوت از بيان آن تدليس است.

از اين جا مى خواهيم تمام عيوبى را كه موجب فسخ نكاح مى شود بررسى كنيم و مى گوييم اكثر اين عيوب را صاحبش مى داند و چون سكوت مى كند تدليس است، مثلا در عنّين يا مجبوب شخص مى داند كه معيوب است و يا در مجنون اطرافيانش مى دانند و يا رتقا (در محل مانع دارد) عيب خود را مى داند، پس تمام عيوب يا غالب عيوبى كه در اين بحثها مطرح است نوعى تدليس است، چرا كه تدليس سكوت را هم شامل مى شود و در جايى كه مى دانسته و بايد بيان مى كرده و بيان نكرده است، تدليس است.

بنابراين روايات كه بحث تدليس را مطرح مى كند نياز به توجيه ندارد چون هم مصداق عيب است و هم مصداق تدليس و تدليس در اين جا اخّص از عيب است، بله اگر عيب را نمى دانست در اين صورت آن را داخل در عيوب مى دانيم نه تدليس، پس روايات نياز به توجيه ندارد.

هذا كلّه فى الخصاء قبل العقد كه گفتيم خيار فسخ براى زن ثابت است.

الخصاء بعد العقد:

گاهى به سبب عفونت يا بيمارى هاى ديگر مجبور مى شوند بعد از عقد عضو را خارج كنند، كه گاهى اين خصا بعد العقد قبل از دخول است و گاهى بعد از دخول.

اقوال:

1- مشهور و معروف اين است كه خصا بعد العقد چه قبل از دخول و چه بعد از دخول سبب فسخ نمى شود.

2- بعضى گفته اند اگر بعد از عقد و قبل از دخول باشد باعث فسخ است.

3- بعضى مى گويند اگر بعد از دخول هم باشد موجب فسخ است.

ادلّه:

آيا دليلى بر اين اقوال در مقابل اصالة اللزوم كه فسخ را بدون دليل اجازه نمى دهد داريم؟

روايات همه تعبير تدليس داشت و معناى تدليس اين است كه عيب قبلا بوده و مخفى كرده است پس روايتى كه اطلاق داشته باشد و ما به اطلاق آن تمسّك كرده و بگوييم بعد العقد را هم شامل مى شود، نداريم.

إن قلت: چرا به دليل لاضرر تمسّك نكنيم، چرا كه بالاخره خصى شده و كم كم سستى و فتور حاصل مى شود و قدرت آميزش را از دست مى دهد و اين ضرر به مرأه است و حديث لاضرر شامل او مى شود.

قلنا: در باب لاضرر مى گويند اگر كسى اقدامى بر ضرر كند حديث لاضرر شامل او نمى شود ما مى خواهيم بگوييم بيمارى هايى كه بعداً پيدا مى شود از قبيل اقدام بر ضرر است چون انسان وقتى با كسى ازدواج مى كند قول نمى دهد كه تا هفتاد سالگى سالم باشد، مى داند در آينده هريك از زوج يا زوجه ممكن است به بيمارى مبتلا شود و با علم به اين كه در معرض حوادث است، تن به ازدواج داده و قاعده اين است كه در ازدواج، زن و مرد هيچ كدام به شرط سلامتِ تا آخر عمر ازدواج نمى كنند چون همه در معرض حوادث هستند; بنابراين هر دو بر ازدواجى اقدام مى كنند كه آينده اش با خداست. بله اگر جايى باشد كه به عسر و حرج شديد منتهى شود در اين صورت حاكم شرع طلاق مى دهد نه اين كه حقّ فسخ داشته باشند، پس كارى با مسئله عيوب ندارد و داخل در بحث طلاق حاكم شرع است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo