< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 16 /

بعضى حيضتان را به علّت شهرت فتوايى مقدّم و طايفه دوّم را متروك دانستند كه دو احتمال دارد:

1- روايات طايفه دوّم «حيضة واحدة» حجّت نيست تا نوبت به تعارض برسد و اينها متروك و معرض عنها هستند.

2- طايفه دوّم حجّت هستند ولى عند التعارض، مشهور (روايت حيضتان) مقدّم است.

البته هريك از اين دو احتمال كه باشد نتيجه يكى است.

قلنا: ما كلام مرحوم علامّه مجلسى و صاحب رياض را ترجيح مى دهيم كه مى گفت حيضة واحدة واجب و حيضتان مستحبّ است كه همان حمل ظاهر بر نص است.

قائل شدن به وجوب حيضة واحدة يك مشكل مهم دارد و آن اين كه با چهل و پنج روز - كه يكى از دو عدّه است - هماهنگى ندارد چرا كه در اين صورت گاهى مدّت عدّه به سه روز هم تقليل مى يابد و حدّاكثر آن هم سى و چند روز مى شود، به اين بيان كه ممكن است وقتى مدّت عقد موقّت تمام شد در بين حيضش بوده كه اين حيض حساب نمى شود و حدّ اكثر سى روز هم طُهر او باشد كه مجموعاً سى و چند روز مى شود پس هماهنگى بين حيضتان و چهل و پنج روز بيش تر است، ولى بين حيضة واحدة و چهل و پنج روز اصلا هماهنگى نيست. اين چيزى است كه ما را از اين جمع عرفى باز داشته و سراغ فتواى مشهور مى برد.

در مسئله كر هم وجب و وزن سازگار نيست، و همين مسئله موجب اختلاف شده است، پس اگر شارع براى مسئله اى دو معيار قائل شد بايد اين دو معيار با هم سازگار باشد.

تا اين جا قول حيضتان و حيضة واحدة بررسى شد.

قول سوّم: حيضة و نصف

اين قول از مرحوم صدوق در مقنع نقل شده و دو روايت دارد:

*... عن عبدالرحمان بن الحجاجّ (سند معتبر است) قال: سألت ابا عبدالله(عليه السلام) عن المرأة يتزوّجها الرجل متعة... و إذا انقضت أيّامها و هو حىّ فحيضة و نصف مثل ما يجب على الأمة (آيا منظور از نصف، نصف مساوى است، يعنى اگر ايام حيض او هفت روز است سه روز نصف آن ملاك است يا ورود در حيض دوّم كافى است) الحديث.[1]

* أحمد بن على بن أبى طالب الطبرسى فى (الاحتجاج) عن محمد بن عبدالله بن جعفر الحميرى (سند خالى از اشكال نيست) عن صاحب الزمان... لأنّ اقلّ العدة حيضة و طهرة تامّة.[2]

از اين عبارت، حيضة و نصف استفاده مى شود چون معناى طهرة تامة اين است كه طهر تمام شود و وارد عادت دوّم شود، پس لازمه طهره تامّه دخول در عادت بعد است كه نتيجه آن حيضة و نصف يعنى شىء من الحيضة الثانية است كه هم دليل بر ما نحن فيه است و هم مفسر روايت اوّل، كه نصف را مى فرمود، پس معناى نصف دخول در عادت دوّم است.

جمع بين طايفه اوّل و دوّم و طايفه سوّم:

دو راه جمع متصوّر است:

1- جمع بين گروه سوّم و دو گروه قبل يك جمع دلالى است به اين بيان كه مى گوييم; اين طوايف درجات استحباب است، يعنى حيضة واحدة واجب و حيضة و نصف مستحب و حيضتان أشدّ استحباب را دارد كه شبيه آن را در مسائل فقهى داريم.

2- حيضة و نصف را حمل بر حيضتان كنيم يعنى حيضتان كاملتان نمى گوييم، بلكه مى گوييم يك حيض و ورود در حيض دوّم ملاك است كه به قرينه اين روايات گروه سوّم به حيض و ورود در حيضه دوّم تفسير مى شود البتّه، به اين فرض كه كاملتان را نگوييم، ولى ما حيضتان كاملتان مى گوييم، كه با حيضة و نصف قابل جمع نيست، در اين صورت نوبت به ترجيح مى رسد كه در مقام ترجيح شهرت در طرف حيضتان است.

قول چهارم: طُهران

اين قول از مرحوم مفيد است. براى اين قول هم دو روايت داريم:

*... عن زرارة (سند معتبر است) عن أبى جعفر(عليه السلام) قال: سألته عن حرّ تحته أمة أو عبد تحته حرّة كم طلاقها (پس عقد متعه نيست)؟ و كم عدّتها؟ قال: السنّة فى النساء فى الطلاق (معيار حال زوجه است يعنى اگر حرّه است عدّه حره و اگر امه است عدّه امه نگه مى دارد) فإن كانت حرّة فطلاقها ثلاثاً و عدّتها ثلاثة أقراء (قرء به معناى طهر) و إن كان حرّ تحته أمة فطلاقها تطليقتان و عدّتها قرءان (از روايات سابقه فهميديم كه در عقد موقّت عدّه به منزله امه است).[3]

روايت دوّم را حدائق از علاّمه در مختلف نقل مى كند:

و إنّما استدل له فى المختلف بما رواه الشيخ عن ليث المرادى (ابو بصير) قال: قلت لأبى عبدالله(عليه السلام)كم تعتّد الأمة من ماء العبد؟ قال بحيضة (طلاق بايد در طهر باشد بعد حيضة واحدة و بعد از اتمام ايّام حيض در طهر بعد وارد مى شود، پس دو طهر ناقص است. در نتيجه طهران را از تعبير حيضة در مورد امه استفاده مى كنيم).[4]

اين روايات در مقابل طايفه اوّل و دوّم شاذ است و ترجيح با قول مشهور است.

فتلخّص من جميع ما ذكرنا كه حق با قول حيضتان است.

بقى هنا شىء:

مراد از حيضتان آيا كاملتان است يا نه؟ چهار احتمال داده شده است:

1- كاملتان

2- اوّلى ناقص و دوّمى كامل

3- اوّلى كامل و دوّمى ناقص

4- هر دو ناقص هم باشد اشكالى ندارد يعنى اگر يك روز به پايان عادت مانده و مدّت تمام شده است، كه اين يك حيض است و بعد از طهر وارد حيض بعد شد كه اين دو حيض است.

ولكن الانصاف; روايات ما حيضتان دارد كه ظهور در حيضتان كاملتان دارد چون ناقصه، حيضه نيست و مشهور هم به خاطر وضوح آن متعرّض اين قيد نشده اند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo