< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه نكاح مسيار /

مقدّمه:

روز گذشته ميلاد امام حسين(عليه السلام) و امروز مطابق نقلى روز ميلاد حضرت ابوالفضل العباس و فردا هم مطابق روايتى روز ميلاد امام سجّاد(عليه السلام) است. ماه شعبان آميخته با اين روزهاى تاريخى است و روز نيمه اين ماه هم كه روز ميلاد حضرت مهدى(عج) است. بايد توسّلات را در اين ايّآم بيشتر كرد چرا كه دشمنان نقشه هاى شومى كشيده اند كه مى طلبد دوستان بيدار شده و با هم متّحد شوند و همه به اندازه توان كار كنند. البتّه ما معتقديم خداوند حافظ و ناصر و ياور است و همه اينها در مقابل او مانند يك تار عنكبوت هم نيست اگر ما به وعده ها و وظايف خود عمل كنيم، او هم كمك خواهد كرد و اين تهديدات و نقشه ها نقش بر آب مى شود. به مناسبت فردا از امام سجّاد(عليه السلام) مى خوانيم كه حديث جامع و جالبى است.

متن حديث:

وقيل له (امام سجّاد(عليه السلام)) يوماً: إنّ الحسن البصرى قال: ليس العجب ممّن هلك كيف هلك؟ و انّما العجب ممّن نجا كيف نجا. (كسانى كه گمراه مى شوند تعجّب ندارد بلكه آنهايى كه هدايت مى شوند تعجّب دارد) فقال (عليه السلام): انا اقول: ليس العجب ممّن نجا كيف نجا و امّا العجب ممّن هلك كيف هلك مع سعة رحمة اللّه.[1]

ترجمه حديث:

به امام سجّاد(عليه السلام) گفته شد حسن بصرى مى گويد: كسانى كه گمراه مى شوند تعجّب ندارد بلكه آنهايى كه هدايت مى شوند تعجّب دارد امام سجاد(عليه السلام)فرمودند من مى گويم كسانى كه هدايت مى شوند تعجّب ندارد بلكه آنهايى كه گمراه مى شوند تعجّب دارد كه با وجود رحمت واسعه الهى چگونه گمراه شده اند!

شرح حديث:

اين حديث به نكته مهمّى اشاره دارد. بعضى به سوء ظن و بدبينى عادت دارند و به تعبير امروزى ها همه چيز را تاريك مى بينند و مى گويند نجات پيدا كردن بشر با وجود شيطان گمراه كننده و هواى نفس و آلودگى هاى زمان و مكان جاى تعجّب است يعنى اصل بر آلودگى هاست و امّا هدايت خلاف اصل است و تعجّب دارد. افرادى كه اين گونه فكر مى كنند از نظر ما افكارشان شيطانى است، كما اين كه حسن بصرى شخصى بود كه افكار شيطانى داشت. داستان او با على(عليه السلام) معروف است، حضرت به او فرمودند: چرا در جنگ جمل شركت نكردى؟ گفت من براى شركت در جنگ بيرون آمدم ولى ديدم يك نفر صدا مى زند در اين جنگ قاتل و مقتول هر دو در آتش هستند. حضرت در جواب فرمودند درست است اين همان برادر تو شيطان بوده كه چنين ندايى كرده است تا تو را گمراه كند. يكى از عوامل فساد در دوران على(عليه السلام)همين حسن بصرى بود كه از فقها و مفسّران اهل سنّت شمرده مى شود.

اولياء اللّه اين گونه فكر نمى كردند و روحانيون اين گونه نبايد فكر كنند بلكه بايد بگويند حق اين است كه همه مردم بايد اهل نجات باشند چرا كه رحمت واسعه الهى سبب شده تا صدو بيست و چهار هزار پيامبر و اين همه كتابهاى آسمانى مخصوصاً قرآن را فرستاده است، علاوه بر اين به انسان عقل و هوش داده است كه اگر از آن استفاده كند بر نفس مسلّط مى شود، همچنين فطرت پاكى به او داده است كه باعث هدايت است و وجدان به او داده است كه داور و قاضى خوبى است. درس هاى عبرتى براى او در زندگى قرار داده است كه همه را با چشم خويش مى بيند، آيات توحيد و عظمتش آسمان و زمين را پر كرده است، ديگر براى هدايت چه چيزى لازم است؟! اگر مويى را در زير ميكروسكپ مشاهده كرده و بررسى كنيم درمى يابيم كه همين يك مو دليل بر خداشناسى است تا چه رسد به چشم، قلب و مغز با آن ساختمان اعجاب انگيز و يا گياهان و پانزده هزار نوع ماهى درياها همه، نشانه هاى خداوند و وسيله اى براى هدايت است. امام كاظم(عليه السلام) به هارون پرادّعا فرمود:

كل ما تراه فهو لك عظة. رحمت خدا ايجاب كرده كه در عالم تكوين نشانه هاى هدايت براى بشر قرار دهد، پس آنكه نجات پيدا مى كند تعجّبى ندارد و اصل بر نجات است نه هلاكت.

يكى از وسوسه هاى شيطان كه دامن بزرگ و كوچك و حتّى بعضى از علما را هم مى گيرد، اين است كه انسان بگويد زمانه فاسد شده و ما مأيوسيم و وظيفه اى نداريم; اين در واقع براى برداشتن بار مسئوليت از روى دوش است كه با ديد حسن بصرى نگاه مى كند و مى گويد انسانها نجات پيدا نمى كنند. انسان مؤمن بايد مانند امام سجّاد(عليه السلام)باشد و بگويد كه آنهايى كه نجات پيدا مى كنند تعجّب ندارد، بلكه آن كس كه گمراه مى شود تعجّب دارد; يعنى اميدوار به نجات همه باشيم و كار كنيم. شما خيال مى كنيد دوران بنى اميّه بهتر از دوران ما بود، دوران تاريكى بود در عين حال امام مى فرمايد كه نجات يافتگان تعجّب ندارند.

اميدوارم اين درس را از محضر امام سجّاد ياد گرفته باشيم و از زير بار مسئوليت الهى شانه خالى نكنيم.

* * *

در بحث نكاح متعه به نكاحى به نام نكاح مسيار رسيديم كه جزء مسائل مستحدثه است، ما ابتدا موضوع، تعريف، حكم و ادلّه موافقين و مخالفين را بررسى كرده و فتوايى مى دهيم و بعد در بحث عقد موقّت نتيجه گيرى مى كنيم كه اين نكاح مسيار با نكاح موقّت چه فرقى دارد كه به نكاح مسيار فتوا مى دهند ولى با نكاح موقّت مخالفت مى كنند.

غير واحدى از علماى معاصر گفته اند كه مسيار در كتب لغت نيست بلكه يك اصطلاح محلّى است كه در بعضى از بلاد خليج و نجد رايج است.

تعبيرات مختلف در مورد مسيار:

كه چهار تعبير مختلف در مورد مسيار بيان شد كه معنايش به يك چيز باز مى گشت:

تعبير اوّل: المرور و عدم المكث الطويل.

تعبير دوّم: الزيارة السريعة.

تعبير سوّم: المرور على الشىء فى اى وقت شاء.

تعبير چهارم: الزّوار الذين لا يطيلون المكوث عند المضيف.

همه اين تعبيرات به يك معنى برمى گردد; يعنى چيز موقّتى و زودگذر.

و امّا تعريف اصطلاحى زواج مسيار مختلف است كه بازگشت همه به يك چيز است و خلاصه آن اين بود كه:

زواج بالايجاب و القبول و جميع شرائط النكاح ولكن الزوجة تتنازل عن بعض حقوقها (زوجه از بعضى حقوقش صرف نظر مى كند) مثل النفقة و السكنى و حق القَسْم و المبيت عندها و مراعات العدل بينها و بين سائر ازواجه لو كان له زوجة أخرى.

اين نكاح در اثر ضرورت هاى زمان و محيط پيدا شده چرا كه سابق بر اين محيط ها بسته بود و در واقع همان عواملى كه براى متعه ذكر كرديم عوامل زواج مسيار است، مسافرتها و عدم قدرت بر ازدواج دائم، گرفتارى هاى زوجه اوّل....

اقوال علماى عامّه و خاصّه:

علماى معاصرين اهل سنّت سه دسته اند:

1- بعضى اين نكاح و شرائط آن را هم صحيح مى دانند.

2- بعضى نكاح مسيار را صحيح ولى شرايطش را صحيح نمى دانند (شرط فاسد، مفسد نيست).

3- بعضى نكاح و شرايط آن را فاسد مى دانند.

جمعى از معاريف اهل سنّت نكاح مسيار را صحيح مى دانند كه از آن جمله مفتى بزرگ مصر به نام دكتر نصر فريد واصل كه قائل به جواز آن است و همچنين دكتر قرضاوى است كه از مفتى هاى معروف مصر است و كتابى هم به نام «زواج المسيار حقيقته و حكمه» نوشته است. او در كتابش مقدّمه اى دارد كه اجمال آن چنين است:

«وقتى من اين فتوى را دادم غوغايى در مناطق خليج و اطراف آن برپا شد كه چرا قرضاوى چنين فتوايى داده است و گفتند اين فتوايى كه تو دادى باعث شده است كه اكثر زنانى كه در اين مناطق زندگى مى كنند با تو بد شوند (چون هشتاد درصد زنان با آن مخالفت كرده اند)... ولى ما بايد حكم خدا را بگوييم، دو دسته از علما هستند كه كارشان مشكل است يك دسته علمايى كه در خدمت امرا و ملوك اند كه هر چه آنها مى پسندند مى گويند و دسته ديگر علمايى كه در خدمت عوامند و تابع پسند آنها حرف مى زنند، خطر گروه دوّم از گروه اوّل بيشتر است. فقيه بايد حكم خدا را بگويد من تشويق به نكاح مسيار نمى كنم ولى اگر از حكم آن از من سؤال كنند، مى گويم حلال است و حلال خدا را هم حرام نمى كنم، چون دليل بر حليّت داريم و دليلى بر حرمت آن نداريم».

از جمله موافقين نكاح مسيار بن باز مفتى اهل حجاز و مخالف شديد شيعه است. از مخالفين شيخ سابق الازهر الشيخ جادالحق است. بعضى از علماى الازهر هم گفته اند كه ما نمى دانيم نكاح مسيار چيست، و چيزى كه نمى دانيم درباره اش حكم نمى كنيم كه اين هم عذر ناموجّهى است.

از علماى شيعه هم آنها كه در اين زمينه (نكاح مسيار) فتوا داده اند فتوا به جواز داده اند، منتهى با شرايطى كه بعد خواهيم گفت. پس علماى شيعه در اين زمينه يك دست هستند ولى علماى سنّت سه گروهند كه اكثر آنها قائل به جواز شده اند.

در اين زمينه كتابهاى متعدّدى وجود دارد كه چهار كتاب را معرّفى مى كنم كه يكى از شيعه و سه مورد ديگر از اهل سنّت است:

1- نكاح المسيار و احكام الانكحة المحرمّة نوشته عرفان بن سليم.

2- زواج المسيار حقيقته و حكمه نوشته قرضاوى.

3- زواج باطل المسيار، العرفى، السرّى، المتعة نوشته محمّد فؤاد الشاكر (نكاح عرفى به معنى نكاح غير رسمى است يعنى نكاحى كه در دفاتر رسمى ثبت نمى شود، و نكاح سرّى نكاحى كه شهود بر آن شهادت نمى دهند، عامّه در نكاح ولىّ و شهود را شرط مى دانند).

4- حقيقة زواج المسيار و مشروعيّة المتعة نوشته سيّد محمّد على حسينى بقاعى از علماى شيعه لبنان.

دلائل قائلين به صحت نكاح مسيار چيست؟ و دلائل مخالفين چيست؟ فتوا و دليل ما چيست؟ تا از آن براى نكاح متعه استفاده كنيم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo