< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 2 /

«حديث اخلاقى: صفات مؤمن (10)»

مقدّمه:

در بحث اخلاقى هفته، حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خطاب به حضرت على(عليه السلام) خوانده شد كه در آن حضرت 103 صفت براى مؤمن كامل الايمان بيان فرمودند، چهل و پنج صفت در جلسات قبل بيان شد و امّا دو صفت ديگر:

متن حديث:

«... قليل الكلام، صدوق اللسان» .[1]

ترجمه حديث:

مؤمن كم سخن مى گويد و راستگو است.

شرح حديث:

چهل و ششمين صفت مؤمن، «قليل الكلام» است يعنى مؤمن كم سخن مى گويد. در مورد قليل الكلام بودن مؤمن احاديث زيادى داريم و دليل اهمّيت آن اين است كه زبان ابزار گناهى است كه در اختيار همه قرار دارد و در همه جا و در هر زمان و به سادگى قابل استفاده است ولى گناهان ديگر ابزار و زمان و مكان معيّنى دارند پس چنين گناهى خطرناك تر است. علاوه بر اين زبان از آلات مشترك سى گناه كبيره است كه مى توان گناهان زيادى با آن انجام داد ولى مثلا شراب و قمار يك ابزار است بنابراين براى مقابله با خطرات لسان دستور قلّت كلام و سكوت و صمت وارد شده است.

درباره اهميّت سكوت و كم سخن گفتن روايات زيادى داريم پنج روايت كوتاه را از ميزان الحكمة بيان مى كنيم كه در هر روايت يكى از آثار آن بيان شده است:

نخستين گام در عبوديت خداوند:

* قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله) الصمت وهو اوّل العبادة[2] اوّلين منزلگاه بندگى خدا سكوت است. علماى سير و سلوك براى تربيت شاگردان اوّلين چيزى كه سفارش مى كنند سكوت و قلّت كلام است.

در نظر مردم كسى كه قطره اى شراب در مسجد بنوشد خيلى قبيح است ولى صبح تا شب در آن مكان مقدّس غيبت و دروغ و تهمت انجام بگيرد خم به ابرو نمى آورد. زيرا قبح گناهان زبان در نظر مردم كم است و آن را قبيح نمى دانند كه اين هم يكى از خطرات است چون هر چه گناه قبيح تر باشد انسان بيشتر از آن دورى مى كند.

دور كننده شيطان:

* قال رسول الله(صلى الله عليه وآله) عليك بطول الصمت فانّه مطردةٌ للشيطان.[3] زياد سكوت كن چرا كه شيطان را از تو دور مى كند. در موقعى كه انسان پرگويى و پرحرفى مى كند شيطان در اطراف او گردش مى كند و در هر لحظه ممكن است زبان او را به اين طرف و آن طرف بگرداند. گاهى بعضى از خون ريزى ها و دشمنى خانواده ها به جهت همين حرف هاى بيهوده است كه شيطان در آنها دخيل است.

بهترين نگهبان:

* عن على(عليه السلام) لا حافظ احفظ من الصمت.[4] بهترين پاسدار انسان سكوت است.

ضرب المثلى داريم كه مى گويد: «زبان سرخ سر سبز مى دهد بر باد». زبان گاهى باعث مى شود كه گردن انسان را بزنند. در مقابل حسادت ها، دشمنى ها و شيطان سكوت پاسدار انسان است.

مايه وقار:

* عن على(عليه السلام): الصمت يكسيك الوقار و يكفيك مؤنة الاعتذار.[5] سكوت باعث ايجاد وقار مى شود و هزينه عذرخواهى را كم مى كند. آدم هاى پرحرف در مجلس سبك هستند، پس سكوت بر وقار انسان مى افزايد، علاوه بر اين هزينه عذرخواهى را كم مى كند چرا كه وقتى انسان زياد حرف مى زند به اين و آن بر مى خورد كه بايد يا عذرخواهى كند كه از آبرويش مايه مى گذارد و يا اگر عذرخواهى نكند مايه كينه مى شود، پس هم مايه ابهت است و هم مايه برداشتن سنگينى عذرخواهى.

باغ تفكّر و انديشه:

* عن على(عليه السلام): الصمت روضة الفكر.[6] سكوت باغ تفكّر و انديشه است.

آدم هاى پرحرف نه وقت فكر دارند و نه وقت مطالعه، ولى وقتى سكوت مى كند افكار نو و واقعيّت هاى تازه اى در مغز او شروع به جولان مى كند. پس وقتى زبان شروع به كار كرد مجالى براى انديشه باقى نمى ماند و لذا مى گويند به افرادى كه كم سخن مى گويند نزديك شويد چون تلقين حكمت مى كنند.

اين بخش كوتاهى از احاديث در مورد سكوت است.

چهل و هفتمين صفت مؤمن، «صدوق اللسان» است يعنى مؤمن راستگوست. نشانه ديگر مؤمن اين است كه اگر سخن بگويد سنجيده و راست مى گويد و در روايات آمده است كه راستگويى نشانه ايمان است و مى فرمايد: مردم را به نماز و روزه امتحان نكنيد بلكه به راستگويى امتحان كنيد، اگر زبان آنها تحت كنترل است ارزش دارد و اگر زبان در كنترل نباشد ارزشى ندارد و اگر عبادت هم بكند عبادت او عمقى ندارد.

خدا هر پيامبرى را كه مبعوث كرد دو دستور اصلى را در برنامه او قرار داد: «اداء الامانة و صدق الحديث» هر روز صبح زبان به ساير اعضاى بدن خطاب مى كند كه امروز حالتان چطور است؟ اعضاى بدن مى گويند اگر تو بگذارى حالمان خوب است.

ان شاءاللّه مسائل را جدى بگيريم و كم و سنجيده سخن بگوييم و كلام را هم جزء اعمال بدانيم و در مجالسى كه سخن بيهود زده مى شود شركت نكنيم.

اميدواريم كه خداوند توفيق عمل به اين دستورات را به ما عطا فرمايد.

در مورد وقايع روز هم بايد عرض كنم ايام، ايّام خطرناكى است و دشمنان از جلد خود خارج شده اند و براى مردم عراق و كشورهاى ديگر دعا كنيد كه براى آنها هم چنگ و دندان نشان مى دهند دشمن با تمام قدرت به ميدان آمده است و مسلمانان هم بايد با هم متّحد شوند و از دعا هم غافل نشوند.

* * *

نكته اوّل: دو مسئله داريم كه نبايد اين دو را با هم مخلوط كرد: يكى صلح و ديگرى مسئله هم زيستى مسالمت آميز است صلح كل يعنى موسى به دين خود و عيسى به دين خود و تمامى اديان مورد قبول است، ولى هم زيستى مسالمت آميز مسئله ديگرى است به اين بيان كه من عقيده شما را قبول ندارم ولى وقتى در يك جامعه زندگى مى كنيم بايد مسائلى را رعايت كنيم; مثلا اقليّتى كه در جامعه ما زندگى مى كند مال و جانش محفوظ است و ما آنها را تحمّل مى كنيم ولى معنايش اين نيست كه عقيده آنها را مى پذيريم حتّى بت پرستان يا كمونيست ها را كه به هيچ خدايى قائل نيستند به عنوان زندگى مسالمت آميز مى پذيريم، و با آنها تعامل هاى سياسى و اقتصادى و... داريم.

بعضى اشكال مى كنند كه شما نكاح اينها را صحيح مى دانيد پس آنها را مى پذيريد ما بالاتر از آن مى گوييم تمام معاملات آنها از نظر ما صحيح است، صحيح دانستن معاملات آنها معنايش پلوراليسم نيست بلكه معنايش هم زيستى است، چرا كه پلوراليسم (صلح كل) در تفكّر و هم زيستى مسالمت آميز در عمل است و ارتباطى با هم ندارد.

نكته دوّم: نسخ در احكام است نه در عقايد، به اين بيان كه وقتى آيه اى مى گويد إنّ الدين الاسلام آيه ديگر نمى تواند آن را نسخ كند چون تنسيخ در عقايد است نه احكام، پس اعتقاد به خدا و دين و پيامبران از جمله عقايد است و از احكام نيست تا نسخ در آنها بيايد.

در مجمع البيان هم به اين نكته اشاره شده است كه مسائل اعتقادى قابل نسخ نيست. نسخ، تمام احكام را هم عوض نمى كند بلكه اصول احكام در شرايع مختلف ثابت است براى تقريب به ذهن مى توان چنين گفت: شريعت نوح مانند دوران ابتدايى و شريعت ابراهيم مانند دوران راهنمايى و شريعت موسى مانند دوره متوسطه و شريعت عيسى مانند دوره دانشگاه و شريعت پيامبر ما مانند دكتراست. پس شريعت پيامبر ما در محور بالاترى است و نمى توان قبول كرد كسى كه در اين دوران مى باشد از دوران هاى گذشته تبعيت كند بلكه انسان بايد به سوى تكامل پيش رود و عقب گرد ندارد.

* * *

بحث در مسئله دوّم از مسائل مانعيّت كفر داراى دو فرع بود. فرع اوّل اين بود كه نكاح تمام كفار در نزد ما صحيح است، اضافه مى كنيم كه بيع و شراء و مالكيّت آنها هم صحيح است، يعنى اگر نكاح آنها با شرايط ما هم هماهنگ نباشد صحيح است و حتّى اگر معامله خمر و خنزير كرده اند پول آن را مالك مى شوند چون مطابق مذهب خودشان آن را صحيح مى دانند بحث در اقوال بود.

مرحوم محقّق ثانى در جامع المقاصد مى فرمايد:

انكحة اهل الذمة صحيحة و كذا طلاقهم واقع (صحيح است) عند عامة اهل الاسلام الا مالكاً فانّه قال لا تصحّ انكحتهم ولا يقع طلاقهم و انّما يقرّون عليها (امضا مى شوند يعنى صحيح نيست ولى ما امضا كرده و با آن معامله صحيح مى كنيم كه اين هم يك توجيه ديگر براى كلام مالك است پس نزاع لفظى است) و ليس بشىء (كلام مالك اساسى ندارد).[7]

ابن قدامه در مغنى مى گويد:

انكحة الكفّار صحيحة يقرّون عليها اذا أسلموا أو تحاكموا الينا (از ما داورى بخواهند) اذا كانت المرأة ممّن يجوز ابتداء نكاحها فى الحال (مثل نكاح مادر و اختين نباشد و اينها هم كه مادامى كه مسلمان نشده اند ممضى است).

در ادامه ابن قدامه مى گويد هر شرطى را كه كفّار در نزد خودشان صحيح مى دانند امضا مى شود و در پايان مى گويد بلاخلاف بين المسلمين، و اشاره به مخالفت مالك نمى كند و بعد عبارتى را از كلام ابن عبدالبرّ نقل مى كند و در پايان مى گويد هذا امر علم بالتواتر و الضرورة (ظاهراً از كلام ابن بر نقل مى كند).[8]

خلاصه اقوال:

از نظر اقوال مسئله مسلّم است و اگر مخالفى باشد نزاع لفظى است پس مخالفى نداريم.

ادلّه:

سيره:

سيره مسلمين بر اين بوده كه هر كسى كه مسلمان مى شد از او نمى خواستند كه عقد زنش را تجديد كند و در تمام تاريخ پيامبر نمى توان يافت كه پيامبر عقد كسانى را كه مسلمان مى شدند دوباره بخواند و در عصر ائمه هم تجديد عقد را لازم نمى دانستند.

اضف الى ذلك اگر اينها عقدشان فاسد بوده همه اولاد آنها فرزندان نامشروع مى شوند. در حالى كه چنين نبودند و صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را نمى توان گفت كه حلال زاده نبودند.

سيره دليل قطعى است و قابل تمسك است. يك روايت هم داريم كه پيامبر مى فرمايد اگر نكاح اينها درست نباشد به خود ما هم بايد اشكال شود چون عقد پدر و مادر پيامبر در زمان جاهلّيت واقع شده است اگر چه پدر و مادر پيامبر موحّد بودند.

آيا بين سيره متشرعه و بناى عقلا فرقى هست؟

سيره بر دو قسم است يكى سيره متشرعه و ديگرى بناى عقلا.

بناى عقلا چيزى است كه قبل از اسلام بوده و يا اگر قبل از اسلام نبوده در ميان اقوام غير مسلمان هم بوده است كه اينها امضاى شارع را مى خواهد ولو بالسكوت، ولى سيره مسلمين اين است كه مسلمون بما هم مسلمون به چيزى معتقد و به آن عمل كنند كه احتياج به امضاى شارع ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo