< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

81/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / القول فى الكفر (ادامه) /

بحث در هشتمين سبب از اسباب حرمت نكاح در «كفر» بود. بيان شد كه مسئله داراى سه صورت است:

1- نكاح مسلمه با كافر:

اجماع قائم است كه نكاح مسلمة با كافر باطل است.

مرحوم محقّق ثانى در جامع المقاصد، مى فرمايد:

لا خلاف بين اهل الاسلام (شيعه و سنى) فى انّه لا يجوز للمسلمة نكاح الكافر اىّ الاصناف الثلاثة كان (كتابيّه و اهل شبهه و اهل شرك).[1]

2- نكاح مسلم با كافره:

اجماع قائم است كه نكاح مسلمان با كافره باطل است. مرحوم كاشف اللثام مى فرمايد:

امّا الصنف الثالث (عبدة الاوثان) فانّه حرام على المسلم بالاجماع من المسلمين.[2]

3- نكاح با اهل كتاب و اهل شبهه (مجوس):

سه قول در آن است:

الف - قول به حرمت مطلقاً كه از مرحوم سيد مرتضى نقل شده است.

ب - قول به جواز مطلقاً كه از صدوقين و ابن ابى عقيل نقل شده است.

ج - قول به تفصيل كه از مشهور نقل شده است.

منشأ اختلاف:

منشأ اختلاف در فهم آيات و روايات و اختلاف در طريق جمع بين آنهاست.

ادلّه قائلين به حرمت:

قائلين به حرمت مطلق به چند آيه استدلال كرده اند:

1- آيه ﴿ولا تنكحوا المشركات حتّى يؤمنّ ولأمة مؤمنة خير من مشركة ولو أعجبتكم (زن كافره موجب اعجاب شما باشد از جهت مال يا جمال يا جاه و مقام) ولا تنكحوا المشركين حتّى يؤمنوا و لعبد مؤمن خير من مشرك ولو اعجبكم اولئك يدعون الى النار و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه و يبيّن آياته للناس لعلّهم يتذكرون﴾.[3]

ذيل آيه به حكم علّت است چون مى فرمايد به اين جهت سراغ مشركين نرويد كه آنها دعوت به آتش مى كنند و خدا دعوت به جنّت مى كند، بلكه سراغ مؤمنانى برويد كه در خط خدا هستند. ظاهر آيه در مورد مشركين است ولى از سه راه آيه را تعميم داده و بقيّه اصناف كفّار را هم شامل كرده اند:

1- شرك معنى عامى است كه يهود و نصارى را هم شامل مى شود، دو آيه از قرآن شاهد اين معناست:

﴿و قالت اليهود عزير بن اللّه و قالت النصارى المسيح ابن اللّه﴾[4] با اين سخن اينها مشرك شده اند و قرآن شرك آنها را امضا كرده است.

﴿اتّخذوا احبارهم (علماء يهود) و رهبانهم (علماء نصارى) اربابا من دون اللّه و المسيح بن مريم و ما أمروا الاّ ليعبدوا الهاً واحداً لا اله الا هو سبحانه عما يشركون﴾.[5]

نصارى دو قسم روحانى دارند يك گروه قصّيص ها (كشيش ها) هستند كه مثل افراد معمولى زندگى مى كنند و به عنوان مبلّغ در ميان مردم فعّاليّت مى كنند. پروتستانها ازدواج كشيش ها را جايز نمى دانند ولى كاتوليك ها اجازه مى دهند، كه تحريم ازدواج آنها مشكلات متعدّدى را به بار آورده است. گروه ديگر راهبان هستند كه تارك دنيا مى باشند و مراكزى به نام دير دارند كه در آن مشغول به عبادت هستند.

2- در آيه ﴿حتّى يؤمنّ﴾ به معنى اسلام است يعنى اگر اسلام نياورند فايده ندارد خواه كتابيه باشند يا غير كتابيه و نكاح جايز نيست.

3- از ذيل آيه استفاده مى شود كه ﴿كل من يدعوا الى النار لا يجوز نكاحه﴾. اين استدلالات ثلاثه قابل بحث است و از سه ناحيه به آن اشكال مى شود:

اشكال اوّل: مشرك اعم نيست و منصرف به «عبده اوثان» است و شاهد آن اين است كه در آيات قرآن اهل كتاب و مشركين مقابل هم قرار داده شده اند. قرآن مى فرمايد:

﴿لم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة﴾[6] معلوم مى شود كه مشرك غير از كافر كتابى است.

در تفسير اين آيه بحث هاى متعدّدى است و آنچه كه ما تقويت كرده ايم اين است كه اينها ادّعا مى كردند كه ما دست از دينمان برنمى داريم و منفكّ از دينمان نمى شويم تا پيامبر ديگر بيايد. قرآن مى فرمايد بيّنه و دين و معجزه براى شما آمد پس ايمان بياوريد.

در آيه ديگرى قرآن مى فرمايد: ﴿ما يودّ الذين كفروا من اهل الكتاب ولا المشركين أن ينزّل عليكم من خير من ربّكم﴾[7] پس نمى توان گفت كه مشرك منصرف به جمع كفّار است.

اشكال دوّم: آياتى كه براى تعميم به آنها استدلال كرديد دلالتى بر تعميم ندارد، چون «عزير ابن اللّه» دليل بر شرك و تعدّد اله نيست بلكه دليل بر تشبيه خدا به انسان است پس جزء مشبّهه بوده اند.

و امّا آيه ديگر هم شرك در الوهيّت و شرك اعتقادى نيست بلكه شرك عملى است. در روايات داريم كه مى فرمايد هر چه علمايشان گفتند آنها پذيرفتند و مثل اين است كه آنها را عبادت مى كنند (كانّهم عبدوهم) پس اين اطاعت بى قيد و شرط، شرك در اطاعت بوده است نه شرك در اعتقاد، در نتيجه اين آيات دلالتى بر شرك يهود و نصارى ندارند.

اشكال سوّم: آيه ﴿اليوم احلّ لكم الطيبات و طعام الذين أوتوا الكتاب حلّ لكم و طعامكم حلّ لهم (ما در بحث پاك بودن يهود و نصارى از ادلّه اى كه ذكر كرديم همين است و منظور از طعام، غذاى پخته شده است كه آلوده به دست آنها مى شود كه در مقابل بعضى طعام را به گندم و جو معنا مى كنند) و المحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم﴾[8] همه اينها را به هم مى زند و مى فرمايد امروز مى توانيد زنان پاكدامن از اهل كتاب را ازدواج كنيد.

در اينجا نزاع مفصلى است كه آيا اين آيه، آيات قبل را نسخ مى كند يا آن آيات اين آيه را نسخ مى كنند و يا اين كه اين آيه مخصّص آيات قبل است، كه در جلسه آينده به آنها مى پردازيم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo