< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

81/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 21 /

«حديث اخلاقى: صفات شيعه (5)»

حديث:

*... سمعت اباعبدالله (ع) يقول: انّ أحق الناس بالورع آل محمّد(ص) و شيعتهم كى تقتدى الرعيّة بهم.[1]

ترجمه:

امام صادق(ع) مى فرمايد: سزاوارترين مردم به ورع و تقوا، آل پيامبر و شيعيان آنها هستند، تا ساير مردم به آنها اقتدا كنند.

شرح:

شيعه بودن جزئى از امام بودن است، امامان معصوم و پيامبر براى تمام مردم امام هستند و شيعيان هم بايد براى گروهى از مردم امام باشند. در واقع در جامعه اسلامى شيعيان بايد پيشرو باشند وديگران به آنها اقتدا كنند، همان گونه كه در جنوب لبنان در صف مبارزان شيعيان پيشرو هستند و همه آنها را به ايثار و صلابت و فداكارى مى شناسند، شيعيان بايد در تمام دنيا نه تنها در مبارزه و جهاد بلكه در تمام جهات قدوه و اسوه باشند. «ورع» چيزى بالاتر از تقوى است بعضى از بزرگان ورع را به چهار مرحله تقسيم كرده اند:

مرحله اول: ورع تائبين:

انسان را از فسق نجات دهد كه پايين ترين مرتبه و مساوى با عدالت است يعنى توبه از گناه كرده و در صف عادلان درآمده است.

مرحله دوّم: ورع صالحين:

انسان از شبهات هم پرهيز كند، يعنى چيزهايى كه ظاهراً حلال ولى شبهه ناك است از آنها اجتناب كند.

مرحله سوّم: ورع متّقين:

از گناه و شبهات اجتناب مى كند، علاوه بر اين از حلالى كه ممكن است او را به حرام بكشاند از آن هم اجتناب مى كند مثلا حرف كم مى زند زيرا مى ترسد كه اگر زياد حرف بزند در لابه لاى آن غيبتى انجام دهد كه در واقع داخل در عنوان «اترك ما لا بأس به حذراً مما بأس به» است.

مرحله چهارم: ورع صدّيقين:

اعراض از غير خدا است خوفاً من ضياع ساعة من عمره، چشم برداشتن از غير خدا و چشم دوختن به خدا به خاطر اين كه مبادا ساعتى از عمرش ضايع شود، بالاترين سرمايه عمر ماست كه آن را تدريجاً هدر مى دهيم و غافل هستيم كه اين ورع صدّيقين بالاترين سرمايه عمر ماست كه آن را تدريجاً هدر مى دهيم و غافل هستيم.

امام صادق(ع) فرمود احقّ الناس به ورع آل پيامبر و شيعيان هستند ما مى گوييم در مراتب ورع حدّاقل مرتبه اول را داشته باشيم يعنى شيعه بايد عادل و مقتداى مردم باشد و فقط خود را نجات ندهد بلكه ديگران را هم نجات دهد.

در آخر سوره فرقان 12 ويژگى براى عبادالرحمن ذكر شده است كه يكى از ويژگى ها اين است كه ﴿والذين يقولون ربّنا هب لنا من ازواجنا و ذرّياتنا قرة اعين واجعلنا للمتقين اماماً﴾،[2] كسانى هستند كه از خدا تقاضا مى كنند كه فرزند آنها معمولى نباشد بلكه در بين ساير مسلمين قرة عين و نمونه باشد و از خدا تقاضا مى كنند كه ما را امام متّقين قرار بده. آيا اين برترى جويى است كه مى خواهند هر كدام امامى باشند؟ نه اين علوّ همّت است، پس معلوم مى شود كه نام تشيّع را بردن و آن را يدك كشيدن و در صفوف شيعه قرار گرفتن ساده است ولى شيعه واقعى شدن مشكل است، مخصوصاً انتظار امام زمان و ائمه هدى از اهل علم و شاگردان اين مكتب بيشتر است و اينها بايد اسوه و مقتداى مردم باشند تا مردم به آنها اقتدا كنند و مهم ترين راه تبليغ همين است كه انسان چنان تقوى و ورع داشته باشد كه مردم به وسيله او خدا را بشناسند و بدانند كه انسان واقعى و شيعه واقعى كيست. شيعيان واقعى افرادى شجاع، صبور، پر محبت، پرهيزكار و اجتناب كننده از حرام هستند، و حبّ جاه و مقام ندارند.

شرائط زمانِ ما شرائط خاصى است ما در داخل مملكت و غالب نقاط دنيا با سه بحران و سه مشكل مواجه هستيم:

1- بحران سياسى: درگيرى هاى تمام نشدنى كه امروزه دامنه اش گسترده تر شده و عاقبت خوبى براى آن پيش بينى نمى شود.

2- بحران اقتصادى: گرفتارى هاى مسكن، هزينه هاى ازدواج، مشكل بيكارى و مشكل تورّم و... .

3- بحران اخلاقى: كه تصوّر مى كنم از دو بحران ديگر حادتر است مخصوصاً بحرانى كه دامن دختران و پسران جوان را گرفته و آنها را به فساد مى كشاند، عامل اين بحران اخلاقى هم سه چيز است:

الف) گسترش ابزار: انواع سى دى ها، عكس ها، فيلم ها، ماهواره ها و اينترنت سبب شده كه مسائل جنسى به سادگى در اختيار همه قرار دارد.

ب) آزادى هاى بى قيد و شرط: به تعبير ديگر اسارت هايى به نام آزادى يعنى اسارت در چنگال شهوات به نام آزادى، به طورى كه امر به معروف و نهى از منكر اسباب شرمندگى بعضى مى شود. آزادى كه وسيله تكامل انسان است چنان تفسير شده كه وسيله سقوط و انحطاط انسان شده است.

ج) دست هاى پشت پرده: معتقدند كه اگر جوانان فاسد شوند سلطه بر آنها آسان است كه فكر درستى كرده اند و مانع را دين و اخلاق مى دانند، چون جمعيتى كه آلوده گناه و فساد و مواد مخدّر شوند، نمى توانند در مقابل دشمن ايستادگى كنند.

آيا در مقابل اين مسائل ساكت بنشينيم و دعا كنيم كه مصلح بيايد؟ اين حرف آدم هاى ترسو و تنبل است، در كربلا چند نفر بودند كه قيام كردند و يا پيامبر به تنهايى ايستاد مردم را دعوت نمود و يا حضرت ابراهيم به تنهايى ايستاد، نبايد در جادّه عدالت از كمى نفرات وحشت كرد، لا تستوحشوا فى طريق الهدى للقلة اهله.

بحمدالله اكنون افراد هم كم نيستند. نيمه شعبان جمعيّت در اطراف جمكران بيش از صحراى عرفات بود در حالى كه اكثر آنها هم جوان بودند و يا در موقع اعتكاف جوانان به قدرى استقبال مى كنند كه جا پيدا نمى شود اينها همه لشكر شما هستند. بايد خودمان، قلممان، سخنمان الگو باشد تا بتوانيم در مقابل اين بحران اخلاقى بايستيم و در اين راه وعده هاى الهى ما را دلگرم مى كند. مردم هنوز روحانيت را محرم اسرار خود مى دانند در مناطقى كه براى تبليغ مى رويد مشكلات مردم را جمع آورى كنيد و به گوش مسئولان برسانيد.

مردم دو دسته هستند گروهى عوام كه مى گويند در ماه رمضان پاك شويم ولى خواص مى گويند در ماه شعبان پاك شده و وارد ماه رمضان مى شويم، چون ماه رمضان ماه ميهمانى خداست و ميهمان بايد قبلا پاك شود و زبان و چشم خود را در ماه شعبان شستوشو دهيم تا از بركات ماه رمضان استفاده كنيم و مردم را هم بايد آشنا كنيم كه ماه شعبان ماه خودسازى و آمادگى براى ضيافت الهى است.

اميدوارم كه همه شما مسائل و برنامه هاى خودتان را با موفقيّت انجام دهيد و داخل جناح هاى سياسى نشويد و همه را به اتّحاد دعوت كنيد. ما مشكلى نداريم بلكه مشكل را خودمان به وجود مى آوريم، همه بايد با هم متّحد شوند، چرا كه دشمنان دندان تيز كرده اند و اگر بيايند هيچ كس را باقى نمى گذارند.

* * *

نكته: وقتى از اختلاط مياه و عدّه بحث مى كنيم عده اى مى گويند كه امروزه مشكل اختلاط مياه حل شده است و با آزمايش هاى مختلف مى فهمند كه بچّه متعلّق به چه كسى است، آيا باز مسئله عدّه و اختلاط مياه هست؟

دو نكته را بايد مد نظر قرار داد:

1- اين آزمايش ها آن قدر كه شما فكر مى كنيد دقيق نيست به طورى كه هيچ خطا و اشتباهى در آن نباشد، بلكه خطاى انسانى و خطاى دستگاهى در آنها هست.

2- مسئله عدّه فقط مربوط به اختلاط مياه نيست بلكه اين يكى از فلسفه ها و حكمت هاست چون مردى كه دو سال از زنش دور بوده و زنش را طلاق مى دهد، در اينجا باز هم عدّه لازم است اگر چه از هم دور بوده اند، پس يك فلسفه عدّه اختلاط مياه است و فلسفه ديگر آن حريم زوجيّت است چون امروز پيش آن باشد و فردا پيش ديگرى، اين درست نيست و شارع مى خواهد براى نكاح حريم نگاه دارد و عدّه حريم آن است.

در عصر و زمان ما مسائلى مورد ابتلاء واقع شده كه سابقاً اين قدر نبود. در پنج مسئله اى كه در ادامه مى خوانيم دو مسئله مربوط به زناى ذات البعل و زناى در عدّه است كه اگر كسى زناى ذات بعل كند آيا حرام ابدى مى شود يا نه؟ سه مسئله هم مربوط به محرماتى است كه ناشى از لواط مى شود، خواهر و مادر و دختر مفعول بر فاعل حرام است. اين مسائل سابقاً هم بوده ولى بر اثر گسترش فساد در عصر ما دامنه پيدا كرده و زياداند كسانى كه گرفتار هستند مثلا با زنى شوهردار زنا كرده و بعد از مرگ شوهر با او ازدواج كرده و چندين بچّه دارد حال باخبر شده كه زن حرام ابدى بوده است ما ناچاريم اين مسائل را با دقّت بررسى كنيم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo