< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

81/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 8 /

حديث اخلاقى: «صفات شيعيان»

مقدمه:

قسمت عمده جلد 65 بحارالانوار بيان «صفات الشيعه» است و چه خوب است كه همه ما اين قسمت را بخوانيم و بدانيم تحت اين نام مقدّس يعنى «شيعه اهل البيت(ع)» چه مسئوليّت هاى بزرگى افتاده است، تنها به ادّعا نمى توان شيعه بود، تنها اين كه پدر و مادرم شيعه بوده من هم شيعه ام نمى توان شيعه بود، شيعه بودن مفهومى است پرمحتوا و مسئوليت هايى دارد كه تحت عنوان «صفات الشيعه» در بيانات معصومين آمده است.

«ميسّر ابن عبدالعزيز» از معاريف اصحاب امام باقر(ع) بوده كه در علم رجال هم توصيف شده است. امام باقر(ع) جمله اى درباره او دارد كه در حالات ميسّر آمده. فرمود اى ميسّر چند بار مرگ تو فرارسيده و خداوند اجل تو را به تأخير انداخت براى اين كه صله رحم بجا آوردى و مشكلات آنان را حل كردى.

متن:

حضرت امام محمّد باقر(ع) در حديثى به ميسّر فرمود:

يا ميسّر الا اخبرك بشيعتنا قلت بلى جعلت فداك قال: انّهم حصون حصينة و صدورٌ امينة و احلامٌ وزينة ليسوا بالمذيع البذر ولا بالجفات المراعين رهبانٌ بالليل اُسدٌ بالنهار

ترجمه:

آيا شيعيانمان را به تو معرّفى بكنم گفت فدايت شوم و جانم به قربانت باد بفرماييد. آنها دژهاى محكمى هستند و سينه هاى امانتدارى هستند و صاحبان عقل هايى وزين و متين هستند شايعه پراكنى نمى كنند و اَسرار را فاش نمى كنند و آدم هاى خشك و خشن و رياكار هم نيستند راهبان شب و شب زنده داران و شيران روزند.

شرح:

اين حديث كوتاهى است كه هفت وصف براى شيعيان و يك دنيا مطلب و مسئوليّت در آن نهفته است شايد معنى «حصون حصينه» اين باشد كه شيعيان كسانى هستند كه در مقابل تبليغات دشمن نفوذناپذير هستند، اكنون كه وضع فرهنگى در دنيا به شكل خطرناكى نسل جوان ما را تهديد مى كند آيا راهى براى اين كه جوانانمان را تقويت كنيم پيدا كرده ايم؟ اگر نمى توانيم ميكروب ها را بكشيم بايد خود را تقويت كنيم. اين نكته را توجّه داشته باشيد كه در زمان ائمه يكى از گله هاى ائمه اين بود كه بعضى از شيعيان ما اسرار ما را فاش مى كردند مراد از افشاء اسرار اين بود كه مقاماتى كه ائمه داشته اند براى هر كسى گفته نمى شد. مقام علم غيب امام، شفاعت در روز قيامت، امانت دار علوم رسول الله(ص)، شاهد و ناظر اعمال شيعيان و معجزات و... اينها مسائلى بود كه مردم عادّى و مخالفان تحمّل اين اسرار را نداشتند بعضى از شيعه هاى ساده و خام در هر جا مى نشستند و همه چيز را مى گفتند و اين چيزى جز ايجاد اختلاف و عداوت و دشمنى به بار نمى آورد، امام فرمودند شيعيان ما، سينه هاى امانتدارند، افشاكننده بى جهت نيستند، ايجاد اختلاف در ميان اين و آن نمى كنند، از اين بدتر غلاتى است كه تازه پيدا شده اند كه به بهانه ولايت كفريات و تعبيرات زشتى درباره ائمه(ع) مى گويند كه هرگز ائمه از آنها راضى نيستند بايد مراقب اين غلات جديد باشيم. اينها دو عيب دارند يك عيب اين است كه خودشان را از بين مى برند خيال مى كنند اگر ما صفات خدا را براى ائمه يا براى حضرت زينب(س) يا شهداى كربلا بگوييم اين عين ولايت است و عيب بزرگ تر اين است كه زمان ما زمان رسانه هاى جمعى است اگر خبرى امروز صبح صادر شود يك ساعت ديگر تا اعماق دنيا مى رسد اين كلمات غلوّآميز و اين سخنان نادرست را از اينجا به آنجا پخش مى كنند و لكه بزرگى را بر دامان شيعه مى چسبانند فردا روى ديوارهاى اين كشور و آن كشور مى نويسند شيعه كافر است و بعد هم كشتن شيعيان شروع مى شود. اين آدم هاى احمق و نادان با اين حرف هايشان خبر ندارند كه منشأ كشتار يك عدّه از شيعيان در طرف ديگرى از دنيا مى شوند. واى از اين دوستان نادان و آدم هاى جاهل واى از آن زمانى كه نبض مجالس به دست افراد بى سواد، بى اطّلاع، ناآگاه و نادان برسد نبايد بگذاريد كه ابتكار مجالس به دست اين گونه افراد باشد بايد ابتكار دست علماى امّت باشد.

از جمله صفاتى را كه در اينجا براى شيعيان بيان فرموده اين است كه اينها خشن نيستند، شيعه پرمحبّت است، داراى لطافت است، روح على بن ابيطالب(ع) را دارد، روح امام صادق و ائمه هدى(ع) را دارد، كه حتّى با دشمنانشان هم محبّت مى كردند.

رياكار نيستند، شيعيان ما دو حالت مختلف را باهم جمع كرده اند اگر كسى عبادت هاى شبانه آنها را ببيند مى گويد اينها زاهدان روزگار و آدم هاى خوبى اند امّا دست و پايى ندارند امّا روزهنگام مشاهده مى كند كه مثل شير در صحنه اجتماع حاضر مى شوند.

با يك تقسيم مى توانيم شيعيان و مسلمانان را به پنج قسمت تقسيم كنيم:

اوّل مسلمانان يا شيعيان جغرافيايى: يعنى آن شيعه اى كه در ايران متولّد شده، ايران از نظر جغرافيايى يك كشور شيعه نشين است همين كه من اينجا متولّد شدم وقتى آمار شيعيان را مى شمارند اسم بنده را هم مى آورند حالا عقيده اى دارم يا ندارم، اطّلاعى دارم يا ندارم اسامى ائمه(ع) را مى توانم بشمارم يا نه، اينها شيعه جغرافيايى است.

دوّم شيعيان ارثى: آنهايى كه پدر و مادرشان شيعه بوده و در دامان پدر و مادر شيعه متولّد شده اند.

سوّم شيعيان لفظى: كسانى كه خودشان مى گويند ما شيعه على بن ابيطالب هستيم با زبان مى گويند امّا در عمل خبرى نيست.

چهارم شيعيان سطحى: شيعيانى كه عملى دارند امّا سطحى است و به عمق تشيّع نرسيده اند، از تشيّع فقط عزادارى و توسّلات و امثال اينها را بلد هستند از كجا معلوم كه شيعه است؟ چون در ايام عاشورا در دستجات سينه زنى و مجالس عزادارى شركت مى كند به مسجد جمكران مى رود. من نمى خواهم بگويم اينها كم اهميّت دارد خيلى اهميّت دارد. ولى از تشيّع همين را فهميده است و بس. امّا از صفات رهبان بالليل، اسد بالنهار، احلام وزينه و صدور امينه، خبرى در او نيست.

پنجم شيعيان واقعى: آن كسانى كه آشنا با معارف الهيه و كتب اهل بيت(ع) هستند و برنامه هاى آنها صفاتى است كه در اين روايت آمده بود.

* * *

بحث در مسئله هشتم از مسائل مصاهره در اين بود كه اگر انسانى لمس كند زنى اجنبيّه را به لمس حرام يا با نظر شهوت نگاه كند آيا آثار مصاهره دارد؟ يعنى آيا اين زن بر پسر ناظر و لامس يا پدر ناظر و لامس حرام مى شود؟ بيان شد كه نظر و لمس حرام تأثيرى در آثار مصاهره ندارد. در شاخه دوّم مسئله گفته شد كه اگر مالك كنيزش را نظر به شهوت يا لمس كند در اينجا آثار مصاهره را دارد، يعنى اين مملوكه بر پدر و پسر مالك حرام شده و آثار زوجة الاب و زوجة الابن بر او بار مى شود. آنچه كه در كتاب هاى قدما و متأخّرين محلّ بحث است شاخه دوّم است و در مورد شاخه اوّل بحثى نشده است.

اقوال:

در مسئله سه قول وجود دارد:

1- قول به حرمت (قول مشهور):

تحرير و عروه هم همين قول را اختيار كرده اند. صاحب جواهر مى فرمايد:

و امّا النظر الى ما يحرم لغير المالك النظر اليه و اللمس بشهوة فيحرّمان المنظورة و الملموسة على ابى اللامس و ابنه (آثار مصاهرة بار مى شود) عند المشهور بين الاصحاب نقلا (در كلمات قدماء گفته شده كه مشهور است) بل و تحصيلا (صاحب جواهر شهرت را يافته است و به آن رسيده) اذ هو خيرة الصدوق و الشيخ و القاضى و ابنى حمزة و زهرة و العلامة فى المختلف و ولده (فخرالمحقّقين) و يحيى بن سعيد (قاضى يحيى بن سعيد) و الآبى (منسوب به آوه) و المحقّق الكركى و الشهيد الثانى و سبطه (صاحب معالم) على ما حكى عن بعضهم.[1]

2- قول به حلّيت (قول شاذ):

 

مرحوم صاحب جامع المقاصد[2] مى فرمايد:

اختاره المصنّف (علاّمه) و جماعة[3]

3- قول به تفصيل (قول مفيد):

منظوره و ملموسه ابن بر اب حلال ولى منظوره و ملموسه اب بر ابن حرام است. صاحب جامع المقاصد مى فرمايد: و هو قول المفيد.[4]

مرحوم شيخ طوسى در مورد اقوال عامّه مى فرمايد:

اللمس بشهوة مثل القبلة و اللمس اذا كان مباحاً أو بشبهة ينشر التحريم و تحرم الام و إن علت، و البنت و ان نزلت. و به قال عمر بن الخطاب و اليه ذهب اكثر اهل العلم: ابوحنيفة و مالك، و هو المنصوص للشافعى، و لا يعرف له قول غيره... دليلنا: اجماع الفرقة (الشيعه) و اخبارهم و ايضاً اجماع الصحابة، فانّ عمر قاله ولم ينكر عليه احد.[5]

 


[2] جامع المقاصد كتابى است در شرح قواعد علاّمه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo