< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

81/01/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 7 /

ادلّه قائلين به پذيرش شهادت نساء (قول مشهور):

براى قبول شهادت نساء در رضاع به طوايفى از روايات استدلال كرده اند.

طايفه اوّل:

رواياتى كه يك قاعده كليه را مطرح مى كند «تقبل شهادة النساء فى ما لا يطلّع عليه الرجال» و در بعضى از روايات به جاى «لايطّلع» تعبير به «لاينظر» دارد. اين قاعده در واقع كبراى كلى است و بايد به عنوان صغرى ثابت شود كه رضاع هم از همين قبيل (لا يطلّع عليه الرّجال) است.

كبراى مسئله:

هفت روايت قاعده كليّه (كبراى مسئله) را با صراحت بيان مى كند كه بعضى از اين روايات معتبر و بعضى معتبر نيستند; ولى من حيث المجموع براى اثبات قاعده كليّه كافى است، زيرا:

اوّلاً: در بين آنها روايات معتبر وجود دارد.

ثانياً: روايات تضافر دارند.

و ثالثاً: مشهور هم به آن عمل كرده، پس از چندين جهت معتبر است و لذا از اسناد روايات بحث نمى كنيم.

* ... عن ابى بصير قال: سألته عن شهادة النساء فقال: تجوز شهادة النساء وحدهنّ (وقتى شهادات نساء به تنهايى صحيح باشد، به انضمام رجال به طريق اولى صحيح است) على ما لايستطيع الرجال النظر اليه... (لايستطيع تشريعى است نه تكوينى، يعنى مواردى كه مردان شرعاً نمى توانند نگاه كنند).[1]

* ... عن ابراهيم الحارقى[ثى] قال: سمعت اباعبداللّه(عليه السلام) يقول: تجوز شهادة النساء (ظاهر حديث منفردات است) فيما لايستطيع الرجال أن ينظروا اليه و يشهدوا عليه...[2]

* ... عن محمّد بن الفضيل قال: سألت ابالحسن الرضا(عليه السلام): قلت له: تجوز شهادة النساء فى نكاح أو طلاق أو رجم (حدود)؟ قال: تجوز شهادة النساء فيما لا تستطيع الرجال أن ينظروا اليه و ليس معهنّ رجل... (تصريح به منفردات دارد و مفهوم اين جواب اين است كه شهادت نساء در طلاق و نكاح و حدود پذيرفته نمى شود، زيرا اين امور از موارد«ما لا يستطيع الرجال» نيست).[3]

* ... عن عبداللّه بن سنان قال: سمعت اباعبداللّه(عليه السلام) يقول: لاتجوز شهادة النساء فى رؤيت الهلال... و قال: تجوز شهادة النساء وحدهنّ بلا رجال فى كلّ ما لايجوز للرجال النظر اليه... (لايجوز در اينجا نسبى است چون على كل حال جايز نيست، نه بر مردان و نه بر زنان كه مثلاً به عورت زنى براى شهادت بر باكره بودن او نگاه كنند، منتهى نسبى است يعنى مردها ممنوعيّت شديدتر و زنها ممنوعيّت كمترى دارند).[4]

* ... عن داود بن سرحان، عن ابى عبداللّه(عليه السلام) قال: أجيز شهادة النساء فى الغلام [الصبى] صاح أو لم يصحّ (بچّه اى كه متولّد شد آيا صدايى كرد يا نه؟ كه اگر صدا كرده باشد، معلوم مى شود زنده بوده، و ارث مى برد) و فى كلّ شىء لاينظر اليه الرجال تجوز شهادة النساء فيه (به صورت جمله خبريه همان معنى را مى رساند).[5]

* ... عن السكونى، عن جعفر، عن ابيه، عن علىّ(عليه السلام) انّه كان يقول: شهادة النساء لاتجوز فى طلاق و لا نكاح و لا فى حدود، الاّ فى الدّيون و ما لايستطيع الرجال النظر اليه.[6]

* و فى العلل و عيون الاخبار باسانيده الى محمّد بن سنان (كه محلّ بحث است) عن الرضا(عليه السلام) ... لاتجوز شهادتهنّ الاّ فى موضع الضرورة مثل الشهادة القابلة و مالايجوز للرجال أن ينظروا اليه...[7]

تا اينجا به كمك روايات، كبراى كلّى ثابت شد.

صغراى مسئله:

آيا رضاع از چيزهايى است كه مردان نمى توانند به آن نگاه كنند؟ بعضى مى گويند نگاه مردانِ محارم جايز است; آيا محارم تا اين اندازه مى توانند نگاه كنند؟

سابقاً بيان شد كه محارم به تمام بدن يكديگر نمى توانند نظر كنند و فقط به آن مقدارى كه معمول است (مقدارى از سينه و دستها و ساق پاها...) مى توانند نگاه كنند، بله شوهر آن زن مى تواند يكى از شهود باشد، يا مثلاً ضرورتى ايجاب كند و نگاه كنند و يا چيزى كه صاحب جواهر اشاره دارد و مى فرمايد در موقعى كه تحمل شهادت مى كرد نگاه كردن جايز بوده; ولى در حين اداى شهادت، نگاه كردن حرام باشد، مثلاً در هنگام تحمّل شهادت صغير بوده (بنابر اينكه صغير بتواند تحمّل شهادت كند); ولى در حين اداى شهادت كبير شده و يا اينكه در موقع تحمّل شهادت شوهر بوده و الان طلاق داده است، حال آيا به همين مقدار، رضاع از موارد «يستطيع الرجال» مى شود؟

به عبارت ديگر آيا مراد از «لايستطيع» و «لايجوز» لايستطيع غالبى است يا دائمى؟ اگر منظور از لايستطيع، دائمى باشد، يعنى در موردى كه هيچ مردى اجازه رؤيت نداشته باشد، شهادت زنان جايز باشد، در اين صورت براى شهادت زنان هيچ مصداقى پيدا نمى شود، چون اطبّاء هم عندالضّرورة مى توانند ببينند كه بچّه اى متولّد شده است يا نه، و يا شوهر در تمام موارد جايز است به زن نظر كند، بنابراين لايستطيع غالبى است يعنى مردان غالباً به حسب متعارف آن را نبينند. بنابراين رضاع هم يكى از مصاديق اين كبرى است چون غالباً مردها چه محارم و چه غيرمحارم سينه زن را در رضاع نمى بينند و زنان سينه خود را از محارم غير شوهر هم مى پوشانند، مضافاً به اينكه محارم هم محدود هستند; ولى زنان در مجالس زنانه، در مقابل زنان ديگر، بچّه هاى خود را شير مى دهند و زنان ديگر شيردادن آنها را مى بينند و مى توانند شهادت دهند.

نتيجه: با بودن اين قاعده كليّه ما مى توانيم شهادت نساء را در رضاع ثابت كنيم و بگوييم زنها در مسئله رضاع منفردات مى توانند شهادت دهند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo