< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

80/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 4 و 5 / لو شكّ فى وقوع الرضاع

بحث در مسئله چهارم از مسائل باقيمانده رضاع در عموم منزله بود. دو نكته در ذيل مسئله باقى مانده بود. نكته اوّل سه دليلى بود كه صاحب جواهر علاوه بر هفت دليل مرحوم محقّق بر نفى عموم منزله آورده اند كه دو دليل آن بيان شد (هر دو دليل خوب بود).

3- روايت موثّقه «اسحاق بن عمّار»:

* ... عن ابى عبداللّه(ع) فى رجل تزوّج أخت أخيه من الرضاعة (صاحب جواهر قيد «من الرضاعة» را براى «أخت» مى داند و معنى آن اين است كه مردى خواهر رضاعىِ برادرِ نسبىِ خودش را تزويج كرده است) قال: ما اُحبّ أن أتزوّج أخت أخى من الرضاعة.[1]

صاحب جواهر «ما اُحبّ» را دليل بر كراهت مى داند و مى فرمايد اين مسئله از مصاديق عموم منزله است، يعنى از باب عموم منزله خواهرِ برادر به منزله خواهر انسان است و اينكه امام فرمود ما احبّ يعنى مكروه است، پس طبق بيان امام(ع) ازدواج جايز است، در نتيجه عوم منزله باطل است.

جواب: ما سابقاً به اين حديث اشكال كرده و گفتيم كه قيد به دوّمى (اخيه) مى خورد و معنى آن اين است كه كسى مى خواهد خواهر برادر رضاعى خودش را تزويج كند كه اين كار حرام است «ما احب» حمل بر كراهت نمى شود، پس حديث ربطى به عموم منزله ندارد.

الامر الثّانى: همان گونه كه گفته شد، مرحوم محقّق ثانى در باب عموم منزله سيزده مثال بيان كرده اند كه مرحوم امام در هشت مثال خلاصه مى كند. مرحوم محقّق ثانى در رساله رضاعيّه مى فرمايد:

نعم اختلف اصحابنافى ثلاث مسائل قد يتوهّم منها القاصر عن درجة الاستنباط أن يكون دليلا لشىء من هذه المسائل أو شاهداً عليها... الاولى جدّات المرتضع بالنسبة الى صاحب اللبن هل تحلّ له أم لا؟قولان للاصحاب.

جدّاتِ بچّه شيرخوار، نسبت به صاحب لبن جدّه فرزند او و به منزله مادر زن يا مادر او مى شوند

الثانية: اخوات المرتضع نسباً و رضاعاً بشرط اتحاد الفحل هل يحللن له (صاحب لبن) ام لا؟ قولان ايضا.

كسى كه مى گويد خواهرِ بچّه رضاعى من حرام است، دليلى از روايات ندارد، پس از باب عموم منزله است يعنى در واقع به منزله دختر من يا به منزله ربيبه من مى باشد.

الثالثة: اولاد صاحب اللبن ولادة و رضاعاً و كذا اولاد المرضعة ولادة و كذا رضاعاً مع اتّحاد الفحل بالنسبة الى إخوة المرتضعة هل يحللن ام لا؟ فيه قولان.[2]

قبلاً داشتيم كه فرزندان ديگر صاحب لبن بر برادران بچّه شيرخوار حرام هستند كه اينها در واقع برادرِ برادر و يا خواهرِ برادر مى شوند و بمنزله برادر و خواهر هستند.

مرحوم محقّق ثانى اين سه مسئله را ذكر كرده و مى فرمايد مبادا قاصر از درجه اجتهاد توهّم كند كه اينها دليل بر عموم منزله است.

قلنا: شما كه مى فرمائيد «فيه قولان». آن كسى كه در اين مسائل قائل به حرمت شده است، به چه دليل مى گويد حرام است؟ مسئله كه نصّ خاصّى ندارد، لابد از مصاديق عموم منزله است. پس سه مسئله دليل بر اين است كه در گوشه و كنار قائل به عموم منزله بوده است و اين كه مى گوئيد از علماى قبل از شهيد كسى قائل به عموم منزله نشده، صحيح نيست. به همين دليل مسئله عموم منزله از مسائل مشوّش است.

تلخّص من جميع ما ذكرنا: حق با منكرين عموم منزله است و در اين سه مسئله ما هم قائل به عموم منزله نيستيم حتّى مسئله «لاينكح ابوالمرتضع» كه به گمان بعضى نص داشت، آن را نپذيرفتيم بنابراين به تمام معنى منكر هستيم. پس از نظر فتوى، به حرمت فتوى نمى دهيم اگرچه احتياط و كراهت را هم بعيد نمى دانيم.

هذا تمام الكلام فى مسئلة الرابعة و اللّه العالم بحقايق احكامه.

مسألة 5: لو شكّ فى وقوع الرضاع أو فى حصول بعض شروطه من الكميّة أو الكيفيّة بنى على العدم، نعم يشكل فيما لو علم بوقوع الرضاع بشروطه و لم يعلم بوقوعه فى الحولين أو بعدهما و علم تاريخ الرضاع و جهل تاريخ الولادة المرتضع، فحينئذ لايترك الاحتياط.

عنوان مسئله:

اين مسئله در مورد شبهات مصداقيّه رضاع است (هر كجا منشأ شك، وجودات خارجيّه باشد از شبهات مصداقيّه است و هركجا منشأ شك حكم اللّه باشد، از شبهات حكميّه است). شكّى كه در رضاع پيدا مى شود دو گونه است:

1- شك در اصل رضاع: يعنى آيا اصل رضاع واقع شده است؟

در اينجا اصل عدم است، يعنى استصحاب عدم جارى مى كنيم و اصل حليّت است (به اصالة البرائة هم مى توان تمسّك كرد).

2- شك در شروط و كيفيّت رضاع: يعنى اصل رضاع معلوم است; و در شرائط آن شك داريم، مثلاً نمى دانيم چند مرتبه شير خورده است؟ آيا از پستان شير خورده است؟ آيا در بين رضعات غذا خورده است؟ در اينجا نيز اصل برائت است (يعنى اصل اين است كه پانزده بار از پستان نخورده...) استصحاب عدم هم در اينجا جارى مى شود چون از شبهات حكميّه است.

مرحوم امام و بعضى ديگر در اينجا استثنائى مى زنند و مى فرمايند: اگر ندانيم رضاع در دو سال واقع شده يا بعد از حولين، در مسئله حادثين و شك در تأخّر حادث داخل مى شود كه سه حالت دارد:

1- تاريخ تولّد بچّه و تاريخ رضاع هردو مجهول است.

2- تاريخ تولّد معلوم; ولى تاريخ رضاع مجهول است.

3- تاريخ تولّد مجهول; ولى تاريخ رضاع معلوم است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo