< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

80/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح/ شرايط الرّضاع /

بحث در شرائط انتشار حرمت از طريق رضاع بود، يعنى با چه شرائطى شيرخوارگى باعث محرميّت مى شود. شرط اوّل اين بود كه لبن از طريق وطى جايز باشد كه بدون آن اين لبن باعث محرميّت نمى شود. دليل اين مسئله اجماع و رواياتى بود كه مى فرمود شير خودجوشى كه غيرمستند به ولادت است، موجب نشر حرمت نمى شود. امّا اين روايات از شقوق ديگرى كه محلّ بحث است ساكت است و اين دليل اخصّ از مدّعاست.

سه روايت ديگر هم وجود داشت كه به آنها نيز استناد كرده اند; ولى قابل خدشه است و در واقع اين احاديث مربوط به شرط چهارم است كه مى گويد اتّحاد فحل شرط است، (يك حديث از آن بيان شد).

* ... عن عبداللّه بن سنان (روات حديث همه ثقه هستند) قال: سألت اباعبداللّه(ع) عن لبن الفحل قال:هو ما أرضعت امرأتك من لبنك و لبن ولدك ولد امرأة اخرى فهو حرام.[1] ولى اگر شير يك شوهر را به اين بچه و شير شوهر ديگر را به بچه ديگر بدهد كافى نيست، پس اتحاد مادر كافى نيست، بلكه اتّحاد فحل لازم است.

اشكال: اين حديث ربطى به شرط اوّل ندارد، چون سؤال از ولادت نيست، پس اين حديث در مقام بيان چيز ديگرى است و در مقام بيان، نسبت به وطى جايز شرعى نيست.

* و بالاسناد، عن ابن محبوب، عن ابى ايّوب الخرّاز، عن ابن مسكان عن الحلبى قال: سألت اباعبداللّه(ع) عن الرجل يرضع من امرأة و هو غلام أيحلّ له أن يتزوّج اختها لأمّها من الرضاعة؟ فقال: إن كانت المرأتان رضعتا من امرأة واحدة من لبن فحل واحد فلايحلّ فان كانت المرأتان رضعتا من امرأة واحدة من لبن فحلين فلا بأس بذلك.[2]

در اين جا نيز اگرچه از شير مربوط به ولادتِ حلال بحث مى كند; ولى در مقام بيان چيز ديگرى است و كارى به ولدالزّنا و يا جوشيدن لبن ندارد.

* و عن عدّة من اصحابنا، عن سهل بن زياد، و عن على بن ابراهيم، عن ابيه، عن احمد بن محمّد بن ابى نصر قال: سألت ابالحسن (ابوالحسن الرضا(ع)) عن امرأة ارضعت جارية و لزوجها ابن من غيرها (پسر و دختر از مادر جدا و پدرشان يكى است) أيحلّ للغلام ابن زوجها أن يتزوّج الجارية التى ارضعت؟ فقال: اللّبن للفحل[3] (اتّحاد فحل لازم است).

در سند اين حديث «سهل بن زياد» است كه از نظر ضعف و قوّت مشكل دارد، اگرچه در بسيارى از اسناد كافى «سهل بن زياد» وجود دارد; ولى به مجرّد آن نمى توان قناعت كرد، امّا حسن مسئله اين است كه حديث سند معتبر ديگرى هم دارد كه «سهل بن زياد» در آن نيست.

اشكال قبلى به اين روايت هم وارد است كه اين روايت در مقام بيان نيست و حتّى اگر هم شك كنيم، باز نمى توانيم به آن تمسّك كنيم چون در مقام بيان بودن بايد احراز شود.

نتيجه: دليل ما بر اين مسئله همان دو روايت است كه در باب نهم وجود دارد.

بقى هنا شىءٌ: كلمه «اللبن للفحل» در كملات فقهاء عامّه و خاصّه وجود دارد، بعيد هم نيست كه مستند به حديثى از پيامبر باشد، امّا نكته مهم اين است كه ما با راهنمائى ائمه(ع) مى گوئيم معنى اين عبارت اين است كه لبن براى فحل واحد باشد و تعدّد مادر ضرر نمى زند; ولى عامّه مى گويند كه از طرف مادر محرميّت مى آيد و از طرف پدر معلوم نيست، مثلاً دو بچّه از يك مادر شير خورده اند ولو پدر هم واحد باشد، رضاع از ناحيه مادر مى آيد; ولى پدر رضاعى، عموى رضاعى وجود ندارد، چون آيه مى گويد ﴿و امّهاتكم اللاتى ارضعنكم﴾، و در مقابل بعضى از عامّه مى گويند كه از ناحيه پدر هم محرميّت مى آيد، و يسمّونه لبن الفحل، پس ربطى به اتّحاد و تعدّد ندارد.

ابن رشد در كتاب البداية المجتهد مى گويد:

فانّهم اختلفوا فى ذلك (لبن الفحل)، فقال مالك و ابوحنيفة و الشافعى و احمد و الاوزاعى و الثورى: لبن الفحل يحرّم (دختر رضاعى بر پدر هم محرم است)، و قالت طائفة لايحرّم لبن الفحل و بالاوّل (محرميّت از ناحيه پدر) قال علىٌ و ابن عباس، و بالقول الثانى قالت عائشة و ابن الزبير و ابن عمر.[4]

در همين كتاب نقل حديثى از عايشه مى كند به اين مضمون كه مردى اجنبى مى خواست وارد خانه عايشه شود از پيامبر مى پرسد او كيست؟ پيامبر مى فرمايد عموى رضاعى توست، عايشه مى گويد كه رضاع در ناحيه مادر است. پيامبر فرمود اشتباه مى كنى و از ناحيه پدر هم، محرميّت حاصل مى شود، و من العجب كه راوى اين حديث عايشه است ولى فتواى خودش بر خلاف اين حديث است.

جمع بندى: ما به صورت اجمال و سربسته فتواى مشهور را ثابت كرديم كه لبن بايد از وطى جايز باشد.

صور مسئله:

مسئله داراى شش صورت است:

1- لبن خودجوش: يعنى شير استناد به ولادت نداشته باشد، خواه زن مجرد باشد يا شوهر دارِ مدخوله و يا شوهر دار مدخوله اى كه باردار نشده است.

2- لبن ولدالزّنا: لبن از تولّد باشد ولى از تولّد نامشروع.

3- لبن تولّد غيرمدخوله: لبن مربوط به تولّد مشروع است امّا دخولى نبوده و سبق الماء بوده است، يعنى نطفه، بر كنار رحم ريخت و جذب رحم شد و بچّه اى متولّد گشت.

4- لبن وطى شبهه: لبن از ولدى كه از وطى شبهه كه وطى جايزى است، بوده باشد.

5- لبن حمل: لبنى كه مستند به ولد و نكاح است; ولى هنوز بچّه متولّد نشده است.

6- لبن ولادت بى موقع: لبن ولادت بى موقع كه ولد مستند به نكاح و وطى جايز باشد، كه اين خود سه صورت دارد: الف: قبل از ولوج روح، كه بچّه زنده نمى ماند. ب: بعد از ولوج روح و قبل از اكمال 9 ماهگى، در صورتى كه بچّه زنده نماند. ج: بعد از ولوج روح و قبل از اكمال 9 ماهگى، در صورتى كه بچّه زنده بماند.

صورت هفتمى هم وجود دارد كه امام در مسئله بعدى آن را ذكر مى كند.

لبن بعد از طلاق: و آن جائى است كه زن بعد از طلاق شير دارد و فحلى هم ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo