< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

79/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / فصلٌ فى اسباب التحريم /-

بحث در تعداد اسباب تحريم نكاح بود كه در تحرير هشت سبب و در شرايع شش سبب و مرحوم صاحب جواهر بيست و يك سبب را ذكر كرده بود كه دوازده مورد آن بيان شد.

13- و تبعيض السبب (امه اى است مشترك در بين دو نفر كه احد الموالى عقد او را اجازه مى دهد و مولاى ديگر اجازه نمى دهد و ممكن است اشاره به عقد دختر خواهر و دختر برادر باشد كه بدون اجازه عمه و خاله باطل است به اين بيان كه، اگر زوج بخواهد با دختر برادر يا دختر خواهرِ زوجه خود را ازدواج كند اذن زن در اينجا شرط است، پس رضايت مرد و آن دختر جزء سبب است و جزء ديگر رضايت زوجه (عمه و خاله) است كه اگر رضايت آن حاصل نشود، عقد باطل است، و يا نسبت به باكره رشيده، آنهائى كه اجازه ولى را شرط مى دانند اگر اجازه يكى از آن دو ]دختر و ولى [باشد، تبعيض سبب است).

14- استيفاء العدد. 15- الاحصان (زن شوهردار). 16- و اللعان (اگر مردى به زن خود نسبت زنا دهد و نفى ولد از خودش كند و شاهدى هم نداشته باشد ملاعنه مى شود، مرد پنج بار قسم مى خورد زن هم پنج بار قسم مى خورد، سپس زن و مرد بر هم حرام ابدى مى شوند). 17- قذف الصّماء و الخَرساء (اگر به زنى كه كر و لال است، نسبت زنا دهد، زن بر شوهر حرام ابدى مى شود). 18- الطلاق (طلاق سوم سبب حرمت مى شود بدون محلّل، و طلاق نهم سبب حرمت ابدى مى شود). 19- الاعتداد (كون المرأة فى عدّة الغير). 20- الاحرام (نكاح زن و مرد در حال احرام حرام است و اگر عالماً و عامداً باشد حرمت ابدى دارد). 21- التعظيم (نساء النبى(ص) به خاطر احترام حضرت براى ديگران حرام بودند).

ظاهراً موارد ديگرى هم غير از اين موارد وجود دارد.

ان قلت: چرا قرآن زنان پيامبر را از ازدواج كردن محروم كرد از جمله عايشه كه در زمان رحلت پيامبر حدوداً بيست ساله بود.

قلنا: كسى كه چنين سخنى مى گويد از دو نكته آگاهى ندارد:

اوّلاً: زنان پيامبر با آغوش باز از اين مسئله استقبال كردند و در بين مؤمنين عظمت خاصى پيدا كردند (به عنوان «امّهات المؤمنين» خوانده مى شدند) و در هيچ جا ديده نشده است كه از اين حكم الهى گلايه اى داشته باشند، پس وقتى خود، افتخار بدانند و راضى باشند، نمى توانيد از آنها دفاع كنيد. اين سخن را كسى مى گويد كه زن را فقط در مورد علايق جنسى بشناسد و شخصيّت او را در علايق جنسى بداند.

ثانياً: بعضى انسانها در يك شرايط اجتماعى قرار مى گيرند كه بايد فداكارى از خودشان داشته باشند. اگر زنان پيامبر آزاد بودند كه ازدواج كنند، مورد بهره بردارى سوء افراد ديگر قرار مى گرفتند كه سبب مى شد، احترام پيامبر از بين برود و مفسده اى در درون جامعه اسلامى ايجاد گردد، و لذا بايد براى حفظ حرمت پيامبر و حفظ حريم جامعه اسلامى چنين فداكارى داشته باشند. در جائى كه شوهر مرحوم مى شود و زن براى بزرگ كردن بچّه هاى خود شوهر نمى كند و فداكارى مى كند، و عقلا او را مدح مى كنند، پس در اينجا كه همسر پيامبر به خاطر حفظ جامعه فداكارى مى كند، قطعاً پسنديده و مورد ستايش است.

القول فى النسب

يحرم بالنسب سبعة اصناف من النساء على سبعة اصناف من الرجال: الام مادر كه در اينجا گفته مى شود دامنه اش وسيع است و شامل مادر، مادرِ مادر، مادرِ پدر، مادرِ مادر، مادرِ مادرِ پدر،... و خلاصه هر كس كه انسان از او با واسطه يا بىواسطه تولّد يافته است مى شود). بما شملت الجدّات عاليات و سافلات، لاب كنّ اولام، فتحرم المرأة على ابنها و على ابن ابنها و ابن ابن ابنها و على ابن بنتها و ابن بنت بنتها و ابن بنت ابنها و هكذا، و بالجملة تحرم على كلّ ذكر ينتمى اليها بالولادة، سواءٌ كان بلا واسطة او بواسطة او وسائط، و سواءٌ كانت الوسائط ذكوراً او اناثاً او بالاختلاف.

صاحب مسالك و صاحب جواهر تعبير خوبى دارند:

«كلّ امرأة ولدتك بالواسطة أو بلا واسطة»

اين مسئله از مسلّمات است و بقدرى مسلّم است كه در مسئله، ذكر اقوال نمى كنند، ولى بحث اين است كه مدرك اين حكم غير از اين تسلّم چيست؟ بعضى به آيه: ﴿حرّمت عليكم امّهاتكم...﴾[1] تمسّك كرده اند. منتهى بحث در اين است كه آيا امّهات در آيه شامل همه اينها مى شود يا نه امّهات همان مادر بلاواسطه است و بقيّه جدّه هستند، آيه شامل جدّات نمى شود و حكم جدّات از سيره و روايات استفاده مى شود. صاحب جواهر مى فرمايد آيه عام است و امهاتكم در آيه شامل تمام زنانى كه در مسير ولادت هستند مى شود، البتّه كلام ايشان خالى از اشكال نيست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo