< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

79/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 1 تحريرالوسيله / اولياءالعقد

* صحيحه حلبى عن ابى عبداللّه(ع) فى حديث قال: سئل عن رجل يريد أن يزوّج اخته؟ قال: يُوآمرها فان سكتت فهو اقرارها و ان اَبت لايزوّجها.[1]

اين حديث از نظر سند و ظاهر خوب است منتهى دو اشكال دارد:

1- نفى استقلال برادر است به اين معنى كه ولايت مشتركه را نه نفى مى كند و نه اثبات.

2- اين روايت در مورد كبيره صحبت مى كند چراكه مشورت و اينكه سكوت نشانه رضايت است در مورد كبيره است، پس ممكن است كه برادر بر صغيره ولايت داشته باشد.

* عن داود بن سرحان عن ابى عبداللّه(ع)، فى رجل يريد أن يزوّج اخته، قال: يؤامرها فان سكتت فهو اقرارها و ان ابت لم يزوّجها فان قالت: زوّجنى فلاناً، زوّجها ممّن ترضى، الحديث.[2]

راوى صدر حديث محمد بن على بن الحسين است كه مراد مرحوم صدوق است، حال آيا سند صدوق تا داوود صحيح است؟ جامع الرواة سند صدوق را تا داوود در باب نكاح صحيح ذكر نكرده است، لذا سند حديث خالى از اشكال و دغدغه نيست.

نتيجه اينكه ايندو حديث گرچه توجّه مستدلين به نفى ولايت اخ را به خود جلب كرده است ولى دلات بر عدم ولايت اخ بر صغير ندارد، پس دليل ما در اينجا عمومات عدم ولايت است.

لازم به ذكر است كه بيش از آنچه كه روايت بر نفى ولايت اخ داريم روايت مثبته ولايت اخ در بين اخبار موجود است، اينها را چه كنيم؟

* عن محمد بن قيس عن ابى جعفر(ع) قال: قضى اميرالمؤمنين(ع) فى امرأة انكحها اخوها رجلاً ثم انكحتها امّها بعد ذلك رجلاً و خالها أو اخ لها صغير فدخل بها (شوهر دوم عروسى كرد) فحبلت فاحتكما فيها، فقام الاوّل الشهود فالحقها بالاوّل و جعل لها الصداقين جميعاً و منع زوجها الّذى حقّت له أن يدخل بها حتّى تضع حملها ثم الحق الولد بابيه[3] .(دوّمى وطى به شبهه است)

مرحوم صاحب جواهر در ج 29، ص 231 اين روايت را بدون عبارت «اخ لها صغير» نقل كرده است. اين حديث مى گويد: چون برادر جلوتر از مادر بوده، ولايت برادر صحيح است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo