< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

78/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله 19 / لا يجوز للمرأة النظر الى الاجنبى

 

مسألة 19: لايجوز للمرأة النّظر إلى الأجنبى كالعكس (همان گونه كه مرد نگاه به زن نامحرم نمى كرد) و الأقرب استثناء الوجه و الكفّين.

اقوال:

ظاهر اين عبارت و عبارت بزرگان ديگر اين است كه همين قدر استثنا است. اين مسئله مانند مسئله سابق مفروغ عنها و مسلّم است.

مرحوم صاحب حدائق مى فرمايد:

الظّاهر أنّه لا خلاف فى تحريم نظر المرأة إلى الأجنبى، أعمى كان أو مُبصراً [1] (اشاره به احاديث متعدّدى است كه در مورد زنان پيامبر آمده است).

مرحوم نراقى مى فرمايد:

و كلّ ما ذكر فيه جواز نظر الرجل إلى المرأة يجوز فيه العكس (وجه و كفّين) بالإجماع المركب[2]

مراد از اجماع مركب، اين است كه آنهايى كه در مسئله سابق گفتند وجه و كفّين مستثنى است و آنهايى كه استثنا نكردند در اينجا هم همين را مى گويند يعنى آنچه كه در مورد نظر مرد به زن گفته شد در اينجا هم گفته مى شود و قول ثالثى نيست، پس اجماع مركب است.

صاحب رياض مى فرمايد:

و تتّحد المرأة مع الرّجل، فتمنع فى محل المنع لا فى غيره (غير محلّ منع) اجماعاً.[3]

ابن قدامه در مغنى تقريباً همين مطلب را با كمى تفاوت دارد:

فامّا نظر المرأة الى الرجل ففيه روايتان: احديهما لها النظر إلى ما ليس بعورة و الاخرى لايجوز لها النّظر من الرجل الاّ الى مثل ما ينظر اليه منها اختاره ابوبكر و هذا احد قولى الشافعى.

ادله:

عمده دليل در اينجا دو چيز است:

1- آيه ﴿و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ و...﴾.[4]

حذف متعلّق دليل بر عموم و قدر متقيّن آن نگاه كردن به مردان نامحرم است كه عام بوده، و حتى وجه و كفّين را هم مى گيرد، منتهى وجه و كفّين را بالاجماع يا اولويّت از آن خارج مى كنيم و ظاهر آيه هم وجوب است (امرِ به امر هم در حكم امر است).

روايات:

روايات متعدّد است هم در منابع شيعه و هم در منابع اهل سنّت. يكى از رواياتى كه به چند صورت نقل شده داستان «ابن ام مكتوم» نابينا است كه مؤذّن پيامبر بود، روزى وارد خانه پيامبر شد، پيامبر دستور داد كه زنان به او نگاه نكنند. اين روايت در طرق ما و اهل سنّت مختلف نقل شده است.

* محمد بن يعقوب، عن عدّة من اصحابنا (شيوخ كلينى كه ثقات هستند)، عن احمد بن أبى عبداللّه قال: استأدن ابن ام مكتوم على النبى(صلى الله عليه وآله) و عنده عايشة و حفصة (بعضى از روايات غير از اين است) است فقال لهما قوما فادخلا البيت، فقالتا: انّه اعمى فقال: ان لم يَرَكُما فانّكما تَرَيانِهِ[5] (نهى از نگاه).

در اين سند استاد استاد كلينى از پيغمبر نقل مى كند، پس معلوم مى شود كه از اين سند خيلى ها افتاده اند، بسيارى از روايات در وسايل و غير آن است كه ظاهرش مرسله نيست ولى در واقع مرسله است.

ابن قدامه در مغنى همين روايت را از طرق عامّه نقل مى كند ولى به جاى «عايشه» «ام سلّمه» آمده است و در آخرش هم دارد: «أفعمياوان أنتما و لا تبصرانه».

* و عن ام سلمة قالت: كنت عند رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) و عنده ميمونة فأقبل ابن امّ مكتوم و ذلك بعد أن امر بالحجاب، فقال: احتجبا، فقلنا يا رسول اللّه أليس اعمى لا يبصرنا؟ قال: أفعمياوان انتما ألستما تبصرانه.[6]

* جعفريّات از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه مرد نابينايى وارد منزل شد. فاطمه(عليها السلام) خود را در حجاب كرد و نگاه نكرد. پيامبر پرسيد: چرا چنين كردى اين كه نابينا است؟ فاطمه(عليها السلام) عرض كرد: ان لم يكن يَرانى فانا أراه و هو يشم الريح» فقال النّبي(صلى الله عليه وآله): «أَشهَدُ أنّكِ بضعةٌ منّى».[7]

مجموع اين چهار حديث نشان مى دهد كه نگاه كردن ممنوع است ولى اين احاديث تحليلى دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo