< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

78/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مقدّمه /

 

معنى نكاح در روايات:

روايت مشتمل بر لفظ «نكاح» در ابواب مختلف، زياد و در آنها غالباً «نكاح» به معنى «عقد» است، مگر در موارد نادر و شاذ كه به معنى «وطى» آمده است.

فهرست قسمتى از ابواب:

- باب 1، از ابواب مقدّمات نكاح، ح 10: «و ما من شىء أحبّ إلى اللّه عزّ و جلّ من بيت يعمر في الإسلام بالنّكاح» (كه به معنى عقد است).

- باب 48 از ابواب مقدّمات نكاح، ح 1 و 3: كلمه نكاح دارد كه به معنى عقد است «و من سنّتى النّكاح» در حديث سوّم مى فرمايد «و إن من سنّتى النّكاح».

- باب 139 از ابواب مقدّمات نكاح، ح 1: «ليس عندي طَولٌ فأنكح النّساء» كه نكاح به معنى عقد است.

- باب 157 از ابواب عقد نكاح، ح 2: «لا تجامعوا فى النكاح على الشبهة» كه منظور احتياط در عقد نكاح است نه وطى.

- باب 2 از ابواب عقد نكاح، ح 2 و 4 و 6: «فلا يصلح نكاح الاّ بمهر» كه مراد عقد است.

- باب 4 از ابواب عقد نكاح، ح 1 و 5: «لاينقض النّكاح إلاّ الاب» كه مراد عقد ازدواج است و وطى معنى ندارد.

- باب 6 از ابواب عقد نكاح، ح 5: «لاتنكح ذوات الآباء من الأبكار إلاّ بإذن آبائهنَّ» در اينجا مادّه نكاح به معنى عقد است.

- باب 9 از ابواب عقد نكاح، فيه رواياتٌ عديدة تدلّ على إعتبار أذن الأب مع الباكرة الرشيدة في النّكاح: «ولا تنكح الا بأمرها» كه نكاح به معنى عقد است.

- باب 27 از ابواب عقد نكاح، ح 3 و 1 كه دلالت بر بطلان نكاح شِغار مى كند، (نكاح شغار عبارتست از نكاح دو زن كه هر يك مهريّه زن ديگر واقع مى شود) «نهى رسول الله(صلى الله عليه وآله) عن نكاح الشغار» و «نهى النكاح و المرأتين...» در اينجا نيز مراد از نكاح عقد است.

- باب 1 از ابواب ما يحرم بالمصاهرة، ح 1، 2 و 4.

- در أبواب طلاق و مهور هم روايات متعدّدى دارد، مثلاً مى گويد فسخ نكاح در اين عيوب جايز است كه نكاح به معنى عقد است نه وطى.

نتيجه: همان گونه كه در آيات كلمه نكاح به معنى عقد بكار رفته است، در لسان احاديث هم به همين صورت است ولى در لسان روايات موارد نادرى داريم كه در آنها نكاح به معنى وطى استعمال شده است، از جمله در باب روزه

در صدر اسلام مسلمانان بعد از افطار تا زمانى كه نخوابيده بودند حق خوردن و آميزش را داشتند ولى هنگامى كه مى خوابيدند ممنوع از خوردن و آميزش بودند، اين حكم بر مسلمانان مشكل شد، آيه نازل شد كه اين حكم برداشته شده است و اجازه اكل و شرب و نكاح تا طلوع فجر داده شد. نكاح در اينجا به معنى عقد ازدواج نيست بلكه به معنى وطى است:

*... انّ اللّه لمّا فرض الصيام، فرض أن لاينكح الرّجل أهله في شهر رمضان (نكاح يعنى وطى)... و كان من المسلمين شُبّان ينكحون نسائهم باللّيل سراً لقلّة صبرهم.[1]

*... فأحلَّ اللّه النّكاح بالليل في شهر رمضان، و الأكل بعد النّوم[2] (كلمه نكاح مسلماً به معنى وطى است).

در موارد ديگرى هم داريم كه كلمه نكاح قليلاً به معنى وطى استعمال شده است (مثلاً در مذمت هم جنس بازى) ولى آنچه كه شايع است، نكاح به معنى عقد است.

إن قلت: شما اطّراد را دليل بر حقيقت دانستيد، در حالى كه اينها موارد استعمالى است كه قرينه هم در كنار آن است و ما قبول نداريم كه استعمال كثيره توأم با قرينه دليل بر حقيقت باشد.

قلنا: اطّراد علامت حقيقت است و لو همراه با قرينه باشد، چون وضع بر دو گونه است وضع تخصّصى(تعيّنى) و وضع تخصيصى (تعيينى)، گاهى اسم كسى را احمد مى گذاريم، اين وضع تخصيصى است و گاهى به سبب كثرت استعمال، حقيقت مى شود، اين وضع تخصّصى است، چون حقيقت وضع ايجاد علاقه بين لفظ و معنى در عالم اعتبار است كه وقتى لفظ را مى گويند انسان به ياد معنى مى افتد، اين علقه و پيوند بين لفظ و معنى كه در ذهن است گاهى ناشى از وضع تعيّنى است و گاهى ناشى از وضع تعيينى، مثلاً شارع مى خواهد لفظ «صلوة» را كه به معنى «دعا» است به «اركان مخصوصه» انتقال دهد، لفظ صلوة را در اركان مخصوصه با قرينه استعمال مى كند به طورى كه اگر بدون قرينه هم استعمال كند انس ذهن و پيوند و علقه حاصل شده است، نكاح هم همين طور است يعنى در همه جا از لفظ «نكاح» عقد اراده كرده اند و انس ذهن و علقه و پيوند حاصل شده است كه وقتى بدون قرينه استعمال شود، عقد به ذهن مى آيد.

إن قلت: آيا نكاح حقيقت شرعيه دارد (مثل صلوة) در حالى كه صاحب جواهر مى گويد نكاح حقيقت شرعيه ندارد.

قلنا: دو حالت دارد، اگر قائل شويم كه «نكاح» در لغت به معنى «وطى» است (كه اكثر ارباب لغت گفتند) ما قائل به حقيقت شرعيه مى شويم و اگر در لغت قائل به اشتراك (عقد - وطى) شويم در اين صورت مى گوئيم، مشترك ينصرف الى احد الفردين (عقد) پس يا به حقيقت شرعيه و يا به انصراف قائليم كه نكاح به معنى عقد است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo