< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

97/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: جهت سوم: مفاد کلمه ضرر و ضرار /قاعده لاضرر /اصول عملیه /علم اصول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در قاعده لاضرر به جهت سوم: «مفاد کلمه ضرر و ضرار» رسید. گفته شد ضرر عبارت است معنایی که از نقص انتزاع می شود و آن معنای مرکوز و ارتکازی دارد و برای اینکه به لحاظ ذهنی دچار مشکل نشد باید از ورد به شرح و توضیح بیشتر پرهیز کرد. و در بحث از معنای عرفی ضرار گفته شد، ظاهرا معنای آن در ذهن ما [فارس زبانها] مرکوز نیست و ارتکازی از معنای آن نداریم لذا در تحقیق آن به تحقیق محقق صدر استناد می شود چون ایشان عرب زبان هستند و این خبرویت را دارند که معانی ارتکازی را تحدید کنند.

 

0.0.1صیغه ضرار

در صیغه «ضرار» سه احتمال وجود دارد

    1. مصدر ثلاثی مزید

    2. مصدر ثلاثی مجرد

    3. مصدر مفاعله ثلاثی مجرد

«ضرار» طبق احتمال اول مصدر ثلاثی مزید است. مصدر ثلاثی مزید از ثلاثی مجرد گرفته می‌شود. یکی از مصادر باب مفاعله بر وزن «فِعال» است. ماده ضِرار «ضرر» است یعنی ضرار از ضرّ یک الف اضافه دارد. ضرّ به باب مفاعله رفته و مصدر باب مفاعله بر وزن فِعال است لذا ضرار مصدر باب مفاعله است که از ثلاثی مجرد ضرّ اخذ شده است.

گفته شده است که مفاعله ثلاثی مزید به معنای فعل اثنین است. «ضرب زید عمرواً» یعنی زید عمرو را کتک زد، «ضارب زیدٌ عمرواً» یعنی زید عمرو را و عمرو زید را کتک زد. و در محل کلام «ضرار» ضرر بین اثنینی یعنی ضرر زدن این به آن ضرر زد و آن به این.

«ضرار» طبق احتمال دوم مصدر ثلاثی مجرد است. وزن «فِعال» یکی از مصادر ثلاثی مجرد است ضرّ ضِراراً مانند کَتَبَ کتاباً. [1]

«ضرار» طبق احتمال سوم، مصدر مفاعله ثلاثی مجرد است. علمای اصولی این مصطلح را اصطلاح کرده‌اند. یعنی ثلاثی مزید ها دو قسم هستند الف) قسمی از آنها از ثلاثی مجرد اشتقاق یافته‌اند ب) قسمی از آنها از ثلاثی مجرد اشتقاق نیافته اند.

و راه شناخت این دو قسم به این است که اگر معنای مصدر ثلاثی مزید با معنای ثلاثی مجرد یگانه بود معلوم می شود که ثلاثی مزید از ثلاثی مجرد اشتقاق پیدا کرده است و اگر معنای مصدر ثلاثی مزید ارتباطی با معنای ثلاثی مجرد نداشت روشن می‌شود که این مصدر مفاعله ثلاثی مجرد است.

مثل اینکه سَفَرَ به معنای «کَشَفَ» است و سَافَرَ به معنای «ضَرَبَ فی الارض، مَشَی فی الارض» است و این دو ربطی به هم ندارند، از اینجا فهمیده می شود که واژه مسافَرَة مصدر ثلاثی مجرد است، نه مصدر ثلاثی مزید.

«ضِرار» در احتمال سوم مصدر ثلاثی مجرد است و معنای آن متفاوت است با ضرّ که در آینده بیان خواهد شد.

0.0.2معنای ضرار

چهار احتمال در معنای ضرر وجود دارد.

    1. «ضرار» به معنای ضرر بین اثنینی

طبق این احتمال «ضرار» مصدر باب مفاعله ثلاثی مزید است؛ مخفی نماند که باب مفاعله به معنای فعل بین اثنین آمده است و در این بحثی نیست لکن در این روایت این احتمال خلاف ظاهر است. برای آنکه ضرر در قضیه سمره بین اثنینی نبود، بلکه ضرر از یک طرف بود و کسی که ضرر می زد سمره بود و انصاری ضرری به سمره نمی زد.

اگر گفته شود انصاری در نظر سمره، کسی بود که ضرر می زد چون انصاری می گفت: «اذن بگیر». لکن باید دقت شود که جلمه «لاضرر و لاضرار» از سمره نیست بلکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و انصاری در نظر پیامبر گرامی مضار نبوده و فقط سمره مضار بود، لذا ایشان خطاب به سمره فرمود «تو مضاری» و نفرمود «شما مضارید».[2]

اشکال دوم که بر این معنا وارد است آن است که اگر ضرر طرفینی مراد باشد برای منع از ضرر طرفینی همان جمله «لاضرر فی الإسلام» کفایت می‌کند. چون ضرر چه از یک طرف باشد و چه از طرفین باشد در شریعت اسلام ممنوع است.

تعبیر «لاضرر» مانند تعبیر «لاقتل فی الإسلام» و «لاکذب فی الإسلام» است و وقتی بیان می‌شود در اسلام دروغ گفتن و قتل تجویز نشده است حال فرق نمی‌کند چه یک نفر دروغ بگوید و چه دو نفر به هم دروغ بگویند دروغ تجویز نشده است.[3] ضرر حرام است که از یک طرف و چه طرفینی، چه کسی شروع کند به ضرر یا در مقام دفع ضرر ضرر بزند.

    2. «ضرار» به معنی ضرر

اما احتمال دوم خلاف ظاهر است چون اگر معنای «ضرار» همان ضرر باشد در واقع جمله تکرار شده است و حضرت فرموده‌اند: «لاضرر و لاضرر»، و تکرار خلاف ظاهر است، باید نکته ای وجود داشته باشد تا متکلم جمله را تکرار کند.

از احتمال دوم به این بیان که «ضرار» به معنای ضرر بوده و تکرار برای تأکید است دفاع نشود چون آنچه در تأکید متعارف است به این گونه است که تأکید با تکرار یک صیغه انجام می‌شود مثل «رایت رجلاً رجلاً» نه آنکه نخست از صیغه «ضرر» استفاده شود سپس از صیغه «ضرار» استفاده شود.[4]

    3. «ضرار» به معنی ضرر شدید

گاهی ماده به باب دیگر می‌رود و حرفی به آن اضافه می‌شود تا معنایی به آن اضافه شود، و وقتی الف بر ضرر اضافه شده و «ضرار» می‌شود معنای آن ضرر شدید و مؤکد می‌شود. ضرر به معنای مطلقِ ضرر است و ضرار به معنای ضرر شدید است.

این احتمال نیز خلاف ظاهر است چون ضرر به معنای «مطلق ضرر» است نه به معنای «ضرر خفیف» لذا آمدن جمله «و لا ضرار» تکرار است و تکرار ضرر شدید نکته ای ندارد تا انسان بخواهد جداگانه آن را ذکر کند.

وقتی ضرر شدید مخصوص به ذکر می‌شود گویا ضرر خفیف مهم نیست و این تکرار خلاف مقصود است.

    4. «ضرار» صیغه مفاعله ثلاثی مجرد و به معنای تعمّد و تذّرع و اصرار بر ضرر

برخی گفته‌اند: باب مفاعله به معنای «تعمّد و تقصّد و اصرار است» و گفته شده است یکی از معنای «ضرار» اصرار بر ضرر و تعمد و تقصد بر ضرر است یعنی انسان امری را ذریعه و وسیله اضرار به دیگری قرار دهد.

اگر «ضرار» به این معنا باشد، معنای جمله «لاضرار» غیر از جمله «لاضرر» است. و معنای لاضرار یعنی در اسلام نمی‌شود امری را وسیله برای اضرار به دیگری قرار داد.

وسیله برای اضرار قرار دادن مانند کاری که سمره انجام می‌داد او مالک نخل بود و از سلطنت خود بر مالش برای اضرار به انصاری استفاده می‌کرد. او از یک سلطنت برای سه امر استفاده می‌کرد، هم متعمّد و متقصّد بر ضرر بود و هم تعمد و تقصد را ذریعه و وسیله ضرر قرار داده بود و هم مصرّ بود.[5]

با توضیح معنای عرفی کلمه ضرر و ضرار بحث از جهت سوم پایان یافت.

1جهت چهارم: مفاد جمله «لاضرر و لاضرار»

فقها در نحوه استفاده مفاد و معنا از جمله «لاضرر و لاضرر» سه اتجاه دارند. و اکنون آن سه اتجاه بیان می‌شود سپس به تحقیق در مسأله پرداخته می‌شود.

1.1اتجاه نخست: «ضرر» عنوان برای حکم

«ضرر» عنوانی برای حکم است و مفاد «لاضرر» یعنی «لاحکم ضرری فی الاسلام»، «لاضرار» یعنی «لا حکم ضراری فی الإسلام» در اسلام حکم ضرری وجود ندارد، در اسلام حکم ضراری وجود ندارد.

کسانی که به مفاد «لاحکم ضرری فی الإسلام» قائلند. دو گروه هستند.

1.1.1گروه اول: شیخ اعظم و تابعین وی

شیخ اعظم انصاری و تابعین وی یعنی مدرسه میرزای نائینی، می‌فرمایند: «لاضرر و لاضرار» یعنی حکمی که ضرر از آن ناشی شود در اسلام وجود ندارد.

سؤال: چه احکامی می‌توانند منشأ ضرر باشند؟

پاسخ: احکام دو قسم‌اند، حکم تکلیفی و حکم وضعی، حکم وضعی نمی‌تواند منشأ ضرری باشد. اما احکام تکلیفی نیز بر دو قسم هستند، حکم تکلیفی الزامی و حکم تکلیفی غیر الزامی.

و هیچ حکم غیر الزامی نمی‌تواند منشأ ضرر باشد. شارع به مریض می‌فرماید : «روزه بر تو مستحب است» و روزه امروز بر او خیلی ضرر دارد آیا استحباب روزه منشأ ضرر است؟ پاسخ منفی است، چون اگر مریض روزه بگیرد خودش منشأ ضرر شده است و عقلاً عمل به مستحبات لازم نیست.

بنابراین بیش از دو حکم منشأ ضرر نیست. 1. وجوب 2. تحریم.

بنابراین معنای روایت «لاضرر» این است که هر گاه امتثال ایجاب موجب ضرر شد ما ایجاب را بر شما نداریم و هر گاه تحریم عملی موجب ضرر مکلف شود ما آن تحریم را بر آن مکلف نداریم. هر گاه حرمت شرب خمر ضرری شد و مریض برای علاج محتاج به شرب خمر شد، ما حرمت برای آن جعل نکرده‌ایم.

1.1.2گروه دوم: محقق خراسانی

محقق خراسانی نیز اتجاه اول را دارند لکن برای بیان آن صیاغت دیگری را استفاده کرده‌اند، ایشان می‌فرمایند: هر موضوعی که ضرری شود شارع حکم آن موضوع را برداشته است. اگر روزه بر کسی ضرری شد شارع حکم آن روزه که وجوب است برداشته است. اگر روزه بر زید ضرری شد شارع وجوب روزه را از او برداشته است اگر حج بر زید ضرری شد شارع وجوب حج را از او برداشته است.


[1] پرسش: آیا ضرار در اینجا به معنای مصدری است یا اسم مصدری؟پاسخ استاد: «ضرار» همانند خود ضرر می‌تواند مصدر باشد و می تواند اسم مصدر باشد. کلمه به لحاظ صیغه مصدر است و به لحاظ معنا می‌تواند معنای مصدری داشته باشد و می‌تواند معنای اسم مصدری داشته باشد. و در این صورت معنا یا از معنای مصدر و یا از معنای اسم مصدری انتزاع می‌شود.
[2] پرسش: پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله «لاضرار» به معنای مصدر باب مفاعله را فرمود تا قاعده ای باشد و به دست آیندگان برسدپاسخ استاد:انسان به مناسبت تمام حرف های خود را نمی زند و لو می خواهد حرفش به آیندگان برسد. مثلا وقتی از شما پرسیده شد خرگوش پاک است یا نجس، و شما در جواب تمام اصناف حیوانات را مطرح کرده و علائمشان را بگویی و بگویی کدام نجس است کدام پاک، این بی مناسبت سخن گفتن و پر حرفی است. جواب باید در همان حد جواب به سؤال باشد.
[3] پرسش: ممکن است کسی توهم کند که در مقام دفع ضرر میشود به دیگر ضرر زد.پاسخ استاد: اگر توهم عرفی باشد می توان از اشکال و توهم مقدر پاسخ داد لکن وقتی شارع فرمود «الکذب حرامٌ» کسی توهم نمی‌کند که کذب طرفینی حلال است و وقتی فرمود «الغیبة حرام» کسی توهم نمی کند که غیبت طرفین حلال است. وقتی شارع فرمود﴿ فَمَنِ اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ ﴾ .سوره بقره: آیه 194 ؛ آیا کسی توهم می کند اگر به شما فحش ناموسی داده شد شما مجازید به او فحش ناموسی بدهید
[4] استاد معظم در مقام پاسخ: همچنین از این احتمال به این بیان که ضرار تأکید است چون مترادف با ضرر است دفاع نشود چون کلمه دوم در ترادف معطوف است وقتی گفته می¬شود «انسانی بشری در اینجا وجود ندارد» بشر معطوف است لکن در محل کلام هر چند جمله دوم با واو عاطفه عطف شده است اما به منزله تکرار است.
[5] پرسش: آیا کسی که هم ضرر می زند و هم تعمد بر آن دارد، دو عقاب دارد؟پاسخ استاد: بلی او دو معصیت کرده است لکن ارتکاب دو معصیت لزوما همراه با دو عقاب نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo