< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

97/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تنبیه پنجم:اشتراک دو علم اجمالی در یک طرف /تنبیهات احتیاط /متباینین/ اصالة الاحتیاط / اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در تنبیه پنجم «اشتراک دو علم اجمالی در بعض اطراف» بود. این بحث در جایی است که ابتدا علم اجمالی اول حاصل می‌شود سپس علم اجمالی دوم حاصل می‌شود که در بعض الاطراف با علم اجمالی اول مشترک است.

مثلاً شما به نجاست یکی از دو ظرف سفید و سیاه علم اجمالی پیدا می‌کنید سپس در زمان دوم به نجاست یکی از دو ظرف سیاه و آبی علم اجمالی پیدا می‌کنید.

در این مثال هر علمی دو طرف دارد و یک طرف بین هر دو علم مشترک است و آن ظرف سیاه می‌باشد، ظرف سفید مختص به علم اجمالی اول است و ظرف آبی مختص به علم اجمالی دوم است.

بحث در تنبیه پنجم آن است که آیا علم اجمالی دوم منجِّز است یا نه؟

گذشت که جماعتی فرموده‌ند علم اجمالی دوم منجز نیست. برخی از این جماعت قائل به مسلک علیت هستند و علم اجمالی در مسلک علیت وقتی منجز است که قابلیت تنجز در هر دو طرف را داشته باشد و در محل کلام علم اجمالی در طرف مشترک قابلیت تنجیز را ندارد پس به کل منجز نیست، اما برخی از این جماعت که قائل به مسلک اقتضاء هستند، اصل مرخص در طرف مشترک قبلا با تعارض ساقط شده است و اصل مرخص در طرف مختص علم اجمالی دوم بدون تعارض جاری است.

 

1مناقشه بر منجزیت علم اجمالی دوم بناء بر دو مبنای مذکور (از محقق صدر)

محقق صدر بر منجزیت علم اجمالی بناءً بر آن دو مبنای مذکور مناقشه کرده‌اند. برای مطالعه رجوع کنید به کتاب«دروس ج 2 ص 529».[1]

2مناقشه بناءً بر مسلک علیت: وجود دو منجز در لحظه حدوث علم اجمالی دوم

ادعای «المنجَّز لایتنجّز ثانیاً» درست نیست.

مراد از تنجّز تکلیف با علم اجمالی آن نیست که تکلیف با حدوث علم اجمالی منجَّز می‌شود بلکه مراد این است که تکلیف با وجود علم اجمالی منجّز می‌شود.

بین حدوث علم اجمالی و وجود علم اجمالی فرق وجود دارد.

تکلیف با وجود علم اجمالی اول منجَّز می‌شود پس اگر تکلیف در طرف مشترک (ظرف سیاه) باشد با وجود علم اجمالی اول منجز شده و تا علم اجمالی باقی است تکلیف هم منجز است تا اینکه زمان حدوث علم اجمالی دوم فرا می‌رسد حال پس از حدوث علم اجمالی دوم [اگر تکلیف دوم در ظرف سیاه باشد] چه چیزی منجِّز تکلیف است؟

اگر پاسخ داده شود که «در آن زمان علم اجمالی اول منجز تکلیف است و علم اجمالی دوم منجز نیست» این پاسخ ترجیح بلامرجح بوده و صحیح نیست زیرا تنجز هر تکلیفی در هر لحظه مستند به وجود علم در همان لحظه است، و اینگونه نیست که مستند به وجود علم در لحظه سابق یا به حدوث علم در لحظه سابق باشد. پس با این بیان روشن می‌شود که این دو علم همراه هم منجز هستند و انحصار منجز بودن در علم اجمالی اول، ترجیح بلا مرجح است چون این دو علم ترجیحی بر یکدیگر ندارند.

پاسخ صحیح این است که گفته شود در لحظه حدوث علم اجمالی دوم، دو چیز منجِّز است، در این لحظه وجود علم اجمالی اول و وجود علم اجمالی دوم هر دو با هم منجز هستند. اما وجود علم اجمالی اول منجز است، وجود علم اجمالی در این لحظه بقائی است و وجود علم اجمالی دوم وجود حدوثی است. [2]

حاصل مناقشه: لحظه حدوث علم اجمالی دوم، لحظه تنجز تکلیف در طرف مشترک است، تکلیف در آن لحظه با دو منجِّز منجَّز می‌شود 1. وجود علم اول 2. وجود علم دوم. تنجز تا لحظه حدوث علم دوم مستند به وجود علم اول بود و در لحظه حدوث علم دوم و پس از آن مستند به هر دو علم است.[3]

3مناقشه بناءً بر مسلک اقتضاء: تعارض اصل مرخص در طرف مشترک با اصل مرخص در دو طرف مختص

علم اجمالی در مسلک اقتضاء موجب تعارض بوده و تعارض موجب تساقط اصول مرخصه در اطراف علم اجمالی است و تساقط اصول در اطراف منشأ تنجز علم اجمالی است.

قائلین به اقتضا در محل بحث فرمودند: «علم اجمالی دوم منجِّز نیست، چون در طرف مشترک علم اجمالی دوم اصل مرخص وجود ندارد به خاطر آنکه اصل مرخص جاری در طرف مشترک با معارضه با اصل مرخص در طرف مختص علم اجمالی اول تساقط کرده و اصل مرخص در طرف مختص علم اجمالی دوم بلامعارض جاری است».

محقق صدر در مناقشه به بیان ایشان می‌فرمایند: اطلاق دلیل مرخص نسبت به طرفین علم اجمالی اول آن به آن شمول دارد یعنی اطلاق علی الإتصال و لحظه به لحظه نسبت به طرفین شامل است و اینگونه نیست که شمول در یک لحظه قطع شود بنابراین شمولش به ظرف سیاه (طرف مشترک) با شمولش به ظرف سفید (طرف مختص) لحظه به لحظه تعارض دارد تا زمانی که علم اجمالی دوم حادث شود.

پس شمول اطلاق دلیل نسبت به طرفین در آن اول، آن دوم، آن سوم و آن دهم و همینگونه در آنات بعدی با هم تعارض دارند تا زمانی که علم اجمالی دوم حادث شود.

وقتی علم اجمالی دوم حادث شد، در لحظه حدوث علم اجمالی دوم دلیل مرخص هم شامل طرف مختص (ظرف سفید) علم اجمالی اول است و هم شامل طرف مختص (ظرف آبی) علم اجمالی دوم است، در این لحظه تعارضی رخ می‌دهد که در یک کفه تعارض «شمول دلیل مرخص نسبت به ظرف سیاه» قرار می‌گیرد و در کفه دیگر «شمول دلیل مرخص نسبت به ظرف سفید و آبی» قرار می‌گیرد. شمول دلیل مرخص به طرف مشترک (ظرف سیاه) با دو شمول معارض است، شمول نسبت به ظرف سفید و شمول نسبت به ظرف آبی.

شمول دلیل در ظرف سیاه تا قبل از لحظه تولد علم اجمالی دوم معارض بود با شمول دلیل نسبت به ظرف سفید؛ در لحظه تولد علم اجمالی دوم و بعد از آن یک شمول طرف معارضه قرار می‌گیرد با دو شمول، شمول دلیل مرخص نسبت به ظرف سیاه با دو شمول تعارض دارد 1. شمول دلیل مرخص نسبت به ظرف سفید 2.شمول دلیل مرخص نسبت به ظرف آبی. و تعارض همینگونه تا آنات بعدی ادامه دارد.

طبق قول جماعت «عدم منجزیت علم اجمالی دوم» اجتناب از ظرف آبی لازم نبود اما با توجه به مناقشه هم علم اجمالی اول و هم علم اجمالی دوم منجِّز هستند در نتیجه بایست از سه طرف اجتناب شود.

4جواب از مناقشه و تفصیل در مسأله (نظر تحقیق)

نظر تحقیق با نظریه جماعت و نظریه محقق صدر موافق نبوده و نظر مختار تفصیل است.

جواب به مناقشه محقق صدر و مناقشه اصلی به نظریه جماعت با ارائه ادله تفصیل روشن خواهد شد.

5وجود سه فرض در محل کلام

با حصول علم اجمالی دوم به نجاست یکی از دو ظرف سیاه و آبی سه فرض زیر متصور است:

    1. عینیت تکلیف دوم با تکلیف اول[4]

    2. مغایرت تکلیف دوم با تکلیف اول

    3. جهل به عینیت و مغایرت

در فرض اول؛ می‌دانیم تکلیف دوم همان تکلیف اول است و چیزی وراء تکلیف اول وجود ندارد، معلوم بالاجمال در این فرض در دو علم معلوم بالاجمال شده است.

در فرض دوم می‌دانیم تکلیفی که با علم اجمالی دوم معلوم شده است با تکلیفی که با علم اجمالی اول معلوم شده است مغایرت دارد.

در فرض سوم نمی‌دانیم تکلیف معلوم با علم اجمالی اول همان تکلیف معلوم با علم اجمالی اول است یا مغایر با آن است، هم احتمال عینیت وجود دارد و هم احتمال مغایرت وجود دارد.

6محال بودن فرض اول « عینیت تکلیف دوم با تکلیف اول »

فرض اول از این سه فرض محال است، چون می‌دانیم اطراف علم اجمالی اول ظرف سیاه و ظرف سفید است اما در علم اجمالی دوم ظرف آبی یکی از اطراف این علم اجمالی است. یعنی تکلیفی که با علم اجمالی اول معلوم شده است منحصرا در یکی از دو ظرف سیاه و سفید است به خلاف تکلیفی که در زمان دوم معلوم شده است این تکلیف منحصرا در ظرف سیاه است یا در ظرف آبی، احتمال دارد در ظرف سیاه باشد و احتمال دارد در ظرف آبی باشد.

بنابراین فرض اول ناممکن و محال است. و فرض دوم و سوم ممکن هستند.

7ممکن بودن فرض دوم « مغایرت تکلیف دوم با تکلیف اول »

در فرض دوم مغایرت دو تکلیف معلوم در دو علم اجمالی روشن است، نجاست معلومه در علم اجمالی اول غیر از نجاست معلومه در علم اجمالی دوم است. می‌دانیم نجاست معلومه در علم اجمالی اول یا در ظرف سیاه است یا در ظرف آبی، نجاست اگر در ظرف آبی باشد ربطی به نجاست اولی ندارد و اگر در ظرف سیاه باشد باز ربطی به نجاست اول ندارد چون ـ[هر چند ممکن است نجاست اول نیز در ظرف سیاه باشد]ـ اما امکان هم دارد نجاست اول در ظرف سفید باشد.

استقراء احتمالات وقوع دو قطره و دو علم اجمالی بدین شرح است. قطره اول یا در ظرف سفید افتاده است یا در ظرف سیاه، اگر در ظرف سفید افتاده باشد، در وقوع قطره دوم دو احتمال وجود دارد، قطره دوم یا در ظرف سیاه افتاده است یا در ظرف آبی. اگر قطره اول در ظرف سیاه افتاده باشد، احتمال دارد قطره دوم در طرف سیاه افتاده باشد و احتمال دارد در ظرف آبی افتاده باشد.

[پس مجموع احتمالات چهار احتمال است

ـ اگر قطره اول در ظرف سفید افتاده باشد در وقوع قطره دوم دو احتمال وجو دارد؛ احتمال دارد قطره دوم در ظرف سیاه افتاده باشد و احتمال دارد قطره دوم در ظرف آبی افتاده باشد

ـ اگر قطره اول در ظرف سیاه افتاده باشد باز در وقوع قطره دوم دو احتمال وجود دارد؛ احتمال دارد قطره دوم هم در ظرف سیاه افتاده باشد و احتمال دارد قطره دوم در ظرف آبی افتاده باشد.]

8وجه عدم صحت دلیل در فرض دوم

جماعت ظاهرا به فرض دوم نظر نداشته‌اند اما اگر فرض دوم محل بحث باشد، هر دو بیان ایشان در عدم منجزیت علم اجمالی دوم فرض دوم ناتمام است.

پس فرض دوم امکان دارد، و اگر [در خارج] فرض دوم محقق شده باشد علم اجمالی دوم منجِّز است، چون وجود تکلیفی دیگر که تکلیف دوم است قطعی است و آن تکلیف یا در ظرف سیاه است و یا در ظرف آبی، و علم اول منجِّز این تکلیف نیست، چون فرض آن است که نجاست معلومه در علم اجمالی دوم غیر از نجاست معلومه با علم اجمالی اول است، لذا معنا ندارد علم اجمالی اول منجز تکلیف دیگر باشد.

وقتی معنا ندارد تکلیف دیگر با علم اجمالی اول منجَّز شود، بیان مطرح از سوی جماعت و مناقشه محقق صدر بر آن بیان تمام نیست.

جماعت قائل به عدم منجزیت بودند و بیان برخی از ایشان «المتنجز لایتنجز ثانیاً» بود، با توضیح مذکور در بالا روشن شد که تکلیف معلوم در علم اجمالی دوم سابقا منجَّز نشده بود لذا محل کلام صغری برای «المتنجز لایتنجز ثانیاً» نیست.

محقق صدر قائل به منجزیت بود و مناقشه ایشان منجز بودن هر دو علم نسبت طرف مشترک بود و با توضیح مذکور روشن شد که علم اول نمی‌تواند تکلیف دوم را منجَّز کند، علم اول منجِّز تکلیف اول است و علم دوم منجِّز تکلیف دوم است.

همچنین وقتی معنا ندارد تکلیف دیگری با علم اجمالی اول منجَّز شود، بیان قائلین به اقتضاء و مناقشه محقق صدر بر آن تمام نیست.

قائلین به اقتضاء اصل مرخّص را در طرف مختص علم اجمالی دوم را اصل بلامعارض می‌دانند، چون اصل مرخص جاری در طرف مشترک را متعارض و متساقط می‌دانند.

با بیان تفصیل روشن شد که اصل مرخص جاری در طرف مشترک علم دوم با اصل مرخص جاری در طرف مختص علم اجمالی اول طرف معارضه نبوده و تعارض ندارد.

تکلیفی به خاطر علم اجمالی دوم بین ظرف سیاه و ظرف آبی معلوم است و اصل جاری در ظرف سیاه با اصل جاری در ظرف آبی با هم طرف معارضه هستند. اصل مرخص جاری در ظرف سفید با اصول جاری در ظرف سیاه و آبی ـ به خاطر احتمال تکلیف دوم موجود بین ظرف سیاه و آبی ـ اصلاً طرف معارضه نیست.

9امکان فرض سوم « جهل به عینیت و مغایرت »

در فرض سوم عینیت تکلیف اول با تکلیف دوم و مغایرت آن دو با هم مجهول است.

احتمال قوی وجود دارد که منکرین منجزیت علم اجمالی دوم و قائلین به منجزیت آن نظر به فرض سوم داشته‌اند.

در فرض سوم علم اجمالی دوم در ذهن شما شکل می‌گیرد اما نمی‌دانید که تکلیف معلوم به علم اجمالی دوم همان تکلیف معلوم با علم اجمالی اول است یا تکلیف دیگری است!؟

شما به وقوع قطره خونی در یکی از دو ظرف سیاه و سفید علم اجمالی پیدا می‌کنید سپس علم اجمالی پیدا می‌کنید که قطره خونی یا در ظرف سیاه افتاد یا در ظرف آبی.

شما در علم اجمالی دوم، چهار احتمال می‌دهید

الف) احتمال آن وجود دارد که قطره خون در ظرف آبی افتاده باشد

ب) احتمال آن وجود دارد که قطره خون [ـی که دیدید و علم اجمالی دوم برای شما حاصل شد] در واقع در ظرف سیاه افتاده باشد همراه با احتمال اینکه قطره خون اول در ظرف سفید افتاده باشد.

ج) احتمال دارد قطره خونی که دیدید در ظرف سیاه افتاد یا آبی، همان قطره خونی است که در علم اجمال اول دانستید یا در ظرف سیاه افتاد یا در ظرف سفید.

د) احتمال دارد قطره خونی که دیدی در ظرف سیاه افتاد، قطره خون دیگری باشد، اما قطره خون اول هم در ظرف سیاه افتاده است و قطره خون جدید هم در ظرف سیاه افتاده است.

طبق احتمال «الف» با علم اجمالی دوم تکلیف جدیدی حادث شده است و مخالفت با آن مجازات جدیدی دارد

طبق احتمال «ب» باز با علم اجمالی دوم تکلیف جدیدی حادث شده است.

طبق احتمال «ج» علم اجمالی دوم، علم به تکلیف جدید نیست.

طبق احتمال «د» علم اجمالی دوم، علم به تکلیف جدید نیست.

بنابراین در فرض سوم علم اجمالی دوم حاصل می‌شود و چهار احتمال در آن وجود دارد و شما نمی‌دانید تکلیف معلوم با علم اجمالی دوم عین تکلیف معلوم با علم اجمالی اول است یا با آن مغایرت دارد، شما در علم اجمالی دوم دانستید یکی از دو ظرف سیاه یا آبی نجس شده است اما نمی‌دانید تکلیف معلوم بالاجمال در علم دوم، نفس تکلیف معلوم در علم اول است یا تکلیف جدیدی است؟

جماعت ظاهرا به فرض سوم نظر داشته اند ـ لکن در کلمات ایشان تصریح نشده که به این فرض نظر داشته اند ـ و اگر به این فرض ناظر باشند مدعای ایشان «عدم منجزیت علم اجمالی دوم» صحیح و دلیلشان ناصحیح است.

10وجه عدم صحت مدعی در فرض سوم

وقتی شما نمی‌دانید تکلیف در علم اجمالی دوم همان تکلیف در علم اجمالی اول است یا تکلیف جدیدی است یعنی به وجود تکلیف دوم علم ندارید.

شما فقط به وجود یک تکلیف فعلی علم دارید و این همان معلوم بالاجمال اول است و به وجود تکلیف زائد علم ندارید. شما فقط علم دارید یک تکلیف فعلی وجود دارد و آن یا در ظرف سیاه است یا در ظرف سفید، و به تکلیف زائد علم ندارید و فقط احتمال می‌دهید در یکی از دو ظرف سیاه و آبی تکلیف زائد وجود داشته باشد، و احتمال اولاً محل بحث نیست ـ چون بحث در منجزیت علم است ـ و ثانیاً اکنون بحث با کسانی است که منجزیت احتمال را قبول ندارد.

پس وقتی شما به تکلیف زائد علم نداشتید و فقط احتمال دادید تکلیف دوم و زائدی بین ظرف سیاه و آبی باشد که غیر از تکلیف معلوم در علم اجمالی اول است، این احتمال مجرای اصل برائت است.

اشکال: برائت در ظرف سیاه به خاطر تعارض جاری نیست!

جواب: برائت در ظرف سیاه به لحاظ وجود تکلیف معلوم با علم اول جاری نیست اما به لحاظ تکلیف زائد محتمل جاری است. مثلاً وقتی آب غصبی مشکوک النجاسة است، قاعده طهارت در آن جاری بوده و اثر آن «طهارت آب» است یعنی اگر آب در واقع نجس باشد و عبد آن را بخورد به جهت جریان قاعده طهارت از حیث نجاست آب استحقاق عقوبت ندارد، اما از حیث غصبیت مستحق عقوبت است.

حاصل: در نظر تحقیق بین دو فرض دوم و سوم باید تفصیل داد، در فرض دوم تکلیف معلوم با علم اجمالی دوم مغایر با تکلیف اول است لذا علم اجمالی منجز است و در فرض سوم علمی وجود ندارد تا منجِّز باشد. در فرض دوم تکلیف جدید با علم اجمالی دوم منجَّز است و بیان «وجود دو علم برای منجّزیت» برای منجزیت علم اجمالی دوم از محقق صدر و بیان «تعارض اصول مؤمّنه» برای عدم منجزیت علم اجمالی دوم از جماعت ناتمام است.

در اینجا بحث از تنبیه پنجم پایان می‌یابد.

 


[2] پرسش: با سقوط قطره خون در ظرف، تکلیف متولد می‌شود!پاسخ استاد: تکلیف غیر از تنجز تکلیف است. لحظه سقوط قطره خون در آب، لحظه حدوث فعلیت تکلیف است و لحظه و آنِ علم لحهظه حدوث تنجز است.
[3] مقرر: لحظه حدوث علم اجمالی دوم، وجود علم اجمالی دوم منجِّز است، و فروض منجزیّت دو علم به حسب استقراء عقلی سه فرض است 1. هیچکدام منجز نباشند 2. هر دو منجز باشند 3. یکی مرجح باشد. فرض سوم ترحیح بلامرجح است و فرض اول معقول نیست و فقط فرض دوم معقول است.
[4] از عینیت می‌توان به «وحدت» تعبیر کرد، اما نمی‌تواند به «اتحاد» تعبیر کرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo