< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

97/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: دو نکته /تنبیه چهارم: انحلال حکمی با منجز /تنبیهات احتیاط /متباینین/ اصالة الاحتیاط

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در تنبیه چهارم «انحلال حکمی با اماره و اصل منجز» بود، حاصل بحث این شد که اگر در یک طرف از اطراف علم اجمالی اماره یا اصل منجز جاری شود، علم اجمالی نسبت به طرف دیگر منجز نبوده و اصل مؤمّن در آن جاری است مثلاً اگر بینه قائم شود بر نجاست ظرف سمت راست سپس علم اجمالی حاصل شود به نجاست یکی از دو ظرف، علم اجمالی منجز نبوده و در ظرف سمت راست می‌توان به اصل مؤمن که قاعده طهارت یا اصل حل است مراجعه کرد.

 

1دو نکته

1.1نکته اول: شبهه «تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل» و پاسخ آن

1.1.1شبهه: «تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل»

تمسک به دلیل اصل مؤمن در طرف مشکوک ـ که در فرض بحث ظرف سمت چپ است ـ تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل است. مثلا وقتی اماره بر نجاست ظرف سمت راست قائم می‌شود سپس شما به نجاست یکی از دو ظرف علم اجمالی پیدا می‌کنید، علم اجمالی در ظرف سمت راست به خاطر وجود اماره منجِّز، اثر تنجیز ندارد و تمسک به اصل حل یا قاعده طهارت در ظرف سمت چپ تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل اصل طهارت و حل است، و دلیل در شبهه موضوعیه‌ی خودش حجت نیست.

ضابطه و قاعده کلی آن است که «دلیل در شبهه موضوعیه خودش حجت نیست» اگر در شمول دلیل نسبت به افرادی به نحو شبهه موضوعیه شک شود، دلیل نسبت به آن افراد حجت نیست، مثلاً وقتی مولا فرموده است «اکرم العالم» و شما نمی‌دانید زید عالم است یا نه؟ خطاب «اکرم العالم» نسبت به وجوب اکرام زید حجت و منجِّز نیست هر چند زید در علم الله عالم باشد.

امر در محل کلام نیز همینگونه است وقتی شما در طهارت و نجاست ظرف سمت چپ شک دارید تمسک به روایت «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ»[1] و «كُلُّ شَيْ‌ءٍ نَظِيفٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ»[2] تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه آن است.

در اینجا شما نمی‌دانید ظرف سمت چپ پاک است یا نجس! حلال است یا حرام! از طرفی هم به طور قطع، علم اجمالی به نجاست یکی از دو ظرف دارید لذا شرب یکی قطعا حرام است. حال بحث در آن است که آیا دلیل «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ» اینجا را شامل است یا نه؟

باید توجه داشت که دلیل «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ» مقید به غایت «حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ» است و شما نیز علم اجمالی به نجاست احدهما دارید اگر ظرف سمت چپ در علم الله نجس باشد حرمت آن نزد شما معلوم است و وقتی حرمت آن برای شما معلوم بود، احتمال دارد معلوم النجاسة در همین طرف باشد لذا ظرف سمت چپ شبهه موضوعیه دلیل است و دلیل در شبهه موضوعیه حجت نیست. [3]

امر همچنین است نسبت به دلیل «كُلُّ شَيْ‌ءٍ نَظِيفٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ». شما علم اجمالی به طهارت یکی از دو ظرف دارید اما نمی‌دانید کدام است و احتمال می دهیم معلوم الطهارة ظرف سمت چپ باشد، با این احتمال محل بحث شبهه موضوعیه دلیل بوده و دلیل در آن حجت نیست.

1.1.2پاسخ:

در مباحث سابق گذشت که اجمال در علم اجمالی دائما در معلوم بالعرض است، معلوم بالعرض در واقع برای شما معلوم نیست ـ نه اینکه فقط ظاهرا معلوم نباشد ـ معلوم بالعرض همیشه مشکوک تفصیلی است.

شما علم اجمالی به نجاست یکی از دو ظرف دارید و فرض آن شد که ظرف سمت راست در علم الله نجس است شما علم اجمالی به نجاست احدهما دارید و با «احدهما» اشاره ذهنی می‌کنید به آن نجس واقعی و نجاست ظرف سمت راست برای شما معلوم نبوده بلکه برای شما مشکوک است.

واژه «علم اجمالی» و «معلوم بالاجمال» یک اصطلاح اصولی است اما در واقع شما علم ندارید. گفته می‌شود: «شما علم به نجاست احدهما دارید» در حالی که اگر نجاست احدهما در واقع نجاست ظرف سمت راست باشد شما اصلا به آن علم ندارید.

لذا در نظر تحقیق نسبت بین مفهوم «علم» و مفهوم «علم اجمالی» تباین است. و نسبت بین «علم» و «علم تفصیلی» اعم و اخص مطلق است. علم اعم مطلق است و علم تفصیلی اخص مطلق است.

معلوم بالاجمال در اصل معلوم نیست و علم اجمالی هم در اساس علم نیست، وقتی شما علم اجمالی به عدالت یک نفر از زید و عمرو دارید و در واقع زید عادل است در واقع به عدالت زید هیچگونه علمی ندارید و عدالت او هم برای شما غیر معلوم است.

پس علم اجمالی در واقع علم نیست و معلوم بالاجمال در واقع معلوم نیست، و این دو واژه در علم اصول دو اصطلاح هستند.

وقتی شما می‌دانید یکی از دو ظرف نجس است و نمی‌دانید ظرف سمت راست نجس است یا ظرف سمت چپ، دلیل «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ» و «كُلُّ شَيْ‌ءٍ نَظِيفٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ» ظرف سمت چپ را شامل است چون نجاست آن برای شما معلوم نبوده و مجهول و مشکوک است و لو در علم الله ظرف سمت چپ نجس باشد.

پرسش: در ابتدای بحث از علم اجمالی گفته شد که علم اجمالی نسبت به معلوم بالاجمال بیان است لذا قاعده قبح عقاب بلابیان در اطراف علم اجمالی جاری نیست حال چرا اکنون مطرح می‌شود که علم اجمالی علم نیست، به نظر می‌رسد بیان بودن علم اجمالی همراه با علم نبودن آن تناقض گویی است!

پاسخ: علم اجمالی به لحاظ معلوم بالاجمال بیان است اما علم نیست. مراد از بیان، منجِّز است. فرض کنید دو ظرف وجود دارد و ظرف سمت راست نجس است و شما به نجاست آن علم تفصیلی دارید، علم تفصیلی شما به نجاست آن ظرف واقعا علم است و این علم نسبت به حرمت فعلی شرب آب ظرف سمت راست منجِّز است.[4]

اما اگر فرض کنید که شما به نجاست ظرف سمت راست علم نداشته باشید و فقط بدانید که یکی از دو ظرف نجس است، در این فرض بالوجدان مشاهده می‌کنید که علم به نجاست یکی از دو ظرف، علم به نجاست ظرف سمت راست نیست، بلکه نجاست ظرف سمت راست برای شما مجهول و مشکوک است و شما نسبت به نجاست آن ظرف جاهل و شاک هستید. اما در عین حال این نکته مهم است که علم به نجاست یکی از آن دو «حرمت فعلی ظرف سمت راست» را منجز می‌کند.

وقتی حرمت فعلی منجز شد از باب احتیاط که حکم ظاهری است باید از هر دو ظرف اجتناب شود.

لازم به دقت نظر است که حرمت فعلی ظرف سمت راست دو نحوه مخالفت دارد 1. مخالفت قطعی 2. مخالفت احتمالی

در نظر مدرسه میرزای نائینی و محقق خویی و محقق صدر، «حرمت فعلی» با علم به نجاست یکی از دو ظرف در حد مخالفت قطعی منجَّز می‌شود، نه در حد مخالفت احتمالی.

در نظر تحقیق «حرمت فعلی» با علم به نجاست احدهما در حد هر دو مخالفت منجَّز است، علم اجمالی منجِّزِ «حرمت فعلی» است هم در حد مخالفت قطعی و هم در حد مخالفت احتمالی. و در نظر محقق صدر علم به حرمت احدهما منجز تکلیف است.

بلی نسبت به حرمت ظرف سمت راست احتمال تفصیلی وجود دارد و آن احتمال تفصیلی منجِّز حرمت است.

بنابراین منجز حرمت ظرف سمت راست دو چیز است 1. علم به حرمت یکی از آن دو 2. احتمال تفصیلی نسبت به حرمت ظرف سمت راست. خصوصیت علم و احتمال آن است که اگر به تکلیف فعلی تعلق بگیرد، تکلیف فعلی را منجَّز می‌کنند.

از قضا احتمال در ظرف سمت راست به تکلیف فعلی تعلق گرفته است و آن را منجِّز می‌کند و در ظرف سمت چپ به تکلیف فعلی تعلق نگرفته است چون در علم الله ظرف سمت چپ حرمت ندارد، [لذا تلکیفی وجود ندارد تا با احتمال منجز شود].

وقتی گفته می شود علم به حرمت یکی از دو ظرف، منجز حرمت است، دقت شود که علم اجمالی، علم به معلوم بالاجمال نیست و حرمت برای عالم بالاجمال مجهول است.[5] و عجیب آن است که او هم نسبت به نجاست و طهارت ظرف سمت راست شاک و جاهل است و هم نسبت به نجاست و طهارت ظرف سمت چپ شاک و جاهل است، با این نکته روشن می‌شود که علم اجمالی با جهل قابل جمع است و تعبیر آوردن از علم اجمالی به «علم مقرون به شک»، تعبیر دقیق و علمی نیست، علم و شک در صفحه ذهن قابل اجتماع نیست، علم یعنی قطع [و شک یعنی عدم قطع، جمع بین قطع و عدم قطع اجتماع نقیضین است و اجتماع نقیضین محال است] پس روشن می‌شود که علم اجمالی در حقیقت علم نیست و معلوم بالاجمال در حقیقت معلوم نیست.

پرسش: بین علم اجمالی و بین جایی که هیچ چیز ملعوم نیست چه فرقی وجود دارد؟

پاسخ: به لحاظ شمول اطلاق «کل شیئ لک حلال» نسبت به آن دو فرقی ندارند و به لحاظ معرفتی در صفحه نفس با هم فرق دارند، علم به حرمت احدهما در افق نفس واقعا علم است، و عدم علم در افق نفس و ذهن جهل است. و همچنین به لحاظ اینکه علم اجمالی به حرمت احدهما مانند علم به حرمت ظرف سمت راست اثر تنجیز دارد، علم اجمالی با عدم علم فرق می‌کند.

حاصل آنکه ترخیص در هر طرف از اطراف علم اجمالی ثبوتا معقول است، نجاست و حلیت هر طرف برای شما مجهول و مشکوک است و دلیل در آن طرف موضوع دارد، و شرط شمول دلیل «عدم معارضه» است و دلیل مرخص ظرف سمت راست را نمی‌گیرد چون این ظرف استصحاب نجاست یا اماره بر نجاست دارد، پس هر طرف مشمول دلیل اماره منجز یا اصل منجز باشد، اصل مرخص در آنجا موضوع ندارد، وقتی دلیل مرخص ظرف سمت راست را شامل نشد، ظرف سمت چپ را بلامعارض و بلاشبهه و اشکال شامل است.

نکته دوم آقا ضیاء که علی است چگونه اصل مؤمن را جاری می کند، اصل مؤمن بنابرمسلک علیت نباید جاری شود، فردا ان شاء الله، الحمد لله رب العالمین.

 


[3] مقرر: شما علم اجمالی به نجاست احدهما دارید [و احدهما احتمال دارد ظرف سمت راست باشد و احتمال دارد ظرف سمت چپ باشد] اگر ظرف سمت چپ در علم الله نجس باشد حرمت آن نزد شما معلوم است و وقتی حرمت آن برای شما معلوم بود، محل کلام مصداق ذیل بوده و اصل ترخیص وجود ندارد [و اگر ظرف سمت چپ در علم الله حرام نباشد شما به حرمت آن علم نداشته و حرمت نزد شما مشکوک است و محل کلام مصداق صدر بوده و اصل مرخص مجری دارد] بنابراین محل کلام [شبهه موضوعیه صدر و ذیل است].
[4] پرسش: نکته «بعینه» جیست؟پاسخ استاد: اولاً «بعینه» تأکید است ثانیا «بعینه» در دلیل قاعده طهارت وجود ندارد.
[5] پرسش: آیا در شمول دلیل «کل شیئ لک حلال» نسبت به اناء یسار ارتکاز مناقضه وجود ندارد؟پاسخ استاد: بحث از ارتکاز مناقضه بحث از مقام اثبات است و حال آنکه الآن بحث در مقام ثبوت است.پرسش: آیا در نظر مختار شما یک شیئ سوم به «قطع» و «حجت قطعی» اضافه شد؟پاسخ استاد: مراد مشهور از بیان «علم و قطع است» و مراد از بیان در نظر تحقیق «منجّز» است و مشهور که احتمال را منجز ندانسته و در احتمال تکلیف فعلی قائل به برائت عقلی هستند به این نکته توجه نداشته اند که علم اجمالی علم نیست و معلوم بالاجمال معلوم نیست، لذا علم اجمالی نزد ایشان علم و بیان بوده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo