< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

97/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مناقشه دوم: معارضه با اخبار احتیاط /مناقشه بر ادله /ادله / برائت/ اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مناقشات عام به ادله برائت به مناقشه دوم رسید، عمده دلیل برائت اخبار بودند و با این اخبار، روایات احتیاط معارضه می‌کنند. در نتیجه اخبار برائت به خاطر تعارض یا تساقط می کنند یا مورود اخبار احتیاط هستند.

در جواب از اشکال گفته شد اخبار احتیاط با اخبار برائت تعارض ندارند و شروع شد در ذکر امثله اخبار احتیاط، و روایت حمزة بن طیار بیان شد و امروز روایت ابی سعید زهری بیان می‌شود.

 

دوم: روایت ابی سعید زهری

عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الزُّهْرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَةِ وَ تَرْكُكَ حَدِيثاً لَمْ تُرْوَهُ خَيْرٌ مِنْ رِوَايَتِكَ حَدِيثاً لَمْ تُحْصِه‌»[1] .

امام علیه السلام می‌فرمایند توقف در شبهه بهتر است از اینکه انسان وارد هلاک شود و اگر تو حدیثی را روایت نشدی یعنی برای تو نقل نشده و راوی برایت نقل نکرده است و فقظ شنیده‌ای که امام صادق علیه السلام این را فرموده اگر این را ترک کنی بهتر است از اینکه روایتی را که احصا نکردی و به صورت روایت به تو نرسیده نقل کنی.

وقوف یعنی توقف و تثبت

شبهه یعنی شک و تحیر

وقتی که حلیت و حرمت شرب تتن مشکوک است امام می‌فرمایند در اینجا توقف کنید، احتیاط بهتر است از اینکه دچار هلاکت شوید یعنی اگر در علم الله شرب تتن حرام باشد حرمت آن منجز است و در مخالفت مستحق عقوبت هستید و اگر حرمت منجز نبود هلاک معنا ندارد.

شرب تتن در علم الله یا حلال است یا حرام، اگر حلال باشد هلاکت نیست و اگر حرام باشد و برائت هم باشد باز هلاکت نیست.

از بیان هلاکت فهمیده می‌شود که در شبهه حکمیه بعد از فحص برائت جعل نشده است.

بیان عدم تعارض: خلط در معنای شبهه (از محقق صدر)

محقق صدر از معارض بودن این روایت پاسخ داده‌اند.[2] و پاسخ آن است که در معنای شبهه خلط شده است، شبهه دو معنا دارد

1-معنای لغوی مشابهت در موارد انحراف و ضلالت

2-معنای اصطلاحی اصولی یعنی شک و تردید

شبهه در معنای لغوی به معنای مشابهت است در جایی که انحراف و گمراهی وجود دارد، در مواردی سخن باطل و گمراه کننده آن قدر واضح است که به آن شبهه نمی‌گویند و گاهی باطل مطلبی است که شبیه به حق است و با عنایت به اینکه باطل شبیه به حق است اسمش شبهه شده است، امام علیه السلام در این موارد می‌فرمایند: «هنگام انحراف و گمراهی باید توقف کرد» نه آنکه در شک در حلیت شرب تتن بفرمایند توقف کنید.

شبهه در معنای دوم به معنای مصطلح اصولی است یعنی شک. اگر مراد امام علیه السلام از «شبهه» این معنای دوم باشد لازم می‌آید فقیه با فتوای به حلیت در مسأله شرب تتن انسان منحرفی باشد و لازم می‌آید تمام فقها مضل و منحرف باشند زیرا هیچ فقیهی ادعا نکرده که تمام فتاوایش مطابق با واقع است، فقیه احتمال می‌دهد بلکه علم دارد برخی از فتاوایش خلاف واقع است.

مراد روایت از شبهه معنای لغوی است، یعنی جایی که باطل با حق مشتبه شده است، در موارد انحراف و ضلالت که مربوط به عقائد است. امام علیه السلام می‌فرمایند آنجا باید احتیاط کرد.

اشکال: معنای عرفی شبهه، شک (نظر تحقیق)

در نظر تحقیق نمی‌توان با بیان محقق صدر موافقت کرد، زیرا

اولاً؛ ضابطه در معنای روایات معانی عرفیه است، خواه معنای لغوی همان معنای عرفی باشد یا غیر از آن باشد. با تتبع[3] در روایات روشن خواهد شد که معنای عرفی «شبهه» چیست؟

شبهه در روایات بیشتر به معنای شک و تحیر است و گاهی نیز ممکن است به معنای انحراف و ضلالت باشد.

بیان عدم تعارض: تطبیق شبهه روایت در ذیل بر نقل (نظر تحقیق)

ثانیاً؛ روایت در ذیل تطبیق دارد و در آنجا شبهه را تطبیق کرده است به معنای «شبهه و تحیر».

امام علیه السلام مثال زده‌اند اگر روایتی را شنیدی ـ مثل اینکه ما پای منبر می‌شنویم ـ اما به صورت روایت به تو نرسیده است ترک کنی بهتر است.

روایاتی که در اختیار فقهاست به صورت نقل است، مثلا فقیه به کتاب وسائل الشیعه نگاه می‌کند و کتاب وسائل الشیعه کتابی است که استناد آن به مؤلف با تواتر ثابت است، سپس مرحوم شیخ حر با سند مذکور در خاتمه از کلینی نقل می‌کند و کلینی با سند معتبر از امام صادق نقل می‌کند، پس روایاتی که در دست فقها است دقیقا به صورت روایت است و صرف نقل نیست. پس وقتی ما روایت را در کتاب وسائل می‌خوانیم یعنی تا امام صادق علیه السلام سند داریم.

اینجا معنای اصطلاحی شبهه مراد است و بعید نیست عرفا هم شبهه به معنای شک و تردید باشد ـ استعمال شبهه در روایات نیز در این معنای بیش از معنایی است که محقق صدر ادعا کرده‌اند ـ و آنچه امام علیه السلام «شبهه» را در ذیل بر آن تطبیق کرده‌اند مسأله گمراهی و ضلالت نیست بلکه شک، تحیر و تردید است، در جایی که روایت به صورت روایت نیست و فقط صرف نقل است این خبر مشکوک است و ترک نقل آن بهتر است.

در نتیجه روشن شد که این روایت دلالت بر احتیاط ندارد، چون وقوف به معنای احتیاط نبوده، و وقوف در شبهه به قرینه مقابله با اقتحام به معنای فحص است.

اقتحام یعنی اقدام بدون تأمل و تدبر، در مقابل وقوف است یعنی اقدام بعد از تدبر و تعمق.

و نظر تحقیق در شبهه حکمیه قبل از فحص احتیاط است و بحث در شبهه حکمیه بعد از فحص است، اصولی قائل است که در شبهه حکمیه باید مراجعه به کتاب و سنت صورت بگیرد و اگر حکم اولی پیدا نشد، در مرحله دوم به کتاب و سنت مراجعه کند.

و با مراجعه به کتاب و سنت ملاحظه می‌شود که وظیفه برائت است، و عمل به روایات برائت مصداق اقتحام نیست.ئوقتی فحص لازم صورت گرفت و فقیه در روایات با دلیلی مواجه نشد اگر به روایات برائت عمل کند کار او قطعاً مصداق اقتحام نیست.

سوم: مقبوله عمر بن حنظله

عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: «وَ إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ- وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ- وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ (وَ إِلَى رَسُولِهِ) - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ- وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ- فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ ثُمَّ قَالَ فِي آخِرِ الْحَدِيثِ فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَاتِ»[4] .

ترجمه

امور سه گونه هستند، امری که خوبی آن روشن است پس مورد تبعیت واقع می‌شود، امری که بدی آن روشن است پس مورد اجتناب واقع می‌شود و امری مشکل است که علم آن به خدا و رسول برگردانده می‌شود تا دید رسول خدا در آن مورد چه می‌فرمایند، رسول خدا فرمودند: حلال روشن وجود دارد و حرام روش وجود دارد و شبهاتی هستند در میان آنها هر کس وارد شبهات شود مرتکب محرمات شده و از آنجایی که نمی‌داند هلاک خواهد شد ـ سپس امام در آخر حدیث فرمودند ـ وقوف در شبهات بهتر است از افتادن در هلکات.

سند

سند این روایت در نظر تحقیق تمام نیست و مقبوله نامیدن این روایت به خاطر آن نیست که در نظر تحقیق سند آن مورد قبول باشد بلکه به آن جهت است که این روایت به این نام معروف شده است. همانگونه که محقق خویی سند روایت را تمام نمی‌داند لکن با این وجود از این روایت با تعبیر «مقبوله» یاد می‌کند.

همانگونه زید در بین مردم با نام «علامه» معروف می‌شود و علامه نامیدن او به معنای فقاهت او نیست.

امام علیه السلام در این روایت استشهاد کردن به سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله «حلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ- وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ» کاری خوب است مثل راست گفتن که همه می‌دانند کار خوبی است، و کاری روشن است که بد است مثل غیبت و دروغ؛ و کاری مشکل است یعنی نه رشد آن معلوم است و نه غیّ آن.

[و در احکام] برخی افعال حلال‌اند مثل آب خوردن، خوابیدن، نشستن و ایستادن و برخی افعال حرامند مثل ربا، قمار، شرب خمر، غیبت، ایذاء مؤمن و دروغ و در این بین کارهایی هستد حلیت و حرمت آنها روشن نیست مانند شرب تتن، احتمال حرمتش وجود دارد، حلیت آن یقینی نیست و حرمت آن هم یقینی نیست. هر کس شبهات را ترک کند از محرمات نجات می‌یابد.

مراد از «محرمات» در تعبیر « فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ» چیست؟ آیا محرمات بین است، یا محرمات مشکوک؟

اگر مراد اجتناب از محرمات بین و نجات از آن باشد، این ربطی به محل کلام ندارد.

اگر مراد اجتناب از محرمات مشکوک و نجات از محرماتی که در بین مشتبهات وجود دارد باشد، خب اگر آن محرمات در بین مشتبهات منجز نباشند ارتکاب آنها اشکالی ندارد.

پس مراد از «وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ» آن است که کسی که وارد شبهات می‌شود در روز قیامت عذاب می‌شود و خودش نمی‌داند برای چه کاری عذاب می‌شود. پس معلوم است که مراد از محرمات و اجتناب از آنها محرماتی است که در بین مشتبهات وجود دارد و آن محرمات منجز هستند. و از منجز بودن آنها فهمیده می‌شود که شارع در آنها برائت جعل نکرده است.

اگر محرمات بین مشتبهات منجز نبود و شارع برائت داشت، چرا آن شخص به جهنم برود؟ و چرا هلاک شود؟ از وجود عذاب فهمیده می‌شود که محرمات در بین مشتبهات منجز است.

در آخر امام علیه السلام جمع بندی کرده‌اند «فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَاتِ» توقف در شبهه بهتر است از افتادن در هلاکت و عذاب.

بنابراین دو بخش از روایت مقبوله بر احتیاط دلالت دارد، یک بخش تعبیر رسول خدا صلی الله علیه و آله «فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ»[5] و بخش دیگر تعبیر ذیلی جمع بندی امام علیه السلام «فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَاتِ».

بیان عدم تعارض: اجنبی بودن مقبوله نسبت به شبهه بعد از فحص

از جواب به روایت دوم، جواب به مقبوله نیز فهمیده می‌شود.

وقوف در «فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَاتِ» که در مقابل «اقتحام» است ظهور دارد در عمل بدون تأمل و فحص.

و فقیه اصولی در شبهه حکمیه قبل از فحص احتیاطی است. اما محل بحث در شبهه حکمیه بعد از فحص است و این روایت به شبهه بعد از فحص نظر ندارد. عمل به برائت با استناد به روایات برائت اقدام بدون تدبر و تأمل نیست.

روایات برائت در نظر مشهور فقها اطلاق داشته و شامل هر دو شبهه، قبل و بعد از فحص می‌شود اما این روایات در شبهه حکمیه قبل از فحص با روایات احتیاط و روایات «أَ فَلَا تَعَلَّمْت‌»[6] تقیید می‌شوند. در نظر تحقیق روایات برائت اطلاق ندارد و شبهه قبل از فحص را شامل نیست و بیان آن خواهد آمد.

وظیفه در شبهه حکمیه قبل از فحص در نظر تحقیق احتیاط عقلی و احتیاط شرعی است، شارع در شبهه حکمیه قبل از فحص با روایات «أَ فَلَا تَعَلَّمْت‌» احتیاط جعل کرده است، در شبهه بعد از فحص هم مختار احتیاط عقلی است.

دقت شود که بحث در جعل برائت در شبهه بعد از فحص بحث اثباتی است، نه بحث ثبوتی. در مقام ثبوت روشن است که شارع مقدس می‌تواند در شبهه حکمیه بعد از فحص احتیاط جعل کند اما در مقام اثبات ادعا آن است که روایت بر این مطلب دلالت ندارد.

در نتیجه شبهات بعد از فحص به برکت اخبار برائت می‌شوند حلال بیّن ظاهری، حلال بیّن دو گونه است، الف) حلال بیّن واقعی مثل شرب ماء ب) حلال بیّن ظاهری مثل شرب تتن.

 


[3] تتبع امروز بسیار آسان شده است و دست محقق صدر از ابزار امروزی کوتاه بوده است و نمی‌دانیم ایشان چگونه تتبع کرده است.
[5] پرسش: مراد از « وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ» آن است که کسی که مرتکب شبهات شود کم کم ملکه در او پیدا می‌شود و محرمات را هم مرتکب می‌شود.استاد معظم: این معنا خلاف ظاهر است. تعبیر « وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ » هلاک می‌شود از جایی که خودش هم نمی داند قرینه است که مراد از اخذ به شبهات، یعنی محرماتی منجز در بین شبهه است و فرد مرتکب آن محرمات می‌شود، نه اینکه در بین شبهات محرمات نیست و عادت به اخذ به شبهات منجر می شود در آینده محرمات بین را مرتکب شود.پرسش: مراد از هلاکت هلاکت دنیوی است!پاسخ استاد معظم: اگر اینگونه باشد باید فساق و فجار معذب ترین و بدبخت ترین افراد در دنیا باشد و حال آنکه تجربه و مشاهده خلاف آن را نشان می‌دهد. مراد از هلاکت عذاب اخروی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo