< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

96/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجج و امارات (اطمینان / جهت اول: تعریف مختار و تقسیمات)

 

تعریف مختار: اطمینان متقوّم به دو رکن است

مثال حذف «عدم اعتنای عقلا»

مثال حذف «قریب به یقین»

نتیجه: دو رکن لازم است

تقسیمات اطمینان

تقسیم اول: شخصی و نوعی

تقسیم دوم: عرفی و غیرعرفی

تعریف اطمینان عرفی

مثال برای اطمینان عرفی شخصی: خبر یک ثقه

مثال برای اطمینان عرفی نوعی: خبر پنج ثقه

تعریف اطمینان غرعرفی

مثال برای اطمینان غیرعرفی شخصی: استخاره

مثال برای اطمینان غیرعرفی نوعی: رمل

خلاصه‌ی جهت اول

 

خلاصه مباحث گذشته:

گفتیم علمایی که «اطمینان» را تعریف کرده‌اند، به «احتمال قریب به قطع» گفته‌اند: «اطمینان». بحث امروز ما، مختار خود ما در تعریف «اطمینان» است.

 

تعریف مختار: اطمینان متقوّم به دو رکن است

به نظر ما، اطمینان صرف احتمال قریب به قطع نیست، بلکه متقوم به دو رکن است: رکن اول این است که باید قریب به قطع باشد، رکن دوم این است که به احتمال خلافش عقلا اعتنانکنند؛ چون در مواردی که به احتمال کمِ مقابل احتمال قریب به اطمینان اعتنامی‌کنند، «اطمینان» صدق نمی‌کند. دو مثال می‌زنم و در هر کدام یکی از این دو رکن را حذف می‌کنم:

 

مثال حذف «عدم اعتنای عقلا»

فرض کنید صد ظرف آب نزد شما هست که می‌دانید در یکی از این صد ظرفْ سمّ ریخته شده، و صد متر آن طرف‌تر صد ظرف آب هست که می‌دانید در هیچ‌کدام‌شان سمّ ریخته نشده‌است. اگر یکی از این ظرف‌هایی که نزد شماست را بردارید، احتمال این که در این ظرف سمّ باشد است 99درصد است، و احتمال این که در آن سمّ نباشد یک‌درصد است. در اینجا رکن اول موجود است چون احتمال آب‌بودن 99درصد است، اما رکن دوم موجود نیست چون عقلا اقدام به شرب این مایع نمی‌کنند، می‌روند یکی از ظرف‌هایی که صد متر دورتر است را برمی‌دارند.

اشکال: اگر عقلا به احتمال کمِ سمّی‌نبودن آب هم اهمیت می‌دهند، پس هر روز چطور آب می‌خوریم؟!

پاسخ: یا قطع داریم، یا غفلت داریم، یا احتمالِ بالای 99درصد می‌دهیم که سمّی نیست.

اطمینان محل بحث که در «اصول» از حجیت آن بحث می‌شود، این اطمینان را شامل نمی‌شود، بلکه حتی معلوم نیست که به لحاظ عرفی به چنین احتمالی (که قریب به یقین است ولی عقلا به احتمال خلافش اعتنادمی‌کنند) «اطمینان» صدق کند. بنابراین احتمالی که قریب به یقین است ولی عقلا به احتمال خلافش اعتنامی‌کنند، معلوم نیست که معنای عرفی «اطمینان» شاملش بشود. اگر هم به آن «اطمینان» گفته بشود، اطمینانی نیست که در «اصول» محل بحث است. لذا در تعبیر اکثر علما آمده که: «باید به احتمال خلافش اعتنانکنند».

 

مثال حذف «قریب به یقین»

فرض کنید شما تشنه هستید و یک مغازه‌ای نزدیک شماست که آب می‌فروشد و آب‌هایش به احتمال 90درصد شیرین است و به احتمال 10درصد تلخ است و مطبوع نیست اگرچه قابل تحمل است، و فرض کنید که صد متر آن طرف‌تر مغازه‌ی دیگری هم آب می‌فروشد که می‌دانید همه‌ی آب‌هایش شیرین است، در چنین جایی، عقلا یا عرف، به این احتمال اعتنانمی‌کنند و از همین مغازه‌ای که نزدیک‌شان است آب می‌خرند. احتمال شیرین‌بودن آب مغازه‌ی نزدیک شما، اگرچه عُقلا به آن اعتنانمی‌کنند، ولی چون 90درصد است و به نزدیکی یقین نرسیده، عرفاً به آن «اطمینان» صدق نمی‌کند و گفته نمی‌شود: «من مطمئنم که آب این مغازه شیرین است».

 

نتیجه: دو رکن لازم است

بنابراین در اطمینان دو رکن لازم است: رکن اول این است که باید قریب به قطع باشد، و رکن دوم این است که عقلا به احتمال خلافش اعتنانکنند.

 

تقسیمات اطمینان

برای «اطمینان» تقسیمات متعددی گفته شده که اهمّش دو تقسیم است، تقسیمات دیگری هست که در بحث ما اثری ندارد و ما در اثناء مباحث إن‌شاءالله اشاره خواهیم‌کرد. این تقسیمات، در مباحث «حجیت» به درد ما می‌خورد.

 

تقسیم اول: شخصی و نوعی

احتمال نفسانی، به قول «حکما» یکی از حوادث است؛ بدون سبب و بدون علت، در افق نفس پیدانمی‌شود. اگر آن سبب در اکثر اشخاص مفید اطمینان است «اطمینان نوعی» است، و اگر در اکثر افراد مفید اطمینان نیست «اطمینان شخصی» است.

مثلاً ممکن است کسی حسن ظنّ به اشخاص داشته‌باشد؛ وقتی کسی خبری به او می‌دهد، ولو هیچ شناختی نسبت به آن شخص ندارد، نسبت به آن مطلب برایش اطمینان پیدامی‌شود. این اطمینان، اطمینان شخصی است؛ چون اکثر ما انسان‌ها که انسان‌های متعارفی هستیم، با خبر شخص مجهول‌الوثاقت به اطمینان نمی‌رسیم. اگر یک شخص مجهولی که وثاقتش را نمی‌دانیم، خبربدهد از عدالت زید، اکثر انسان‌ها از چنین خبری به اطمینان به عدالت زید نمی‌رسند، لذا اگر کسی از خبر یک نفر مجهول‌الوثاقت به «اطمینان نسبت به عدالت زید» رسید، این اطمینان «شخصی» است.

اطمینان نوعی، اطمینانی است که از سببی حاصل شده که در اکثر افراد مفید اطمینان است، مثل این که سه نفر ثقه به من گفتند: «زید عادل است» و من از اخبار این سه نفر به اطمینان به عدالت زید برای من حاصل شد، این اطمینان نوعی است؛ چون اکثر اشخاص اینطور هستند که اگر سه نفر ثقه خبری به او بدهند، مطمئن به محتوا و مضمون خبر می‌شوند.

پس تقسیم، به لحاظ سبب‌الاطمینان است. نوعی و شخصی، اسم برای اطمینان است، ولی تقسیم برای سبب است؛ سبب اطمینان اگر شخصی بود به آن اطمینان «شخصی» می‌گوییم، و اگر سبب اطمینان نوعی بود به آن اطمینان «نوعی» می‌گوییم.

اشکال: ممکن است عرب‌ها با خبر دو نفر به اطمینان برسند و ما با خبر سه نفر، ملاک کدام اکثریت است؟

پاسخ: ملاک ما، عرفی است که محل کلام ماست.

 

تقسیم دوم: عرفی و غیرعرفی

تقسیم دوم، مثل تقسیم اول به لحاظ «سبب» است؛ یعنی آن سببی که محصِّل و مفید این اطمینان است، تارتاً عرفی است و تارتاً غیرعرفی است.

 

تعریف اطمینان عرفی

اطمینان عرفی، اطمینانی است که از سبب عرفی حاصل شده؛ یعنی حصول اطمینان از آن سبب، امر عرفی است اعم از این که آن سبب، شخصی باشد یا نوعی باشد.

 

مثال برای اطمینان عرفی شخصی: خبر یک ثقه

مثل این که من از خبر ثقه یا خبر واحد به اطمینان رسیدم، این اطمینان من، اطمینانی شخصی و عرفی است؛ شخصی است چون خبر واحد در اکثر افراد مفید اطمینان نیست، عرفی است یعنی بین این سبب و اطمینان تناسب هست؛ این که شخصی از خبرثقه به اطمینان برسد، یک امر عرفی است. یعنی آن اقلیتی که از خبرثقه به اطمینان می‌رسند، امر نامتعارَفی نیست.

 

مثال برای اطمینان عرفی نوعی: خبر پنج ثقه

اگر کسی از خبر پنج نفر به اطمینان برسد، اطمینانش، هم نوعی است و هم عرفی.

 

تعریف اطمینان غرعرفی

اطمینان غیرعرفی، اطمینانی است که از سببی نامتناسب حاصل شده؛ یعنی چنین سببیتی نامتعارف است، اعم از این که آن سبب شخصی باشد یا نوعی باشد.

 

مثال برای اطمینان غیرعرفی شخصی: استخاره

مثلاً شخصی استخاره‌اش بد می‌آید، برایش اطمینان پیدامی‌شود که: «این آب، نجس است.»، این اطمینان، شخصی است چون سبب نوعی نیست، و غیرعرفی است چون تناسبی نیست بین «اطمینان» با «استخاره».

 

مثال برای اطمینان غیرعرفی نوعی: رمل

اگر کسی از طریق علم رمل یا جَفر به اطمینان نسبت به نجاست این آب برسد، این اطمینان، غیرعرفی است؛ چون امر رمل، امر نامتعارفی است؛ یعنی در اکثر افراد بلکه در جمعی افراد، یک امر نامتعارفی است که از طریق «رمل» به طهارت و نجاست برسند. اما نوعی است به این معنی که اگر مردم هم علم رمل پیدامی‌کردند، آنها هم اطمینان به نجاست این آب پیدامی‌کردند، به خلاف استخاره که در اکثر افراد مفید استخاره نیست.

 

خلاصه‌ی جهت اول

پس ماحصل این جهت این شد که: اطمینان، عبارت است از «احتمال قریب به قطع»ی که عقلا به آن ترتیب اثر نمی‌دهند. در مقام تقسیم هم این دو تقسیم را داریم: شخصی (که نوع انسان‌ها از این سبب به اطمینان نمی‌رسند) و نوعی، عرفی (که چنین سبببیتی متعارف است) و غیرعرفی. هذا تمام الکلام در جهت اولی. إن‌شاءالله فردا واردمی‌شویم در جهت دوم: حجیت اطمینان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo