< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

95/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جهت تاسعه: حسن و قبح (مقدمه / امر دوم: موصوف به حسن و قبح)

خلاصه مباحث گذشته:

در جهت هشتم، گفتیم ابتدا باید اموری را در یک مقدمه توضیح بدهیم. در امر اول گفتیم که اشکالی ندارد «حسَن» را تعریف کنیم به «ما ینبغی فعلُه» یا «ما یمدح علیه فاعلُه». در اقسام حسن و قبح هم صحبت کردیم: عقلی، عقلائی، عرفی، و شرعی، که این سه قسم اعتباری هستند؛ معتبِر، یا عقلاست، یا عرف، یا شارع.

 

الامر الثانی: الموصوف بالحسن و القبح

ذوات خارج از محل نزاع است

آن چیزی که متصف به حسن و قبح می‌شود، چیست؟ ما تارتاً ذوات را متصف به حسن می‌کنیم: «وجه زید حسن»، یا «این گل زیباست»، این معنا، از بحث ما کلاً خارج است؛ «حسن و قبح»ی که وصف ذوات است، یا به یک معنای دیگری است، یا اگر به همین معنا باشد استعمالش مجازی است.

افعال محل بحث ماست

بحث ما، در حسن و قبحی است که افعال به آنها متصف می‌شود. می‌خواهیم ببینیم: «چه فعلی به حسن و قبح متصف می‌شود؟ و چه فعلی نمی‌شود؟». ابتدا انقسامات فعل را بگویم، بعد ببینیم.

دو تقسیم در افعال

تقسیم فعل به ارادی و غیرارادی

فعل را تقسیم می‌کنند به ارادی و غیرارادی: فعل ارادی فعلی است که مسبوق به اراده است، این سبق، زمانی نیست، رتبی است؛ چون فعل با اراده در یک زمان محقق می‌شود. فعل غیرارادی، مثل تمامی افعالی که از اشیاء غیرذی‌اراده صادرمی‌شود، یا مثل افعال غیرارادی ما مثل حرکت قلب؛ فاعل این حرکت، فاعل بالاراده نیست. مثال معروفش، ید مرتعش است؛ که حرکتش علتی دارد، اما علتش مُرید نیست. فعل ارادی، مثل راه‌رفتن، تکلّم، و افعال دیگر.

تقسیم فعل ارادی به اختیاری و غیراختیاری

فعل ارادی، تقسیم می‌شود به اختیاری و غیراختیاری. فعل ارادی اختیاری، فعلی است که فاعل آن را قصد کرده‌است؛ مثلاً شما سنگی را برمی‌دارید و قصدتان این است که آن را به درخت بزنید و پرتابش می‌کنید و درست هم به درخت می‌خورد. این فعل، هم مسبوق به اراده است، و هم مسبوق به قصد است. اما یک بار سنگ را قصد دارید به درخت بزنید ولی به سر زید می‌خورد. این فعل، فعل ارادی من است؛ می‌توانستم سنگ را پرتاب نکنم. اما غیراختیاری است؛ قصد نداشتم به سر زید بخورد. پس فعل ارادی غیراختیاری، فعلی است که فاعل آن را قصدنکرده‌است.

اشکال: به دقت فلسفی خوردن سنگ به درخت هم فعل ما نیست، فعل ما فقط پرتاب سنگ است.

پاسخ: این فعل، به معنای أن‌یفعل نیست؛ «پرتاب سنگ و برخوردش با درخت» به معنای عرفی فعل من است.

پس نوع سه فعل داریم: غیرارادی، ارادی اختیاری، و ارادی غیراختیاری.

محل نزاع

کدامیک از این اقسام متصف به حسن و قبح می‌شود؟

مشهور: فقط ارادی اختیاری داخل در محل نزاع است

مشهور بین علمای ما این است که فقط فعل ارادی اختیاری متصف به حسن و قبح می‌شود. لذا اگر من به قصد زدن سنگ به درخت سنگ را به سر زید بزنم و زید را بکشم، کشتن زید، متصف به حسن و قبح نمی‌شود.

اگر حاکم را عرف قراربدهیم، در برخی موارد حکم به قبح می‌کنند.

اگر احتمال بدهد، به حسب درجه‌ی احتمال، به همین مقدار التفات فعل اختیاری می‌شود و متصف به حسن و قحب.

مختار: یک قسم دیگر هم داخل است

ما علاوه بر این که نظر مشهور را قبول داریم که فعل «ارادی اختیاری» داخل در محل نزاع است، یک مورد اضافه کرده‌ایم: یک قسم از ارادی غیراختیاری هم متصف به حسن و قبح می‌شود.

تقسیم «فعل غیراختیاری» به «خطای خارجی» و «خطای ذهنی»

فعل ارادی، گاهی به خطا می‌رود، و گاهی به خطا نمی‌رود. اگر به خطا نرود، اختیاری است و همانطور که مشهور گفتند، داخل در محل نزاع است و متصف به حسن و قبح می‌شود.

فعل ارادی اگر خطا در آن رخ بدهد، غیراختیاری است. در فعل ارادی غیراختیاری، تارتاً خطا در خارج است؛ مثلاً من تیری را به طرف زید که در سمت راست ایستاده‌بود شلیک کردم اما تیر به عمرو که در سمت چپ ایستاده‌بود خورد. این فعل، متصف به حسن و قبح نمی‌شود.

و تارتاً خطا در ذهن است؛ مثلاً من تیری را به طرف شخصی که در سمت راست ایستاده شلیک کردم و تیر هم به همان شخصِ سمت راستی خورد و درنتیجه خطا در خارج نبود، اما آن شخص سمت راستی عمرو بود و درنتیجه خطا در ذهن من بوده.

تقسیم «خطای ذهنی» به «مشترک» و «مختلف»

خطای ذهنی هم دو دسته است: دو فعلِ قصدشده و رخ‌داده‌شده، گاهی در حسن و قبح مشترکند و گاهی متفاوتند.

مثال برای حالتی که هر دو فعل در حسن و قبح مشترکند: شخص سمت راستی را قصد کرده به این گمان که زید است درحالی‌که زید محقون‌الدم بوده، و تیر هم به همان شخص سمت راستی خورده (و درنتیجه خطا در خارج نبوده)، ولی شخص سمت راستی عمرو بوده (و درنتیجه خطا در ذهن بوده) درحالی‌که عمرو هم محقون‌الدم بوده، پس دو فعل قصدشده و رخ‌داده‌شده در حسن و قبح مشترکند.

مثال برای حالتی که دو فعل در حسن و قبح مختلفند: همان مثال قبلی با این تفاوت که عمرو مهدورالدم بوده، یا بالعکس.

فعل غیراختیاری با خطای ذهنی و مشترک هم داخل در محل نزاع است

آن جایی که خطا ذهنی است و اختلاف در حسن و قبح دارند نیز مثل خطای خارجی خارج از محل نزاع است و متصف به حسن و قبح نمی‌شود؛ چون ملاکی که در فعلِ قصدشده هست، در فعل رخ‌داده‌شده نیست.

ولی آن جایی که خطا ذهنی است و در حسن و قبح اشتراک دارند، داخل در محل نزاع است و متصف به حسن و قبح می‌شوند؛ چون زید قتلش بما هو زیدٌ قبیح نیست، بلکه بما هو محقون‌الدم قبیح است. همان ملاک هم در عمرو (که تیر به او خورده) هست، پس اشتباه در قصد نیست؛ یعنی قتل شخص محقون‌الدم را قصدکرده، و آن شخص سمت راستی را قصد کرده، و همان شخص را هم کشته. فقط یک خطای ذهنی داشته که فکرمی‌کرده: «زید است» ولی عمرو بوده. و این مقدار از خطا، تأثیری در اتصاف به حسن و قبح ندارد.

پس در فعل ارادی غیراختیاری اگر خطا در ذهن باشد نه در خارج، و در مورد خطا، حسن و قبحِ هر دو یکی باشد، در این صورت فعل غیراختیاری هم متصف به حسن و قبح می‌شود و درنتیجه داخل در محل نزاع است.

هذا تمام الکلام فی الأمر الثانی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo