< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

94/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عام و خاص/اقسام عام /رتبة تعلق حکم و تحقق عام

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در عام و خاص بود، تعریف کردیم، اقسام عام را هم ذکرکردیم و گفتیم که بر سه قسم است: شمولی، بدلی، و مجموعی. از بحث اقسام فارغ شدیم. حکم به افراد تعلق می‌گیرد، یا علی نحو الشمولیه، یا به افرد تعلق می‌گیرد علی نحو البدلیه، یا به مجموعة افراد تعلق می‌گیرد.

رتبة تعلق حکم و تحقق عام

محل نزاع

مرحوم آخوند در کفایه مسأله‌ای را مطرح کرده؛ ابتداء عام است و بعد حکم به اینها تعلق می‌گیرد؟ یا این اقسام، بعد از تعلق حکم فهمیده می‌شود و لذا بعد از این که دیدیم: «حکم، انحلالی است.»، می‌فهمیم: «عام، شمولی است.»؟ به عبارت دیگر: این عناوین، خارج از جمله هم این تقسیمات را دارند؟ یا قبل از این که وارد جمله بشوند، این وصف را ندارند؟ به عبارت دیگر: عام وصف عنوان است مطلقاً؟ یا وصف یک عنوانی است که در ضمن یک جمله به کار رفته؟

مباحثه: بحث بر سر این نیست که: «آیا عموم قبل از قرارگرفتن در جمله هم فهمیده می‌شود یا نه؟»، بلکه بحث بر سر این است که: این که «این عنوان عام، از کدامیک از سه قسم استغراقی و بدلی و مجموعی است؟» را آیا بعد از قرارگرفتن در جمله می‌فهمیم؟ یا قبل از قرارگرفتن در جمله هم می‌فهمیم؟ مرحوم آخوند هم به این نکته تصریح دارند.

خلاصه: بعد از تعلق حکم است که عام سه قسم است؟ یا قبل از تعلق حکم و قبل از استعمال هم عام است و این انقسامات را قبول کرده و ما از این عناوین استفاده می‌کنیم؟

قول مرحوم آخوند: عموم، مربوط به نحوة تعلق حکم است

آخوند فرموده: لفظ عام، در کلام است که عام است، و الا فی‌نفسه، نه عام است و نه غیرعام. کلمة «الفقراء» به صورت مفرد و خارج از جمله، هیچ فرقی با «فقیر» ندارد. بر فقیر دو شیء واردشده: ال و هیئت جمعی؛ الفقراء به منزلة «کل فقیر» است.

سؤال: یعنی آیا لفظ عام بعد از قرارگرفتن در جمله است که بر موضوع‌له دلالت می‌کند؟

پاسخ: فقیرِ در «أکرم کل فقیر» عام است.

پس کلمة «فقیر» وقتی عام است که کل بر آن داخل بشود و در یک جمله به کار برود. اما اگر «کل» بر آن داخل نشود، یا کل بر آن داخل بشود ولی در جمله به کار نرود، این فقیر عام نیست. پس مرحوم آخوند فرموده: عموم، مربوط به نحوة تعلق حکم است، و تعلق حکم فقط در کلام معنا دارد؟

آقای صدر: عام وصف مطلق لفظ است

در قبال مرحوم آخوند، مرحوم آقای صدر هست که گفته: عموم، ربطی به خود حکم ندارد؛ وجدان ما و شما می‌گوید: فرق است بین «جمیع الفقراء» با «أحد الفقراء» با «مجموع الفقراء». و اینطور نیست که این سه مفهوم متفاوت، فقط در کلام متفاوت بشود، در خارج از جمله هم متفاوت است. و با توجه به همین تفاوت معنایی که اینها را در جمله‌ها به کار می‌بریم. کفایه:216 بحوث: جزء دوم:ص

مختار: تأیید آخوند

ما هم تابع مرحوم آخوند هستیم؛ این عنوان «فقیر» که عام است، در کلام است که نوعش مشخص میشود که: «کدام عام است؟»، و در جمله است که یک عنوان متصف می‌شود به عموم یا اطلاق، در خارج از جمله این اتصاف نیست. برای این که وارد بحث پیچیده‌اش نشوم، به نقد آقای صدر اکتفامی‌کنم.

بررسی سه قسم عام در داخل و خارج جمله

عام استغراقی

مجموعة «جمیع الفقراء»، اصلاً عام نیست تا از قسم «عام شمولی» باشد؛ چرا این مجموعه عام نیست؟ چون هیچ‌کس مصداقش نیست؛ هر مفهومی بر مصداقش قابل حمل است، ولی «زید جمیعُ الفقراء» غلط است. در اینجا عام فقط کلمة «فقیر» است که سه ادات بر آن داخل شده؛ «جمیع» به‌تنهایی یک ادات عموم است، و «الـ» و صیغة جمع روی‌هم‌رفته یک ادات عموم است.[1]

اگر «جمیع الفقراء» عام باشد، پس باید مصداق داشته باشد. مصادیق مضاف و مضافٌ‌إلیه (مثل کتاب زید)، مصادیق مضاف هستند. پس اگر «جمیع الفقراء» بخواهد مصداقی داشته باشد، باید مصداق «جمیع» باشد، نه مصداق «فقراء» یا «فقیر». و تنها مصداق «جمیع الفقرا»، مجموعة همة فقراست. پس اگر قرار باشد «جمیع الفقرا» عام باشد، عام شمولی است نه استغراقی.

لذا بهتر بود آقای صدر برای مثال «عام استغراقی»، به جای «جمیع الفقراء» مثال به «کل فقیر» می‌زدند کما فی البحوث؛ چون در «جمیع الفقراء» لفظ عام یعنی «فقیر» به قوت خودش باقی نیست و به «فقراء» تبدیل شده، به خلاف «کل فقیر» که لفظ عام به همان صورت خودش باقی است.

عام بدلی

«احد الفقراء» اولاً اصلاً عام نیست. و ثانیاً در خارج از جمله، مصداق «احد الفقراء» تک‌تک فقراست، شبیه عام استغراقی است. ولی در داخل جمله، در جملات خبری مثل «رأیت احد الفقراء» مصداقش فرد معین است، ولی در جملات انشائیه مصداقش فرد مردد است. پس بیرون جمله، اصلاً عام بدلی معنی ندارد.

عام مجموعی

عام مجموعی هم اصلاً عام نیست.

جمع‌بندی

آخوند فرمود: عام چون حکم شاملش می‌شود پس عام است.

آقای صدر فرمود: شمول عام، در ذیل وضع است. پس ولو حکم هم شاملش نشود، عام است.

مختار ما همان فرمایش مرحوم آخوند شد که: فقیر در «کل فقیر» عام است، ولی وقتی که در جمله بیاید. عام، وصف است برای عنوانی که در کلام است.[2]

عموم، مدلول است یا ظهور؟

عموم آیا مدلول است؟ یا ظهور است؟ عمومیت، مدلول است یا مراد است؟

منظور از «مدلول»، مدلول تصوری الفاظ است. منظور از «ظهور»، مدلول تصدیقی است.

اشارة مختصر می‌کنم: «زید عادل» یک مدلول دارد و یک مراد. مراد استعمالی، تفهیمی، و جدی. عموم، داخل در مرادات است. ظهور، از انقسامات مراد است؛ مراد، تقسیم می‌شود به نص و ظاهر.

پس عموم و اطلاق، مربوط می‌شود به تصدیق، نه به تصور. یعنی وقتی که مولا فرمود: «اکرم الفقراء»، تصدیق می‌کنیم که مرادش تک‌تک فقرا بوده‌است، نه این که فقط تک‌تک افراد فقرا را تصورکنم.

هذا تمام الکلام در فصل اول. إن‌شاءالله فردا واردمی‌شویم در فصل دوم صیغة عموم.

 


[1] - مشهور گفته‌اند: «جمیع الفقراء» دو تصور است و یک نسبت ناقصه بین این دو تصور. مصداق‌سنجی به لحاظ تصور اول است. «جمیع الفقراء» یک مصداق هم ندارد. آقای صدر نسبت ناقصه را انکار می‌کند و می‌گوید که ما یک مفهوم بیشتر نداریم، و این یک مفهوم هم نمی‌تواند در خارجْ فرد داشته باشد. در «کل فقیر»، پَک و پوز لفظ را حفظ می‌کنیم، اما در «جمیع الفقراء» پک و پوز لفظ را عوض می‌کنیم. الفقراء مصداق ندارد فقیر مصداق دارد.
[2] - و از الفاظ عام استغراقی در خارج از جمله، عام مجموعی فهمیده می‌شود. و از الفاظ عام بدلی در خارج از جمله، عام استغراقی فهمیده می‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo