< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

94/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اوامر/فصل یازدهم /واجب موقت

فصل یازدهم: واجب موقت

تعریف اقسام واجب

واجب غیرموقت، یعنی برایش وقت تعیین نشده؛ مثل جواب سلام یا دفن میت.

واجب موقت، واجبی است که به لحاظ «زمان»، وقتی برایش معین شده که در آن وقت باید انجامش دهیم؛ مثل نماز (که در هر روز واجب می‌شود)، یا مثل غسل جمعه که در هفته یک بار مستحب می‌شود، یا مثل صوم یا حج (که در هر سال واجب می‌شود).

واجب موقت تقسیم می‌شود به مضیَّق و موسَّع. واجب مضیَّق، واجبی است که تمام وقتش را می‌گیرد؛ مثلاً روزه وقتش از طلوع فجر است تا غروب یا مغرب.

واجب موسَّع، زمانی که می‌گیرد، کمتر از زمانی است که می‌توان آن واجب را در آن زمان انجام داد.

تنها مسألة مهم: تبعیت قضا از ادا

در مبحث «واجب موقت» مسائلی مطرح شده که فقط یک مسأله قابل طرح است و بقیة مسائل مهم نیست. آن مسأله، تبعیت قضا از اداست.

محل نزاع

یعنی اگر کسی در داخل وقت واجب را اتیان نکرد، از دلیل واجب موقت آیا می‌شود استفاده کرده که آن عملی را که در وقت انجام نداده‌ایم باید در خارج از وقت به جا آوریم یا خیر؟ اگر از آن دلیل استفاده بشود که باید در خارج قضاکنیم، می‌گوییم: «قضا، تابع اداست.».

ما هم تابع مشهوریم؛ می‌گوییم: از دلیل نمی‌توان چنین استفاده‌ای کرد؛ قضا دلیل خودش را می‌خواهد.

مقدمه: خطاباتی که با آن سر و کار داریم

برای توضیح این مطلب، باید مقدمه‌ای را عرض کنم؛

مراحل تکلیف

هر تکلیفی سه مرحله دارد: مرحلة اول، مرحلة اراده و شوق است. مرحلة دوم، مرحلة تشریع است. مرحلة سوم، مرحلة تبلیغ است.

در عرف

مثال عرفی: در نفس مولا، اراده و شوقی پیدامی‌شود نسبت به اکرام جیرانش. بعد این شوق، به مرحلة «تشریع» می‌رسد و طلب انشائی محقق می‌شود؛ لذا می‌گوید: «فلیُکرم زیدٌ جیرانی». مرحلة سوم، مرحلة ابلاغ این تشریع است؛ اگر خادم دیگری به زید گفت که مولایش چنین گفته، یا اگر خود مولا بعد از تشریعش زید را دید و به او گفت، این «اکرم جیرانی» ابلاغِ آن تشریع است. و در موارد بسیاری از موالی عرفیه، مرحلة تشریع و تبلیغ، یک‌جا محقق می‌شود.

دائماً مرحلة اراده و شوق، قبل از تشریع است. ولی تشریع، گاهی مقارن با تبلیغ است و گاهی سابق بر آن.

در شرع

در دایرة تکالیف شرعی، علمای ما این سه مرحله را قبول کرده‌اند. بعداً در بحث «اجتماع امر و نهی» واردمی‌شویم در این که به نظر ما تکالیف شرعی، مرحلة اول را ندارد.

در شرع دائماً با خطاب تبلیغ سر و کار داریم

در تکالیف شرعی، «تشریع» دائماً مقدم بر «تبلیغ» است و ما دائماً با خطاب تبلیغ سر و کار داریم.

خطابات ائمه

چون عمدة احکام شرعی ما توسط ائمه به ما رسیده و ائمه مشرِّع نیستند بلکه فقط مبلِّغ احکام شرعی هستند.

آیات قرآن

وقتی بر نبی اکرم قرائت شد که «لله علی الناس حج البیت»، فوقش همان خطاب، تشریع است. وقتی پیامبر این آیه را برای مسلمین خوانده، خطابش تبلیغ بوده. پس ما دائماً با خطاب تبلیغی سر و کار داریم.

تشریعات پیامبر

تشریعات پیامبر (هم، یا در معراج بوده و لذا بعد که به مسلمین فرموده، حتی همان مخاطبین هم مخاطب به خطاب تبلیغ بوده‌اند، یا اگر به اصحاب‌شان بوده)، برای همان‌ها خطاب تشریع بوده، ولی برای ما خطاب تبلیغ است.

تحقیق مسأله

مطلوب شارع ثبوتاً

واجبات موقت، از دو حال خارج نیست؛ مطلوب شارع، یا واحد است یا متعدد. اگر یک مطلوب داشته‌باشد، معنایش این است که آن که تحت طلب انشائی رفته، عمل در داخل وقت است. و اگر مطلوب متعدد باشد، یعنی یک مطلوب، طبیعی عمل است و دیگری ایجادش در داخل وقت. در صورت اول، قضا تابع ادا نیست. در صورت دوم، قضا تابع اداست.

مطلوب شارع اثباتاً

باید برویم سراغ دلیل واجب موقت؛ دلیل واجب موقت، همان کلام معصوم است. کلام معصوم، از سه حال خارج نیست:

یا دلالت می‌کند بر وحدت مطلوب؛ یعنی ایجاد طبیعی در داخل وقت.

یا دلالت می‌کند بر تعدد مطلوب؛ ایجاد اصل عمل، و ایجادش در داخل وقت.

یا این که کلام معصوم اجمال دارد.

نتیجه

در صورت اول (وحدت مطلوب)، بعد از خروج وقت، قضا واجب نیست.

در صورت سوم (اجمال)، آنچه که مسلّم است، این است که در داخل وقت، عمل مطلوب است. (زائد از آن، برائت جاری می‌کنیم.)

در صورت دوم (تعدد مطلوب)، اگر از وقت خارج شدیم و امتثال نکردیم، باید عمل را اتیان کنیم. اما این صورت، خروج از محل بحث است؛ چون بحث ما، در جایی است که دلیل ما دلالت می‌کند بر واجب موقت. ولی این واجب، واجب غیرموقت است. درواقع اینجا دو تا واجب داریم: یک واجب موقت، و یک واجب غیرموقت؛ واجب موقت وقتی فوت می‌شود، واجب غیرموقت به قوت خود باقی است.

(نتیجه این که: آن جایی که فقط یک واجب داریم که موقت است، قضا تابع ادا نیست.)

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo