< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیداحمد مددی

98/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی لغات ایجاب بیع /الفاظ بیع /بیع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد صراحت داشتن الفاظ بیع تمام شد. بعد از این بحث، استاد وارد بحث از کلماتی شد که با آن ایجاب بیع محقق می‌شود. برای بررسی این مطلب، کلمات مرحوم شیخ را مطرح کرد. در این جلسه استاد به بررسی لفظ (شریت) می‌پردازند.

 

1بیع

1.1الفاظ ایجاب بیع

1.1.1ایجاب بیع به وسیله شریت

مرحوم شیخ می‌فرماید: و منها: لفظ «شريت» لوضعه له، كما يظهر من المحكي عن بعض أهل اللغة، بل قيل: لم يستعمل في القرآن الكريم إلّا في البيع و عن القاموس: شراه يشريه: ملكه بالبيع و باعه، كاشترى فيهما ضدّ. و عنه أيضاً: كلّ من ترك شيئاً و تمسّك بغيره فقد اشتراه و ربما يستشكل فيه: بقلّة استعماله عرفاً في البيع، و كونه محتاجاً إلى القرينة المعيِّنة، و عدم نقل الإيجاب به في الأخبار و كلام القدماء و لا يخلو عن وجه.[1]

صاحب قاموس می‌خواهد بگوید: اشتری به معنای خریدن است و به معنای فروختن هم می‌آید و شری هم در خریدن و فروختن استعمال می‌شود. در کتاب قاموس این گونه تعبیر شده است: کاشتری فهما ضد؛ یعنی به جای فیهما که در متن مکاسب است، فهما تعبیر شده است. به نظر من، فیهما صحیح است و لفظ ضد، از قبیل خبر بعد از خبر است و مرجع ضمیر هما نیز خرید و فروش است. معنای عبارت این است که اشتری از الفاظ اضداد است.

در لغت عرب، بعضی کتابهایی در مورد لغات اضداد نوشته اند. مثلا ابن سکیت کتابی در مورد لغات اضداد دارد و در آن لغاتی که دارای معانی متضاد هستند را مطرح کرده است.

قاموس، معنای دیگری نیز برای اشتری ذکر می‌کند. ایشان می‌گوید: کل من ترک شیئا و تمسک بغیره فقد اشتراه. نکته ای که در این جا قابل توجه است این است که این معنا، مجازی است یا حقیقی؟ تاج العروس گفته است[2] که این معنا مجازی است و ظاهر عبارت قاموس این است که این معنا حقیقی است. زیرا اگر مجازی بود، تصریح می‌کرد. در بعضی از کتب لغت دیگر نیز نقل شده است که عرف عرب این معنا را استعمال می‌کنند و استعمال نیز اعم از حقیقت و مجاز است. به نظر من حق با تاج العروس است؛ یعنی اصل معنای اشتری این است که به خرید و فروش به صورت مبادله باشد و این که آن را در این معنا نیز استعمال می‌کنند، مجازی است.

مناسب بود که مرحوم شیخ این معنای دوم قاموس را بیشتر بررسی می‌کرد که آیا حقیقی است یا مجازی؟ اگر حقیقی باشد، با این دلیل ثابت می‌شود که شری و اشتری از لغات اضداد هستند. نسبت به استعمال شری و اشتری در قرآن نیز گفته می‌شود که شری در فروش استعمال شده است و اشتری در خریدن به کار برده شده است؛ یعنی این گونه نیست که مثلا شری در قرآن در یک جا به معنای فروش باشد و در جای دیگر به معنای خریدن باشد.

1.1.1.1اضطراب در کلمات مرحوم شیخ

مرحوم خویی فرموده است[3] : کلمات مرحوم شیخ دارای اضطراب است؛ زیرا در ابتدا شیخ می‌فرماید: شریت برای ایجاب وضع شده است و بعد استعمال قرآنی این کلمه را بررسی می‌کند و بعد کتب لغت را مطرح می‌کند؛ اما در انتهاء می‌فرماید: ربما یستشکل فیه و بعد هم می‌فرماید: این اشکال خالی از قوت نیست.

عدم اضطراب در کلمات مرحوم شیخ

به نظر ما اضطرابی در کلمات مرحوم شیخ یافت نمی‌شود؛ زیرا در ابتدا که شیخ فرمود: شریت برای ایجاب وضع شده است، به خاطر روشی است که از قدماء به جا مانده است. در قدیم، یکی از راههای کشف معنای موضوع له را تنصیص اهل لغت می‌دانستند و می‌گفتند که تصریح اهل لغت دلات بر وضع می‌کند. مرحوم شیخ نیز این راه را پیمودند و انصافا ادعای ایشان صحیح است که اهل لغت چنین ادعایی دارند؛ اما این که در نهایت اشکال را مطرح می‌کنند به خاطر مبنای اصولی است که قول لغوی حجیت ندارد و لغوی موارد استعمال را جمع آوری کرده است؛ پس صدر کلام به خاطر روش استدلال است و در نهایت به خاطر عدم حجیت قول لغوی اشکال می‌کنند.

1.1.1.2عدم اثبات وجود معانی ضد در یک قوم

نکته دیگری که جای بحث دارد این است که آیا این معانی که متضاد هستند در یک قوم و طایفه بوده است یا در طوایف مختلفی بوده است و بعدا جمع آوری شده است؟ به نظر ما لغات متضاد در یک جامعه واحده نبوده‌اند؛ بلکه در جوامع مختلفی بوده‌اند که بعدا در مقام جمع آوری و تدوین به این صورت درآمده است. مثلا در شهر مدینه شری به معنای فروش به کار رفته است و بعدا در کوفه به معنای خریدن به کار رفته است. این تعدد معنا، لزوما به این معنا نیست که در جامعه واحدی یک لفظی دو معنای متضادی داشته باشد. اساسا بحث وضع، یک بحث ساده و روان و سیالی است؛ یعنی ممکن است یک لفظی در یک برهه‌ای به یک معنایی باشد و بعد در اثر استعمال دیگران یا تنصیص اهل لغت، معنای دیگری برای آن به وجود بیاید، به گونه ای که معنای اول آن فراموش شود.

با توجه به این مطالب گفته می‌شود: این که قاموس دو معنای متضاد برای شری و اشتری نقل کرده است، لزوما به این معنا نیست که در حال حاضر همه اعراب این دو لفظ را در معناهای متضاد استعمال می‌کنند؛ بلکه در حال حاضر نسبت به شریت برای ایجاب غرابت وجود دارد.

نتیجه این مطالب چند امر است:

    1. این که مرحوم شیخ فرمود شریت برای ایجاب بیع وضع شده است به خاطر تنصیص اهل لغت بوده است.

    2. این که مرحوم شیخ استعمالات قرآنی را مطرح کرد صحیح است.

    3. این که در نهایت اشکالی مطرح شد، به خاطر عدم حجیت قول لغوی است.

    4. این که مرحوم شیخ در نهایت اشکال را پذیرفت و فرمود خالی از قوت نیست، درست است و ما نیز با ایشان هم نظر هستیم.

 


[2] و الشَّرَى: اسْمٌ لشي‌ءٍ يخرُجُ على الجَسَدِ كالدَّراهِم: أَو لبُثُورٍ صِغارٍ حُمْرٍ حَكَّاكَةٍ مُكْرِبَةٍ تَحْدُثُ دَفْعَةً واحِدَةً غالِباً، و قد تكونُ بالتَّدْرِيجِ و تَشْتَدُّ لَيْلًا لبخارٍ حارِّ يَثُورُ في البَدَنِ دَفْعَةً واحدَةً؛ كما في القانونِ لأَبي عليِّ بنِ سينا.و مِن المجازِ: كلُّ مَنْ تَرَكَ شيئاً و تمسَّك بغيرِهِ فقد اشْتَراهُ هذا قولُ العَرَب؛ و منه قوْلُه تعالى: أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی. تاج العروس. ج19 ص568.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo