< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیداحمد مددی

98/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تمسک به آیه اوفوا بالعقود برای افاده ملکیت لازمه در معاطات /معاطات /بیع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد حصول ملکیت لازمه در معطات بود. از جمله ادله ای که برای اثبات این ادعا مطرح شده بود، آیه مبارکه اوفوا بالعقود بود. استاد روایاتی که در ذیل این روایت مطرح شده بود را بررسی کرد. در این جلسه به بیان روایت دیگری در کتاب عیاشی و علی بن ابراهیم می‌پردازد و مفصلا به بررسی سندی آن ها می‌پردازد.

 

1بیع

1.1معاطات

1.1.1بررسی آیه مبارکه اوفوا بالعقود برای افاده ملکیت لازمه

1.1.1.1خصوصیات سوره مبارکه مائده

بعضی اوقات به مناسباتی وارد بحث هایی می‌شویم که دارای نکاتی خوبی است. از جمله آن مباحث، بحثی در مورد سوره مبارکه مائده بود. روایتی از عیاشی نقل شد. «عن علي (ع)، قال: كان القرآن ينسخ بعضه بعضا، وإنما كان يؤخذ من أمر رسول الله (ص) بآخره، فكان من آخر ما نزل عليه سورة المائدة، فنسخت ما قبلها ولم ينسخها شيء. لقد نزلت عليه وهو على بغلة الشهباء، وثقل عليه الوحي، حتى وقفت وتدلى بطنها حتى رؤيت سرتها، تكاد تمس الأرض، وأغمي على رسول الله (ص) حتى وضع يده على ذؤابة شيبة بن وهب الجمحي»[1]

در سند این روایت عیسی بن عبد الله است که کتابی داشته است و عیاشی از آن کتاب نقل میکند. این کتاب موجود بوده است و مورد بحث نزد اهل تسنن واقع شده است و قبول هم نکرده اند. مرحوم نجاشی هم خبر از کتاب داده است ولی تعبیر او این گونه است: له کتاب یرویه جماعة که نشان می‌دهد کتاب مشهور بوده و ابوغالب زراری می‌گوید: وهو کتاب معروف. و شاید از مشهورترین نسخه‌هایی باشد که داریم. به هر حال ما این بحث را در ضمن مجموعۀ ما یروی عن علی (ع) دسته‌بندی کردیم.

نکتۀ دیگر این‌که در اسانیدی که داریم مشهور «عیسی بن عبد الله، عن أبیه، عن جده» است. اگر مرجع ضمیر عیسی باشد، جدش محمد است ولی محمد از پدرش نقل نکرده است و این جد در این جا عمر بن علی بن ابی‌طالب است. در نسخه های دیگر این گونه تعبیر شده است «عیسی بن عبد الله، عن أبیه، عن أبیه، عن جده» هم داریم. در این جا مراد از جد عمر بن علی بن ابی طالب است. نجاشی هم توثیقی راجع به خود کتاب یا شخص ندارد و آقای خویی به خاطر «کامل الزیارات» توثیقش کرده‌اند هر چند که از نظرش برگشت. قسمت‌هایی از آن الآن در «صحیفة الرضا» آمده است. از همه مشهورتر «اللهم، ارحم خلفائي» است. صدوق با سه طریق آورده و هر سه ضعیف است. فعلاً به‌عنوان حجت مشکل است قبول شود اما به عنوان موید و شواهد خوب است.

1.1.1.2معنای عقود در تفسیر عیاشی

در تفسیر عیاشی آمده است: «عن النضر بن سويد» عادتاً از کتاب حسین بن سعید است. «عن بعض أصحابنا، عن عبد الله بن سنان، قال : سألت أبا عبد الله (ع) عن قول الله: "يا أيها الذين آمنوا أوفوا بالعقود"؟ قال: العهود»[2] مرحوم عیاشی دو بار این حدیث را آورده است. از نضر بن سوید که مرسل نقل کرده است و یک بار از ابن سنان آن را مطرح کرده است که سند آن را حذف کرده اند. نتیجه این است که این روایت در کتاب عیاشی به صورت مرسل نقل شده است.

1.1.1.3معنای عقود در تفسیر علی بن ابراهیم

در کتاب علی بن ابراهیم آمده: «حدثني أبي، عن النضر بن سويد، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله (ع)، قوله: "أوفوا بالعقود"، قال: بالعهود»[3] معمولا از این روایت تعبیر به صحیحه می‌کنند. تعبیر به صحیحه بخاطر تفسیر علی بن ابراهیم است. عیاشی تقریبا هم طبقه علی بن ابراهیم است و الآن معلوم نیست از آن کتاب گرفته باشد.

1.1.1.4نسبت کتاب تفسیر به علی بن ابراهیم

اشکال دیگری که وجود دارد این است که کتاب موجود تفسیر برای علی بن ابراهیم نیست قطعا. این که علی بن ابراهیم دارای کتاب تفسیری است قطعا درست است و مرحوم سید بن طاوس مستقیم از تفسیر او نقل می‌کند. شاید ابتدا مرحوم آقابزرگ متنبه این مطلب شدند و تمایلشان آن بود که ابوالفضل عباس بن محمد شاگرد علی بن ابراهیم کتاب را جمع‌آوری کرده است.

به نظر من شاید اولین نفر که این کتاب را به علی بن ابراهیم نسبت میدهد حسن بن سلیمان حلی است( متوفای 803) و از این کتاب نقل میکند. پس قطعا مولف کتاب، علی بن ابراهیم نیست. احتمال داده میشود که مولف آن علی بن حاتم قزوینی است. ایشان کتابی به نام مصابیح النور دارد که احتمال دارد تفسیر علی بن ابراهیم همان کتاب مصابیح النور علی بن حاتم قزوینی باشد. اگر مولف آن علی بن حاتم قزوینی باشد اشکالش این است که از ضعفاء نقل میکند.

1.1.1.5تاویلی بودن کتاب تفسیر علی بن ابراهیم

مشکل دیگر کتاب علی بن ابراهیم این است که تفسیر ایشان تاویلی است. از نظر تاریخی کتاب های تفسیر تاویلی، زیاد داریم. پس از لحاظ فنی مشکل این کتاب این است که اولا مولف کتاب را درست نمیشناسیم. احتمال میدهیم که علی بن حاتم است. ایشان از ثقات است ولی از ضعفاء نقل میکند. ثانیا خیلی از روایات تاویلی این کتاب در جای دیگر نیامده است. از جمله این روایات همین روایت مورد بحث است. علی ای تقدیر، علامه طباطبایی میتواند بفرماید که این روایت موید مدعایشان است که ال در عقود عهد ذکری است یعنی مجموعه عهودی که در قرآن ذکر شده است. هر چند که ظاهرش ال برای جنس است. مطلق معاهداتی است که انسان انجام میدهد چه در قرآن آمده باشد و چه در قرآن نیامده باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo