درس خارج فقه استاد سیداحمد مددی
98/02/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: معنای اوفوا بالعقود /معاطات /بیع
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در مورد معنای آیه شریفه اوفوا بالعقود بود. مرحوم شیخ انصاری این آیه را برای این مطلب مطرح کردند که معاطات مفید ملکیت لازمه است. بعد مرحوم اصفهانی به همین مناسبت وارد بحث از معنیای آیه شریفه شدند. مرحوم اصفهانی در مورد عهد و عقد بحث کردند. محل بحث در مورد کلمه وفی بود. ایشان فرمود گاهی اوقات از باب افعال میآید و اگر به وسیله باء به مفعول متعدی شود یک معنا دارد و اگر بدون باء بیاد و مستقیم به فعل نسبت داده شود معنای دیگری دارد.
بیع
معاطات
معنای آیه اوفوا بالعقود
تحلیل لغوی معنای حرفی
گفته شد که لا در لا تشرب الماء معنای حرفی دارد و مندک در غیر است. اساسا با قطع نظر از لا خود تشرب دارای ماده و هیئت است. ماده آن همان شُرب است. هیئت نیز دو نکته دارد. یک حالت فعل است زیرا ممکن است به جای این که فعل به کار برده شود، اسم به کار برده میشد. اگر شرب میگفت همان ذات مراد بود. اما این که فعل آورده شده است مراد این است که معدوم بوده است و موجود شود یا بالعکس.
نکته دیگری که در تشرب وجود دارد این است که حالت فعل مضارع دارد. یعنی قبلا این فعل نبود حال بود شده است. پس قبل از دخول لا یک هیئت وجود داشت و یک ماده وجود داشت. بعد از دخول لا چون به معنای اعدام و معنای حرفی است ممکن است به هیئت تعلق بگیرد و ممکن است به ماده تعلق بگیرد. معنای حرفی چیزی است که در غیر لحاظ میشود. این نکته نباید فراموش شود که اگر همان معنا در غیر تصور بشود معنای اسمی دارد. این که مرحوم آخوند گفته است من با ابتداء در معنا متحد است درست است. اصل این مطلب را نجم الائمه گفته است. به این معنا که ظرفیت چه با فی بیان بشود و چه با ظرفیت بیان شود نسبی است. یعنی در هر دو مورد یک چیزی ملاحظه میشود. به عبارت دیگر، ظرفیت که با دو کلمه بیان میشود همیشه باید یک چیزی را در چیزی دیگر فرض کرد. حال یا با فی بیان میشود و یا با اسم بیان میشود. یا مثلا عن با مجاوزه در معنای نسبی داشتن متحد هستند. زیرا در هر دو تجاوز از چیزی لحاظ شده است.[1]
بنا بر این که لا معنای مندکی داشته باشد مندک در هیئت و فعل است. معنایش این است که شرب را از عدم به وجود نیاور. پس خود کلام بدون لا معنا داشت. با وجود لا معنای دیگری پیدا کرد. مشهور بین علماء این بود که لا به هیئت تعلق بگیرد. این گونه مباحث، مباحث لغوی است که ریشه برای بحث های اصولی میشود. یعنی بحث های لغوی از لا منشا این بحث میشود که در اصول بحث بشود که نهی به هیئت تعلق بگیرد یا به ماده تعلق بگیرد و یا به هر دو تعلق بگیرد.
مثلا در تحلیل معنای اخباری و انشائی به بحث های اصول نیز کشیده میشود. بعضی اخبار و انشاء را متحد میدانند و فرق آنها را فقط در ابراز میدانند. بعضی قائلند که بین آن دو فرق ماهوی وجود دارد که اثر خود را در بحث اعتباریات نشان میدهد. مثلا در این که الفاظ باید صریح در قصد باشند و در عقود این بحث احکام زیاد و موثری دارد.
بحث قانونی وفی در آیه مبارکه اوفوا بالعقود
مرحوم اصفهانی بحث قانونی و اصولی بحث اوفوا بالعقود را مطرح کرده است. گفته شد که گاهی اوقات اوفوا را مستقیما به خود مفعول نسبت میدهند و گاهی اوقات با واسطه به مفعول نسبت میدهند. در حال حاضر مرحوم اصفهانی بحث اصولی را مطرح کرده است. ما ابتداء کلام ایشان را مطرح میکنیم و بعد وارد تحلیل خودمان میشویم.
مرحم اصفهانی میفرماید:[2] «و منها: أنّ الأمر بالوفاء العقدي إمّا مولوي أو إرشادي، و الإرشادي إمّا إلى الصحة أو إلى اللزوم أو إليهما معا، لا مجال لكونه إرشاديا إلى الصحة، لأنّ الأمر بشيء يعقل أن يكون إرشاديا الى ما فيه من الفائدة المترقبة منه لا الى ما في غيره من الفائدة، فقوله عليه السّلام: (إذا اختلف الجنسان فبيعوا كيف شئتم) «1» يصح أن يكون إرشاديا الى ما في إنشاء البيع من الفائدة، لكن الأمر بالوفاء لا يصح أن يكون إرشادا إلى ما في البيع من الفائدة، بل الى ما في الوفاء من الفائدة، و ترتب الوفاء على الصحة و إمكان الأمر به دليلا على الصحة، إلّا أنّه بالدلالة الفعلية لا بالدلالة الكلامية، و لذا ذكرنا في محله أنّ الأمر بشيء لانبعاثه عن المصلحة و إن كان يدل عليها، إلّا أنّه من باب دلالة المعلول على العلة، لا بنحو سوق الإنشاء لإراءة ما فيه من المصلحة في قبال سوقه لجعل الداعي.»