< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیداحمد مددی

97/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی کلام علامه طباطبایی /تعریف بیع /بیع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد اعتباریات بود و کلام مرحوم اصفهانی تمام شد. اکنون به بررسی کلام مرحوم علامه طباطبایی پرداخته می‌شود و به مناسبت بحث اعتباری بودن بیع، به بیان بعضی از مطالب ایشان می‌پردازیم

 

1بیع

1.1تعریف بیع

1.1.1ادراکات اعتباری

مرحوم طباطبایی در مقاله ششم از اصول فلسفه[1] مطالبی در مورد اعتباریات دارد که چون حاوی نکات خوبی در مورد اعتباریات است به بیان آن می‌پردازیم

1.1.1.1تفاوت طرح بحث مرحوم اصفهانی با بحث مرحوم طباطبایی

بحثی که مرحوم اصفهانی در حاشیه بر مکاسب داشت نسبت به اعتبارات قانونی بود اما علامه طباطبایی بحثی که در اینجا دارند نسبت به اعتبارات ادبی است. البته ما بعضی ازمطالب مرحوم اصفهانی را بیان نکردیم و گفتیم به مناسبت به بیان آن می‌پردازیم.

اساسا اعتبارات از یک منظر سه نوع هستند:

    1. اعتبارات ادبی: عمده مباحث مرحوم طباطبایی بر اعتبارات ادبی متمرکز است.

    2. اعتبارات و التزامات شخصی: اعتباراتی است که مکلف خودش اثر را وضع می‌کند و قانون گذار آن را امضاء می‌کند. مقداری از این اعتبارات در کلام مرحوم اصفهانی بحث شد که متاسفانه ایشان این اعتبارات را مرز بندی نکرده بودند

    3. اعتبارات قانونی: قانون گذار مستقیما یک اثری را جعل می‌کند مانند احکام تکلیفی و احکام وضعی.

1.1.1.2شمول اعتبارات ادبی نسبت به شعر و نثر

ایشان در ابتدا بحث اعتبارات ادبی را با شعر شروع می‌کنند و بعد می‌فرماید اعتبارات ادبی مختص به شعر نیست بلکه در نثر نیز جاری است. البته ایشان تشبیه را از اعتبارات می‌داند درحالی که تشبیه اعتبار نیست. این که گفته می‌شود زید مثل شیر است امر واقعی صورت گرفته است و هر کدام در جای خودش استعمال شده است بله اگر گفته شود شیر آمد استعاره است و در استعاره اعتبار صورت می‌گیرد.

اگر ایشان می‌خواستند این بحث را داخل در ادراکات اعتبار جای دهند باید به جای تشبیه، استعاره و مجاز مرسل را بیان می‌کردند زیرا گفته شده است که وقتی لفظی در معنای مجازی استعمال می‌شود باید علاقه ای باشد حال اگر علاقه شباهت باشد استعاره است و اگر غیر از شباهت باشد مجاز مرسل است مثلا به جای این که گفته شد من با دستم انگور را فشار می‌دهم گفته می‌شود ﴿انی ارانی اعصر خمرا﴾[2] در این جا علاقه مشارفت است لذا مجاز مرسل است و همان طوری که قبلا گفته شد باید در اعتبار نکته ای وجود داشته باشد و نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که می‌خواهد بیان کند با انگور می‌خواهم خمر درست کنم نه اینکه بخواهم آب انگور بخورم لذا از اول انگور را خمر اعتبار می‌کند.

یا این که خداوند می‌فرماید ﴿ و اما الذین ابیضت وجوههم ففی رحمة الله ﴾[3] در اینجا مجاز مرسل به کار رفته است یعنی به جای بهشت تعبیر به رحمت شده است و علاقه آن نیز حال و محل است. و لو این که مرحوم علامه می‌گوید در تشبیه معادله و تبدیل صورت گرفته است ولی هر معادله ای که اعتبار نیست وقتی گفته می‌شود زید مثل شیر است هر کلمه ای در معنای خودش به کار رفته است.

نتیجه: مناسب بود که مرحوم طباطبایی به جای تشبیه، از مجاز مرسل استفاه می‌کرد. البته شاید مراد ایشان از تشبیه علاقه مشابهتی باشد که در استعاره مورد نظر است.

1.1.1.3اتصاف اعتباریات به صحیح و غلط نه صدق و کذب

مرحوم علامه در این بخش می‌فرماید: اگر مثلا قضیه شیر( منظور از شیر زید است) آمد را یک دانشمندی که واقعیت را لحاظ می‌کند در نظر بگیرد، می‌گوید کذب است چون در واقع شیر نیامده است بلکه زید آمده است اما اگر از این منظر لحاظ نشود و بین شیر و زید علاقه ای وجود داشته باشد گفته می‌شود استعمال صحیح است و اگر علاقه ای وجود نداشته باشد استعمال غلط است. به هر حال تعبیر به کذب نمی‌کنند. مثلا اگر کسی سنگی به پایش خورد و گفت شیری به پایم خورد در این جا این اعتبار را کذب نمی‌گویند بلکه غلط می‌گویند. اما در باب قضایای حقیقیه گفته می‌شود که فلان کلام صادق است یا کاذب است.

در اعتباریات تعبیر به معقول بودن و نبودن و یا مستحیل بودن یا نبودن درست نیست. بلکه باید تعبیر به مقبول بودن یا مقبول نبودن داشت که به معنای صحیح و غلط است.

چرا در اعتباریات صدق و کذب راه ندارد؟ ایشان در جواب می‌فرماید: عبارات شاعرانه چون ابداعی است لذا آثاری که بر ابداع مترتب می‌کند نیز ابداعی است و یک نوع حقیقت نیز دارند پس به دروغ و کذب متصف نمی‌شود.

1.1.1.3.1مراد از آثار حقیقی در کلام علامه طباطبایی

مرحوم علامه فرمود چون عبارات شاعرانه آثار حقیقی دارند لذا متصف به کذب نمی‌شوند. منظور ایشان از اثر حقیقی مطلق اثر است ولی ما که قبلا می‌گفتیم اختلاف اعتبار قانونی و اعتباری در اثر داشتن و نداشتن است. منظورمان از اثر حقیقی یعنی اثری که ملموس باشد و در خارج ترتیب آثار داده شود و صرف تهییج احساسات نباشد ولی مرحوم علامه صرف تهییج احساسات را نیز اثر می‌داند. مثلا در بعضی از کشور ها اگر کسی تا چهل سال قبل، تخلف رانندگی داشته باشد سوء سابقه در بعضی از مناصب محسوب می‌شود یعنی او را مجرم اعتبار می‌کنند و در جامعه نیز ترتیب آثار می‌دهند. و منظور ما از اثر حقیقی یعنی اثری که به آن ترتیب داده شود. البته این اختلاف برداشت به خاطر اختلاف در دیدگاه است وقتی ما به این مطلب نظر می‌کنیم چون از دید فقه و اصول به آن نظر می‌کنیم تهییج احساسات را اثر نمی‌شماریم ولی چون مرحوم علامه از دید واقعیت نظر می‌کند آن را اثر می‌شمارد.

1.1.1.4مطابَق اعتبارات ادبی

مرحوم علامه می‌فرماید: اعتبارات ادبی مطابَق دارند و مطابَق آنها در ظرف وهم است. در حقیقت ایشان بعد از تحقق اعتبارات ادبی، مطابَقشان را لحاظ کرده است. ولی به نظر ما مطابَق اعتبارات ادبی، ظرف ابداع است و ابداع در نفس است ولی ادراک یعنی انفعال از نفس است. یعنی در ظرف توهم نکته ابداعی است نه ادراکی. لذا در اصول ما می‌گوییم امارات در حقیقت تعامل شما با واقع است یعنی هر کجا شما دنبال واقع بودید با امارات سر و کار دارید ولی در اصول علمیه تعامل شما با صور نفسیه و ذهنیه شما است.

نکته ای که باید تذکر داده شود این است که اگر چیزی در وهم ابداع شد آیا اعتبار محقق می‌شود؟ مرحوم اصفهانی فرمود بله اعتبار محقق می‌شود و ظاهر کلام مرحوم علامه نیز همین مطلب است اما به نظر ما صرف ابداع در نفس اعتبار نیست.

1.1.1.5اعطاء حدود متعدد به یک چیز

در ادامه مرحوم علامه می‌فرماید: در اعتبارات شاعرانه می‌توان چند حد را به یک چیز داد مثلا انسانی را بدر و شمس اعتبار کرد و دلیل مطلب این است که چون واقعیتی در خارج ندارند می‌توان چند جور اعتبار کرد البته باید این نکته فراموش نشود که زمانی می‌توان چند حد را به یک چیز داد که دواعی نیز وجود داشته باشد مثلا تهییج نفسانی و غیره وجود داشته باشد.[4]


[4] مقرر: عباراتی که مربوط به بحث این جلسه است از کتاب اصول فلسفه به پاورقی نقل داده شده است.« در حقیقت، عمل تشبیه به منزله یک معادله است که در میان مشبّه و مشبّه‌به انجام می‌گیرد که با ملاحظه خواص و اوصاف مشبه به احساسات درونی بیدار شده و یک سلسله معانی احساسی به سوی مشبه اضافه‌ نماید و از این تمثل احساسی نتیجه عملی گرفته شود؛ مثلًا رخسار ماه را تصور نموده و احساس درونی تازه را به روی احساس مهر آمیزی که نسبت به معشوقه داریم گذاشته و آتش مهر را تیزتر کنیم یا اندام مهیب و جرأت و صلابت شیر را اندیشیده و احساسات تازه را به سیمای خیالی مردی جنگجو بار نموده و موقعیت‌ شجاعتش را در دل تحکیم نماییم.و همچنین عمل استعاره به منزله نتیجه معادله و تبدیل است که مشبه به را به جای مشبه گذاشته و نتایج بالا را مستقیماً و بی مقایسه به دست آوریم.اکنون اگر دانشمندی که از نقطه نظر واقع بینی به تمیز مطابقت و عدم مطابقت مفاهیم و تشخیص صدق و کذب قضایا می‌پردازد با این مفاهیم و قضایای استعاری روبرو شود البته مفردات آنها را غیر مطابق با مصادیق و مرکبات و قضایای آنها را کاذب تشخیص خواهد داد، زیرا مطابق خارجی کلمه «شیر» جانور درنده می‌باشد نه انسان و مطابق واژه «ماه» کره‌ای است آسمانی نه خوبروی زمینی، و به همین قیاس ... چنانکه اگر کلمه «شیر» یا «ماه» را بی عنایت مجازی در مورد سنگ به جای واژه «سنگ» استعمال کنیم غلط خواهد بود (بی مطابقت) یا اگر بگوییم «گاهی که آفتاب بالای سر ما می‌باشد شب است» دروغ خواهد بود (بی مطابقت).ولی دانشمند مزبور میان این دو نوع غلط و دروغ، فرقی خواهد دید و آن این‌ است که غلط و دروغ واقعی اثری ندارد ولی غلط و دروغ شاعرانه آثار حقیقی واقعی دارد زیرا تهییج احساسات درونی و آثار خارجی مترتب به احساسات درونی را به دنبال خود دارد. بسیار اتفاق افتاده که شنیدن یا به فکر سپردن معنای استعاری یک شعر، آشوب و شورشهایی در جهان بر پا کرده و به راه انداخته که خانه و کاشانه‌هایی به باد داده و زندگیهایی به دست مرگ سپرده یا به عکس ناچیزهایی را چیز نموده و بی ارزشهایی را ارزش داده. تاریخ از این گونه حوادث بسیار به یاد دارد. این، نظریه دانشمند واقع بین بود. این مصادیق تازه دارای این حدود هستند تا جایی که احساسات و دواعی موجودند، و با از میان رفتن آنها از میان می‌روند و با تبدل آنها متبدل می‌شوند چنانکه مثلًا می‌توان 1 روزی یک فرد انسان را از روی احساسات ویژه «شیر» تصور کرد و روزی دیگر به واسطه بروز احساسات دیگری «موش» قرار داد. پس این معانی قابل تغییر می‌باشند و با تبدل عوامل وجودی خود (احساسات درونی) متبدل می‌شوند.».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo