< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیداحمد مددی

97/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی کلام مرحوم اصفهانی /تعاریف بیع /بیع

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه گذشته گفته شد گاهی اوقات عقود انشائی هستند و گاهی اوقات عقود مادی هستند در عقود مادی عمل انشاء کننده است ولی در عقود انشائی، لفظ انشاء کننده است فلذا اینکه مرحوم اصفهانی تملیک حقیقی را در مقابل تملیک انشائی قرار میدهد اصطلاح مناسبی نیست زیرا تملیک حقیقی را باید به معنای عقود مادی تفسیر کرد.

 

1بیع

1.1تعاریف بیع

1.1.1بررسی کلام مرحوم اصفهانی

1.1.1.1اعتباریات به مثابه تخیلات

در جلسه قبل گفته شد مرحوم اصفهانی اعتبار در افق نفس را امر حقیقی میداند ما عرض کردیم نه تنها امر حقیقی نیست بلکه حتی تصور نیز نیست بلکه صرفا ابداع نفس است. مثلا وقتی به زید شجاع، شیر گفته میشود در اینجا سه امر وجود دارد 1-تصور زید. 2-تصور شیر.3-لباس شیر را بر زید پوشاندن. امر اول و دوم حقیقی هستند زیرا در خارج وجود دارند ولی امر سوم تصور هم نیست چون در خارج وجود ندارد بلکه ابداع نفس است و ساخته ذهن است.حال یا قوه خیال و یا قوه وهم آن را ساخته است.

سوال: همین که خیال آن را ابداع کرده است واقعیت نیست؟

جواب: و لو اینکه در افق نفس واقعیت دارد و لی در خارج واقعیت ندارد.مثلا در شریعت وارد شده است که طواف کردن مانند نماز است یعنی حکم نماز را دارد در اینجا ولو اینکه طواف را در حکم نازل منزله نماز گرفته است ولی نماز نیست فقط اعتبار کرده است.

1.1.1.2استعمال وجودات اعتباری و کیفیت اراده معنای آنها

مرحوم اصفهانی فرمود وجودات یا ذهنی و عینی هستند و یا انشائی و حقیقی. در این جا میفرماید[1] : نسبت به طایفه دوم گاهی اوقات لفظ در مستعمل فیه استعمال میشود اما از آن اراده طبیعی معنا میشود مثلا وقتی میخواهد بیع را که وجود اعتباری دارد تعریف کنند از آن طبیعی معنا را اراده میکنند یعنی بیع به معنای طبیعی تملیک را اراده میکند و گاهی اوقات لفظی که وجود اعتباری دارد را استعمال میکنند ولی وجود انشائی و حقیقی را آن را اراده میکنند. در این صورت لفظ فانی در همان معنای انشائی یا حقیقی میشود. بنا بر این که لفظ را استعمال کنند و وجود اعتباری آن را که اعم از انشائی و حقیقی را اراده کنند در این صورت گاهی اوقات سبب اراده میشود و گاهی اوقات مسبب اراده میشود مثلا اگر گفته شد بیعش صحیح است یا بیعش نافذ است( البته نفوذ در ادله خیلی نادر استعمال شده است) یا گفته شود جاز بیعه در این موارد به قرینه تناسب حکم و موضوع از بیع، وجود انشائی که در ناحیه سبب است اراده شده است. زیرا این گونه تعبیرات از لوازم سبب است چون نسبت به مسبب تعبیر به صحت و فساد نمیکنند بلکه مسبب یا موجود است ویا معدوم است. و گاهی اوقات به قرینه تناسب حکم و موضوع اراده تملیک حقیقی شده است مثلا وقتی گفته میشود تصرف در آن جایز است مراد مسبب است زیرا این اثر از لوازم تملیک حقیقی است نه اینکه از لوازم تملیک انشائی باشد.

1.1.1.3عدم وجود اتحاد معنا برای یک لفظ در تمام حالات

مرحوم اصفهانی میفرماید وجود انشائی بیع و وجود حقیقی بیع از مقام استفاده میشود یعنی بستگی دارد که از حیث سبب، لفظ بیع را استعمال کرده باشد یا از حیث مسبب، لفظ بیع را استعمال کرده است بعد درادامه میفرماید بله میتوان از بعت داری اگر در مقام اخبار باشد تملیک حقیقی استفاده کرد. دلیل مطلب این است که تملیک حقیقی همان اعتبار در افق نفس است یعنی اگر کسی اخبار داد که من چنین کاری کردم میتوان استفاده کردکه تملیک و تملک صورت گرفته است زیرا خاصیت اخبار این است که از تحقق امری که در خارج است خبر دهد و اگر تملیک حقیقی در خارج صورت نگرفته باشد خبر دادن صحیح نیست فلذا چون خبر از تحقق تملیک و تملک است میتوان از بعت در مقام اخبار، تملیک حقیقی را اراده کرد.

1.1.1.4اختلاف برداشتها از معاملات محقق شده

اینکه مرحوم اصفهانی میفرماید اگر در مقام اخبار باشد و کلمه بیع را بگوید میتوان از آن اراده تملیک حقیقی کرد مبنی بر این مطلب است که بیع یک معنای واحدی داشته باشد و در مقام های مختلف بتوان آن را اراده کرد در حالی که اختلاف ما با ایشان و امثال ایشان این است بیع معنای واحدی ندارد گاهی اوقات مبادله مال به مال است و گاهی اوقات مبادله مال به نقد است. نه اینکه معنای بیع در همه جا مبادله مال به مال باشد و در جایی که مبادله مال به نقد باشد بتوان معنای بیع را اراده کرد. اساسا بیع متعارف مبادله ای است که در آن مبادله مال به نقد باشد. به نظر من از این جهت خلطی رخ داده است در حقیقت بحث ما مانند این بحث نیست که مثلا در رابطه با آب یک موضوع واحد حقیقی داریم ولی اختلاف در تعریف آن وجود داشته باشد و در ما نحن فیه اینگونه نیست که معنای بیع واحد باشد ولی اختلاف در تعریف آن وجودداشته باشد بلکه حقیقت بیع مختلف است و تعاریف متعدد ناظر به برداشتهای مختلف در حقیقت بیع است مثلا مرحوم خویی بیع را تبدیل طرفی اضافه معنا کرده بود چون در تملیک با مشکل مواجه شده بود.

1.1.1.4.1تحلیل دقیق معاملات

اینکه در خارج بیع محقق میشود جای تردید نیست بلکه اختلاف در تعریف و بیان چیزی است که در خارج محقق شده است و مهم تحلیل مطلب است در این جا چند نمونه برای تحلیل از عقودی که درخارج محقق میشود ذکر میکنیم:

    1. عقد هبه: اینکه در خارج میگوید من این کتاب را به شما هبه کردم سه امر نهفته است.الف: وجود عقد. ب: مکمل عقد که همان قبض است.ج: لزوم عقد که تصرف در کتاب است.

    2. عقد بیع: مثلا کسی گفت کتابم را به صد تومان فروختم در این جا یک عقد وجود دارد دوم اینکه مکمل نمیخواهد و عقد بدون قبض کامل است و سوم لزوم نیز دارد.

    3. عقد رهن: اگر کسی در سفر مقداری پول قرض کرد و کتابی را رهن گذاشت در اینجا مرکز اختلاف در این است که اگر رهن نگذارد و کتاب را قبض نکند و صرفا عقد رهن را انشاء کند، عقد صورت گرفته است یا اصلا عقدی محقق نشده است حتی به نحو ناقص؟ اینکه سنهوری در کتابش نوشته است که اگر قبض نباشد رهنی محقق نشده است نه اینکه قبض ملزم باشد یا مکمل باشد فلذا( که بدون قبض رهن محقق نمیشود) بعضی از اهل سنت گفته اند رهن فقط در سفر صحیح است رهن را عقد مادی میدانند چون درسفر است که قبض مرهون محقق میشود اما عقدی که در ایران محقق میشود رهن انشائی است و با گفتن و یا نوشتن رهن را منعقد میکنند. فلذا اگرروایت لا رهن الا مقبوضا درست باشد دلالت بر مادی بودن عقد رهن میکند زیرا وثیقه بودن نکته زائدی نسبت به تملیک دارد یعنی تملیک را میتوان با لفظ انشاء کرد اما وثیقه بودن با لفظ محقق نمیشود بلکه باید قبض محقق بشود. این نکته حتی در کتابهای مفصل فقهی متذکر نشده است و حتی شاید به ذهنشان خطور نمیکرده است ذهن آنها معطوف به رهن انشائی بوده است فلذا بحث کرده اند که قبض چه تاثیری دارد؟ آیا شرط لزوم است؟ در حالی که در رهن مادی قبض خودش عقد است.

توجه به عقود مادی باب مهمی در معاملات باز میکند و باید دقت شود که عقود به چه نحوی منعقد میشوند در بعضی موارد قبض مکمل عقد است و دربعضی موارد خود عقد کامل است و نیازی به قبض ندارد و در بعضی موارد شرط لازم است و در بعضی موارد اساسا خود قبض عقد است و ما چون با انواع عقود مواجه میشویم باید این نکته ها را مورد توجه قرار بدهیم مثلا درباب بیمه اگر گفته شود یک نوع وثیقه است باید قبض محقق بشود و بدون قبض محقق نمیشود

مثلادر سه باب بیع و هبه و معاطات باید نقش قبض تحلیل بشود و نکات فنی آن معلوم بشود در بیع، قبض، نقش مکمل یا نقش انشاء را ندارد اما درباب هبه قبض نقش مکمل را دارد و درمعاطات قبض نقش ابراز را دارد یعنی به جای انشاء نشسته است. فلذا بحث میشود که این عمل جای انشاء مینشیند یا نه؟

1.1.1.5وجود عرضی تملیک انشائی در نظام وجود

بعد مرحوم اصفهانی میفرماید[2] : دلیل اینکه اگر در مقام اخبار گفته شود بعت داری میتوان از آن تملیک حقیقی را قصد کرد زیرا در اخبار خبر از تحقق تملیک حقیقی وجود دارد و تملیک حقیقی ذاتا و اولا در نظام وجود محقق میشود اما اگر گفته شود بعت داری و در مقام اخبار باشد نمیتوان تملیک انشائی را قصد کرد زیرا وجود تملیک انشائی در نظام وجود عرضی است یعنی به تبع وجود لفظ به وجود آمده است به عبارت دیگر چیزی که حقیقتا وجود دارد وجود لفظ است و چیزی که قصد شده تملیکی است که در به تبع لفظ به وجود آمده است و از طرفی فرض شده است که درمقام اخبار است وقتی خبر از ثبوت چیزی برای چیزی دیگر خبر داده میشود ظاهرش ثبوت حقیقی است نه اینکه ثبوتی که بالعرض برای موضوع است اراده شده باشد.

 


[1] حاشية كتاب المكاسب (للأصفهاني، ط - الحديثة)؛ ج‌1، ص75.ففي ما إذا كان المحمول مناسبا لمقام السبب- كالصحة و النفوذ و الفساد و عدم النفوذ، أو أنّه مشروط بكذا- يستفاد إرادة الإنشائي، فإنّ هذا كله من لوازم السبب و المقتضي لا من لوازم المسبب و أحكامه، فإنّ التمليك الحقيقي لا نفوذ له، بل له وجود و عدم بديل له، و فيما إذا كان المحمول مناسبا لمقام المسبب كجواز التصرفات المترتبة على البيع تكليفا و وضعا يستفاد ارادة الحقيقي، فإنّ ذلك من لوازم التمليك الحقيقي دون الإنشائي، فيفهم التمليك الإنشائي في الأول، و التمليك الحقيقي في الثاني بمناسبة المقام
[2] حاشية كتاب المكاسب (للأصفهاني، ط - الحديثة)؛ ج‌1، ص75.نعم لا بأس باستفادة التمليك الحقيقي من قوله في مقام الاخبار «بعت داري» أو «باع زيد داره» لأنّ الثبوت المضاف إلى الطبيعي ذاتي في الحقيقي، فإنّه نحو وجوده في نظام الوجود، دون الثبوت المضاف إلى الطبيعي في الإنشائي فإنّه عرضي، فإنّ الموجود بالذات هو اللفظ، و المعنى المقصود ثبوته باللفظ- و هو عين انشائيته- له ثبوت تنزيلي عرضي.و الظاهر من حكاية الثبوت هو ثبوت الشي‌ء حقيقة لا ثبوت شي‌ء آخر ينسب إليه بالعرض و التنزيل

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo