< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

98/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسائل مستحدثه/ فقه رسانه

خلاصه جلسه گذشته

اگر اذان رادیو بخش مستقیم و زنده باشد، موجب سقوط اذن و اقامه صلاتی می شود. اما اذان که پخش غیر مستقیم باشد موجب سقوط اذان و اقامه نمی شود، و حکایت آن مستحب نیست.

بحث امروز حکایت اقامه است

احدی از فقهاء در استحباب حکایت اذان تردید ندارد، سید در بحث اذان و اقامه مساله 4 ج6 ص492 می فرماید:

(مسألة 4): يستحبّ حكاية الأذان عند سماعه، سواء كان أذان الإعلام أو أذان الإعظام، أي أذان الصلاة جماعة أو فرادى. مكروهاً كان أو مستحبّاً، نعم لا يستحبّ حكاية الأذان المحرّم. و المراد بالحكاية أن يقول مثل ما قال المؤذّن عند السماع من غير فصل معتدّ به.[1]

اذان مکروه عبارت از مواردی که در آنها اذان ساقط می شود. و مراد اذان حرام عبارت از اذانی که سقوط اذان عزیمت باشد. یا اذان غلات که نام های همه معصومین علیهم السلام را در اذان بیاورند. حکایت اذان محرم مستحب نیست. معنی حکایت اذان یعنی پشت سر او فصول اذان را بگوید بدون اینکه فاصله قابل توجهی با موذن داشته باشد. حاج حسین قمی در تعلقیه می فرماید: لم یظهر الدلیل علی الاستحباب فی بعضها فیقصد الرجاء.

آیت الله سیستانی فرموده: الحکم باستحباب حکایة اذانه،ای اذان فرادی، و الاذان المکروه محل تاملٍ. نعم له ان یاتی بها رجاءاً و کذا الحال فی استحباب حکاة الاقامة. مطلقاً منکر نیستند اما حکایت اذان مکروه را حاج آقا حسین قمی و آیت الله سیستانی می فرمایند: برای حکایت اذان مکروه دلیل نداریم. چرا این دو فقیه گفته اند دلیل بر حکایت اذان مکروه نداریم اما دیگر فقهاء چنین مطلبی را نفرموده اند؟ دو روایت داریم که این دو فقیه از آنها استفاده اطلاق نکردند اما دیگر فقها استفاده اطلاق از دو دلیل کردند.

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ‌ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا سَمِعَ الْمُؤَذِّنَ يُؤَذِّنُ قَالَ مِثْلَ مَا يَقُولُهُ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ.[2]

سند روایت:محمد بن اسماعیل از مشایخ بلا و اسطه بن قولویه است. ربعی بن عبد الله، صَحِبَ الفضیل بن سیار و اکثر الاخذ عنه و کان خصیصا به یعنی خیلی محشور با فضیل بودن و روایات زیاد از او نقل کرده و ثقه است.دلالت روایت:

حکایت اذان در این روایت سنت فعلی پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ فقها اطلاق را فهمیده اند یعنی مانند او همه فصول اذان را حکایت می کردند. لذا تعلیقه ای نزدند.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ لَا تَدَعَنَّ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لَوْ سَمِعْتَ الْمُنَادِيَ يُنَادِي بِالْأَذَانِ وَ أَنْتَ عَلَى الْخَلَاءِ فَاذْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلْ كَمَا يَقُولُ الْمُؤَذِّنُ.[3]

سند روایت:

در اسناد شیخ صدوق به محمد بن مسلم اشکلی وارد است. ولی قابل توجه نیست؛ چون صدوق از کتاب محمد بن مسلم نقل می کند.

دلالت روایت:

روایت دلالت دارد بر حکایت اذان حتی اگر شخص در بیت الخلاء باشد.

در روایت دیگر در جلد اول وسایل است می فرماید حکایت اذان سبب زیادی رزق است. لکن سند این روایت ضعیف است. بنابراین حکایت اذان مستحب است. اما با لحاظ قول حاج حسین قمی و آیت الله سیستانی که فرمودند اطلاق در مقام بیان نیست. انصراف به اذان های مستحب و غیر مکروه دارد. اما به نماز جماعتی که اذان آن گفته شده و شخص بخواهد نماز فرادی بخواند از او ساقط می شود این روایت این اذان را نمی گوید. و انصراف به اذان مستحب دارد یعنی روشن است که پیامبر اذان مکروه را حکایت نمی کردند. و اطلاق اول الکلام می شود بنابراین اگر حکایت اذان مکروه را بکند باید به قصد رجاء حکایت اذان بکند.

حکایت اقامه

آیا حکایت اقامه مستحب است؟ دو قول عمده مطرح است. قول اول برای شیخ طوسی در مبسوط است. قول دوم برای شاگرد او ابن براج در المهذب است و نیز صاحب جواهر و مفتاح الکرامه و اکثر کسانی که بر عروه الوثقی تعلیقه زده اند. در این مساله تعقلیه نزده اند. « و کذا یستحب حکایة الاقامة ایضاً» فقهایی که حاشیه زده اند مانند حاج آقا حسین قمی است. فرموده: بل یحکیها رجاءً. یعنی دلیلی بر استحباب نمی بینم. مرحوم حکیم فرموده است: لایخو من شبهةٍ، چون دلیل خاص بر استحباب نیست. امام راحل قیدی دارند. می فرمایند: لکن یاتی بالحیعلات رجاءاً. روایت می گوید در صورت حکایت اقامه حیعلات را تبدیل به لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم و اگر بخواهد حیعلات را بگوید به قصد رجاء حکایت کند. میرزا هاشم آملی گفته فیه نظرٌ. و مرحوم مرعشی فرموده اند فیه اشکالٌ و الاولی حکایتها بقصد المطلوبیه لا بقصد المشروعیة. این تعداد از فقهاء فرموده اند حکایت اقامه مستحب است.

قول دوم، تصریح به عدم استحباب است مانند محقق کرکی صحاب جامع المقاصد، شهید ثانی، فاضل هندی یا اصفهانی صاحب کشف اللثام است. فاضل هندی می گوید، لم اجد به خبرا یعنی دلیل بر استحباب نیافته ام.

نکته: صاحب جواهر خیلی به کشف اللثام عنایت داشته بود. چون قبل از مفتاح الکرامه کشف اللثام اقوال را ذکر می کرده است و صاحب جواهر به اقوال علماء عنایت داشته بود.

نکته: در مستحبات مانند واجبات، نیازی به دلیل نداریم. چون قاعده تسامح در ادله سنن را داریم. گرچه در اینجا روایت زاره را داریم که اگر بر مسند بنشیند دارای دلیل خواهد بود.

 

وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا أَقُولُ: إِذَا سَمِعْتُ الْأَذَانَ قَالَ اذْكُرِ اللَّهَ مَعَ كُلِّ ذَاكِرٍ.[4]

سند روایت:

محمد بن حسن و لید است. سند آن صحیح است. در کتاب علل روایت صحیح باشد غنیمت است چون بنای صدوق در علل مقید نبود با سند عالی نقل کند.

دلالت روایت:

سوال راوی از اذان است. اما جواب امام ع یک قاعده کلی است از جملهء ذاکرها، موذن و نیز اقامه گو است. بنابراین قاعده ای که امام علیه السلام شامل اقامه می شود.

ان قلت: قاعده کلی امام ع درباره ذکر عام است یعنی یا الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا. در حالی که در اینجا سخن درباره ذکر خاص که اقامه است پس در صدد بیان آن نیست.

قلت: روایت اطلاق دارد. به عبارت دیگر آنچه را که در صدد آن هستید، شامل می شود. قرینه سوال سائل است یعنی ذکری که حکایت آن مستحب است و ذکری که شخص ابتداء می گوید را شامل می شود. به خصوص قرینه« مع کل ذاکر» با موذن و کسی که اقامه می گوید مناسب است. و برای مستحب بیشتر از این دلیل لازم نیست. بدین خاطر فقهاء تعلیقه نرده اند و وجه تشکیک امثال حاج سین قمی، حکیم و آملی روشن شد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo