< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

92/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی مفهوم شرط در آيه/ استدلال به مفهوم شرط
 خلاصه بحث
 بحث در این است که آیا آیه نباء از راه مفهوم شرط، دلالت بر حجیت خبر عادل می‌کند یا خیر؟
 در مرحله‌ی دوم بحث بودیم، سه احتمال در جمله شرطيه آيه شريفه مي‌رود؛
 احتمال اول: اینکه موضوع در آیه "کلی نباء" باشد و شرط آن "مجیئ فاسق" باشد که طبق این احتمال، آیه مفهوم دارد و دلالت می‌کند بر اعتبار خبر عادل و مرحوم سيدنا الاستاد هم نظرشان در دوره‌هاي سابق بر این احتمال استوار بوده ولی در دوره اخير نظري ديگری دارند كه إن شاء الله بيان مي‌ كنيم.
 قال رحمه الله تعالی: فان كان الموضوع في الآية المباركة هو النبأ و له حالتان مجي‌ء الفاسق به و مجي‌ء غير الفاسق به، إذ النبأ قد يجي‌ء به غيره و قد علق وجوب التبين عنه على مجي‌ء الفاسق به مولوياً، إذ لا يكون متوقفاً عليه عقلا، و يكون مفاد الكلام حينئذ ان النبأ ان جاءكم به فاسق فتبينوا، فلا محالة تدل القضية على المفهوم، و انتفاء وجوب التبين عند انتفاء مجي‌ء الفاسق به‌. [1]
 ایشان دو احتمال دیگر هم مطرح می‌کنند که خواهد آمد.
 احتمال دوم: موضوع در آیه "نباءالفاسق" باشد و شرط آن "مجیئ‌الفاسق" که طبق این احتمال، شرط برای بیان موضوع آمده، پس مفهوم ندارد، سخن صاحب کفایه هم برای اثبات مفهوم برای آن در جلسه قبل بیان و ردّ شد.
 احتمال سوم: موضوع "مطلق النباء" و شرط "مجیئ‌الفاسق" باشد ولی حکم وجوب تبیّن روی تمام أخبار رفته باشد، طبق این احتمال معنا این می‌شود؛ نباء را اگر فاسق بیاورد تمام أخبار _چه خبر فاسق باشد و چه خبر عادل_ باید تبیّن شود.
 اشکال:
 این احتمال قبول نیست چراکه "قیدالشرط، قید للمطلق" یعنی قیدیت شرط، إطلاق نباء را هم مقیّد می‌کند، پس حکم روی موضوع مقیّد می‌رود نه مطلق.
 بیان ذلک: اگر مولا بگوید: "جئنی برجل عالم" عالم مطلق است ولی اگر بگوید: "جئنی برجل عالم فقیه" قید فقیه به رجل هم می‌رسد زیرا "قیدالقید قید" پس آوردن عالمی لازم است که فقیه باشد، همچنین در مثال "الماء اذا بلغ قدر کرّ لاینجّسه شیئ" نمی‌شود گفت: "الماء" مطلق است، و اگر آبی به اندازه کرّ رسید دیگر هیچ آبی هرچند قلیل باشد، نجس نمی‌شود، بلکه قید (شرط)، قید همه میاء می‌باشد، در ما نحن فیه هم قید"إن کان فاسقا" موضوع را مقیّد می‌کند پس تبیّن، تنها برای خبر فاسق است نه همه أخبار.
 سخن سیدنا الاستاد:
 ایشان هم ثبوتا سه احتمال برای آیه ذکر می‌کنند؛
 احتمال اول: که در صدر بحث بیان شد و ایشان در دوره أخیر از آن عدول نمودند.
 احتمال دوم: موضوع "الجائی" باشد که از "إن جائکم" استفاده می‌شود و شرط آن "إن کان فاسقا" باشد، طبق این احتمال هم آیه مفهوم داشته و بر اعتبار خبر عادل دلالت دارد.
 احتمال سوم: موضوع "فاسق" باشد و شرط آن "إن جاء بالنباء" باشد در این احتمال، حکم وجوب تبیّن معلّق است بر اینکه فاسق خبری بیاورد یعنی معنای آیه این می‌شود؛ "فاسق، اگر خبر آورد، تبیّن واجب است" و اگر خبری نیاورد چیزی برای تبیّن نمی‌ماند، و روشن است که طبق این احتمال، شرط برای بیان موضوع آمده پس مفهوم نخواهد داشت.
 معنا و ظهور آیه؛
 این احتمالها در مقام ثبوت بود أما در مقام اثبات و دلالت، ظاهر آیه کریمه به حسب فهم عرفی مطابق با احتمال سوم است چراکه، بیان در آیه نظیر این بیان عرفی است که مولا بگوید: "إن أعطاك زيد درهما فتصدق به" که معنای آن می‌شود؛ اگر زید درهمی به تو داد، تو هم صدقه بده و اگر إعطائی نکرد، دیگر موضوعی برای تصدّق نمی‌ماند، و سالبه به انتفاء موضوع است.
 نتیجه اینکه؛ شرط برای بیان موضوع آمده و مفهوم ندارد، پس آیه دلالت بر حجیّت خبر عادل ندارد، و اگر ظهور آیه را در این معنا نپذیرید، لاأقل معنای آن، در میان این سه احتمال مردّد شده و آیه مجمل می‌شود و قابل استدلال و تمسک نخواهد بود.
 این تمام سخن در مرحله دوم بود، اما مرحله سوم، بحث در حلّ تعارض بین مفهوم آیه _اگر دلالتش را بپذیریم_ و تعلیل آن می‌باشد که خواهد آمد.


[1] مصباح الاصول، تقریر بحث السید الخوئی، السید محمد الواعظ الحسینی، ج2، ص160.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo