< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

90/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : مقدمات بحث عام و خاص
 
 مقدمه ششم
 بررسی دو توهم
 دو توهم درباره عام گفته شده است
  1. متيقن بودن خاص در اراده باعث حمل عام بر خاص مي شود.
  2. از باب اينكه گفته شده «ما من عام الّا و قد خصّ» پس بايد عام را بر خاص حمل كرد.
 پاسخ اجمالي
 هر دو توهم، استحسان عقلي است نه كشف لفظي و ظهور در حالی که ما در باب لغات آنچه داریم عبارت است از ظهور الفاظ و ظهور الفاظ هم مبتنی است بر تبادر و نقل معنا به ذهن و اما توجیهات و استحسانات عقلی راهی برای ظهور ندارد
 صاحب فصول اين مطلب را با دقت و حوصله مطرح و بررسي كرده است و آنچه در كفايه آمده کاملاً‌ متخذ از فصول است البته همراه با تغییری در عبارات.
 ولي براي توجيه دو توهم براي اينكه آنها را تصور كنيم تقريب آنها را بيان مي كنيم.
 
 توجيه و بررسي توهم اول
 خاص يا منفرداً لحاظ مي شود مثل اكرم عالماً يا در ضمن عام لحاظ مي شود مثل اكرم العلماء؛ حال، اگر شك كرديم كه خاص مراد است يا عام، استحسان عقلی مي گويد حمل بر خاص كن به جهت يقيني بودن اراده خاص.
 توضیح: اگر مولا بگويد صلاة المغرب كذا و نافلة المغرب كذا و همین طور نمازهایی را بگوید و بعد نوافل و احکام هر یک را بیان کند، مراد از صلاة در اينجا روشن است كه صلاة خاص يوميه است و بعد مي گويد.
 سپس مولا به صورت عام مي گويد: الصلاة خير موضوع كه قطعاً عام است . و صلاة يوميه و نافله و سائر نمازها را شامل مي شود. ولي اگر بگويد: اقم الصلاة و شك كرديم كه همه نمازها اراده شده است يا نمازهاي يوميه، از باب اراده تيقن خاص، عام را بر خاص حمل مي كنيم.
 ولي ما مي گوئيم قدر متيقن از اراده، في الجمله باعث حمل عام بر خاص مي شود نه بالجمله زيرا از سویی استحسان عقلی در تمام موارد به ما جواب نمی دهد و از سوی دیگر قطعاً عموماتي در شرع آمده است.
 اشكال مرحوم آخوند ره
  • اينكه خاص به طور قدر متيقن اراده شده است و عام را بر خاص حمل مي كني اگر خاص به تنهایی اراده شده معنايش اين نيست كه خاص معناي حقيقي آن باشد، بلكه احتمال دارد معناي مجازي آن باشد.
 و اگر خاص را در ضمن عام اراده مي كني، نبايد عام را به خاص سرايت داد بلكه بايد خاص را به عام سرايت داد زيرا معناي مستعمل عام است پس نبايد موضوع له آن خاص باشد و اين غلط واضح است.
  1. بحث در شك در مراد متكلم است كه اراده خاص شده است يا اراده عام؛ در اینجا طرفین شک که دو اراده باشند با هم تعارض می کنند و بنابر اين دو اراده ساقط مي شوند، نه اينكه حمل بر خاص كنيم.
  2. وضع براي عام از ضروريات است زيرا گاهي غرض مولا به وضع برای عام تعلق مي گيرد ولي در فصول این اشکال را پاسخ مي دهد به اینكه گاهي غرض در خاص است و لذا معارضه مي شود و اين حرف خوبي است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo