< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

90/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : تنبيهات مفهوم شرط
 
 تنبيهات مفهوم شرط
 تنبيه اول: اذا تعدد الشرط و اتّحد الجزاء و اذا تعدد الشرط و تعدد الجزاء
 بحث اول در اين است كه اگر شرط متعدد شد و جزاء يكي بود آيا جمع بين دو شرط به واو است يا به اَو؛ مثلاً اذا خفي الجدران فقصر و اذا خفي الاذان فقصر جمع بين دو دليل به عطف واوي است يا اَوي.
 ولي بحث دوم در هنگامي است كه شرط و جزاء هر دو متعدد باشد كه صحبت در اين است كه آيا تداخل اسباب قبول است يا نه؟ و بر فرض كه اسباب تداخل نكرده اند، آيا مسببات تداخل مي كنند يا نه؟
 بحث اول: تعدد شرط و و حدت جزاء
 در بحث اول مفهوم جمله اول با ظهور منطوق جمله دوم تعارض دارد و از آنجا كه ظهور منطوق اقوي است لذا مقدم مي شود و در نتيجه رفع تعارض به جمع بين ادله به عطف به «او» خواهد بود زيرا با جمع بين دو دليل به اَو انحصار برداشته مي شود.
 و اما بحث دوم: تداخل اسباب
 در بحث دوم مقتضاي قاعده اين است كه هر سببي معلول خاص خود را دارد و لكن در اينجا معارضي است و آن اينكه معلول اين دو سبب طبيعت واحده است و طبيعت واحده نمي تواند دو حكم بپذيرد الّا اينكه مي گوئيم ظهور سبب اقوي است از ظهور مسبب و لذا هر سبب مي گويد براي من حصّه اي از طبيعت است يعني جنابت حصه اي از غسل را و مس ميت حصه اي ديگر از غسل دارد و لذا تداخل علي القاعده صحيح نيست و هر يك از دو سبب اقتضاي مسببي دارند مگر اينكه دليل خارجي بر تداخل داشته باشيم.
 و اما بحث سوم: تداخل مسببات
 و لكن اگر دو سبب علي الفرض واجب باشد و اسباب تداخل نكند، آيا در مقام امتثال مسببات تداخل مي كنند به اين صورت كه بگوييم يك فعل به نيت هر دو عمل كفايت مي كند؟ مي گوئيم مسبّبات نيز علي القاعده تداخل نمي كنند مگر اينكه دليل خاص داشته باشيم.
 تنبيه دوم: فرق بين جمله حمليه و جمله شرطيه
 اگر به كسي گفته شود «ان سافرت فقصر» مفهومش اين است كه ان لم تسافر فلا يجب عليك القصر و لكن اگر بگويد «المسافر يقصّر» مفهوم ندارد زيرا جمله خبري است.
 تنبيه سوم: عدم توقف مفهوم بر مقدمات حكمت
 آيا از طريق مقدمات حكمت مي توان مفهوم جمله شرطيه را اثبات كرد. سيدنا الاستاذ مي فرمايد: بهترين بيان در اين باره از محقق نائينيره است.
 فرمايش محقق نائينيره
 در ان جاءك زيد فاكرمه آمدن زيد علت حكم است و مجيئ دو حالت دارد: حالت اوْ و حالت واو. حالت او يعني عدم انحصار مثلاً‌ اگر آمد يا هديه فرستاد و حالت واو يعني جزء العلة مثلاً‌ اگر آمد و سلام كرد و چون متكلم مجيئ را شرط قرار داده و در مقام بيان هست و ممكن بود كه مجيئ را با واو يا او بياورد و لكن نياورد خود اين دلالت مي كند كه آن دو حالت در غرض مولا دخالت نداشته است و لذا مقدمات حكمت مفهوم را نتيجه مي دهد.
 اشكال آيت الله خوئيره
 ازكجا مي توانيم اثبات كنيم كه متكلم در مقام بيان تمام جهات و خصوصيات بوده است، بلكه متكلم فقط در مقام بيان اصل ارتباط است
 مگر اينكه به تبادر تمسك كنيم كه آن هم وجداني است و دليل عقلي نيست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo