< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

89/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : تعلق أمر به طبیعت یا فرد؟

در نحوه طرح نزاع به این عنوان (آیا أمر به طبیعة تعلق می‌گیرد یا به فرد) تا حدی ابهام وجود دارد

[1] و از دو جهت مورد اشکال شده.

(أول) بلحاظ مراد از تعلق أمر بطبیعة: چنانچه مراد صرف الطبیعة من حیث هی قطع نظر از وجود یا عدم باشد صلاحیت برای تعلق طلب ندارد، زیرا ملاکات احکام مترتب بر نفس طبائع نیست بلکه مترتب بر وجود آنها است پس متعلق امر نخواهد بود.

(دوم) اینکه اگر مراد از فرد، فرد خارجی باشد: أولاً: وجود خارجی مرحله سقوط طلب است، نه تعلق طلب؛ ثانیاً: تحصیل حاصل است.

پاسخ

صیغه أمر مرکب از دو جزء (هیئة و ماده) است و هر کدام دارای مدلول مستقلی است أما هیئة دلالة می‌کند بر طلب ایجاد، و نسبة ایقاعیّه، و أمـا مادّه دلالة می‌کند بـرمطلوب مثلاً (اقم الصلاة).

بنابراین چنانچه متعلق (أمر) طبیعة باشد مفاد صیغه (أمر) طلب ایجاد طبیعة است، نه طبیعة مهمله و اگر فرد باشد طلب ایجاد فرد خواهد بود نه فرد موجود، آری چنانچه عنوان طلب را مطرح کنیم یعنی بگوئیم مفاد (أمر) مجرد طلب است نه طلب وجود یعنی طلب مستقیماً به طبیعة مهمله وارد شود مشکل باقی است، و با تقدیر وجود باید رفع شود زیرا (طلب) اعم است از (أمر) نه مطلق الطلبی در مقابل (نهی) که طلب ترک است.

البته چنین شبهه‌ای اگرچه مطرح شده و آن را نسبت به صاحب فصول داده‌اند ولی در کفایه

[2] پاسخ آن را داده است که مراد از تعلق طلب به فرد طلب ایجاد فرد است نه طلب فرد موجود تا مشکل تحصیل حاصل بوجود آید، خلاصه متعلق طلب ایجاد متعلق است به معنی مفاد کان تامه مثلاً لو قال «صلّ» بمعنی أوجد الصلاة است در خارج نه بمعنای اوجد الموجود.

باز گردیم به اصل مطلب و تعیین متعلق طلب در صیغه (أمر) و ثمرات آن در اجتماع أمر و نهی.

فهرست مسالک:

در این باره سه مسلک مطرح شده:

(اول) تعیین متعلق طلب بر أساس أصالة الوجود و أصالة الماهیة کما فی الکفایه

[3] و اثبات تعلق آن بر طبیعة.

(دوم) تعیین متعلق طلب بر اساس اختلاف در وجود طبیعة در خارج یا فردها از افراد آن کما هو خیره سیدنا الاستاد (قده)

[4] (سوم) تعیین متعلق طلب بر اساس مذکور ولی تعلق طلب به فرد مرکب از تشخصات فردی کما هو مقالة المحقق النائینی (قده).

[5] البته مختار ایشان گرچه تعلق أمر بطبیعة است و تحقق آن در خارج بالوجدان، ولی در صورت عدم تحقق و تعلق أمر به فرد تشخصات فردی را نیز تحت طلب قرار می‌دهد بر خلاف سیدنا الاستاد (قده) که قائل به تعلق به فردها بدون تشخصات فردی است

[6] و هو الأصح.

تفصیل و توضیح مسالک:

أما مسلک اول: بر اساس أصالة الوجود و أصالة الماهیة

صاحب کفایه (قده) متعلق طلب را کلی می‌داند (أعم از کلی وجود الطبيعة علی سعة بناء علی أصالة الوجود، و کلی ماهیة علی سعتها بلحاظ تحققها بذاتها فی الخارج بناء علی أصالة الماهیة

[7] ) و دلیل آن را وجدان می‌داند.

قال (قده):

[8] «و قد عرفت: ان الطبیعة بما هی لیست الا هی، لایعقل ان یتعلق بها طلب لتوجد

[9] او تترک

[10] و أنه لابد فی تعلق الطلب من لحاظ الوجود او العدم معها

[11] فیلاحظ وجودها فیطلبه و یبعث الیرکی یکون و یصدر منه.هذا بناء علی أصالة الوجود.

[12] و أما بناء علی أصالة الماهیة

[13] فمتعلق الطلب لیس هو الطبیعة بما هی أیضا، بل بما هی بنفسها فی الخارج فطلبها کذلک لکی یجعلها بنفسها فی الخارجیات و الأعیان الثابتات لا بوجودها، کما کان الأمر بالعکس علی اصالة الوجود»

محصّل گفتار این است که متعلق طلب أعم از طلب وجود طبیعة بناء علی أصالة الوجود، یا نفس الطبیعة بناء علی أصالة الماهیّة کلی است در قبال فرد، و شاهد بر آن وجدان سالم است زیرا غرض متقوم به کلی است و خصوصیات فردی دخیل در اغراض نیست.

و لذا می‌گوید «و فی مراجعة الوجدان للانسان غنی و کفایة عن اقامة البرهان علی ذلک حیث یری اذا راجعه أنه لا غرض له فی مطلوباته الا نفس الطبائع، و لا نظر له الا الیها من دون نظر الی خصوصیاتها الخارجیّه و عوارضها العینیّة و ان نفس وجودها السّعی بما هو وجودها تمام المطلوب و ان کان ذاک الوجود لایکاد ینفک فی الخارج عن الخصوصیة».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo