< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

97/12/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهیم؛

مفاهیم

بخش مفاهیم علم اصول از مبحث تعریف مفهوم شروع می‌شود. محقق خراسانی می‌فرماید: تعاریف موجود در باب مفاهیم همه لفظیه‌اند و لذا ما وقت خود را بابت آن صرف نمی‌کنیم.

تعریف مشهور از مفهوم

تعریف مشهور میان قدما در باب مفهوم «ما دلّ علیه اللفظ لا فی محل النطق» است؛ در مقابل منطوق که گفته‌اند: «ما دلّ علیه اللفظ فی محل النطق».

مقصود ایشان از «فی محل النطق»، این است که مستفاد از ظاهر کلام در حال تکلم منطوق بوده و لذا در مقابل آن، مفهوم ظاهر کلام فهمیده نشده و خفی است. لذا فهم آن نیاز به واسطه دارد. البته این خفاء نسبی‌ست. هرچند مفهوم از مقوله ظواهر است، لکن بالنسبه به منطوق خفاء دارد.

همچنین از ظاهر عبارت اصحاب که گفته‌اند: «ما دل علیه اللفظ»، بر می‌آید که دلالت مفهوم از مقوله دلالات لفظیه است. یعنی ایشان دلالت آن را عقلیه نداسته‌اند.

ایراد این تعریف و عدول محقق خراسانی

لکن این تعریف که می‌گوید: «ما دل علیه اللفظ لا فی محل النطق»، نسبت به مفهوم مستفاد از مفردات کلام و مفهوم مستفاد از هیئت ترکیبیّه عمومیت دارد؛ حال آن‌که مفهوم اصطلاحی مربوط به دلالت هیئت است؛ نه دلالت تک تک مفردات کلام. لذا در این تعریف و تعبیر قدری مسامحه وجود دارد.

شاید به دلیل همین ایراد یا ایرادات دیگر، محقق خراسانی تعریف مشهور را نپذیرفته و تعریف دیگری ارائه کرده است. او بر خلاف دَیدَن خود که مبتنی بر کمال اختصار است، مفهوم را بسیار مفصلی تعریف می‌کند. ایشان می‌فرماید: «المفهوم هو عبارة عن حكم إنشائي أو إخباري تستتبعه خصوصية المعنى الذي أُريد من اللفظ بتلك الخصوصية ولو بقرينة الحكمة، وكان يلزمه لذلك، وافقه في الإِيجاب والسلب أو خالفه».[1]

ابتدا می‌گوید: «حكم إنشائي أو إخباري»؛ یعنی مفهوم از مقوله حکم است. این تعبیر مفاهیم مفردات را خارج می‌کند؛ زیرا حکم از مجموع کلام فهمیده می‌شود. این حکم -چه انشائی باشد و چه اخباری- از خصوصیّتی که در معنا هست استفاده می‌شود.

«تستتبعه خصوصية المعنى»

منطوقی داریم که مشتمل بر خصوصیّتی است و آن خصوصیّت مفهوم را به دنبال خود می‌کِشد؛ مثلا در جمله «ان جائک زید فاکرمه» منطوق این است که اگر زید آمد اکرامش کن. اما مفهوم بر این دلالت دارد که اگر زید نیامد اکرامش نکن. این مفهوم در کلام نیست. اما منطوق کلام مشتمل بر خصوصیّتی‌ست که مفهوم را به ما می‌رساند. آن خصوصیّت، دلالت منطوق بر علیّت منحصره است؛ یعنی مجیئ علت منحصره وجوب اکرام است و المعلول ینتفی بانتفاء علته. پس اگر مجیئ محقق نشد وجوب اکرام هم منتفی‌ست.

بنابراین لفظ بر معنایی دلالت دارد که دال بر خصوصیتی‌ست و مفهوم به دنبال آن خصوصیت می‌آید. اگر «ان جائک زید فاکرمه» چنین خصوصیتی نداشت و دلالتی بر علیت منحصره نمی‌کرد، ما هیچ گاه مفهوم را نمی‌فهمیدیم. پس به برکت وجود این خصوصیت است که مفهوم فهمیده می‌شود.

«ولو بقرينة الحكمة»

ممکن است این خصوصیت به برکت مقدمات حکمت باشد. کما این‌که علیت منحصره در «ان جائک زید فاکرمه» از مقدمات حکمت فهمیده شد و جمله ظهور اولیه لفظی در علیت منحصره نداشت.

آخوند می‌فرماید: حتی اگر خصوصیت (علیت منحصره) به برکت مقدمات حکمت فهمیده شود نیز مفهوم به دنبال آن می‌آید. فرقی نمی‌کند این خصوصیت از ظواهر مستقیم لفظ باشد یا از ظهورات اطلاقی. گاهی ظهور از حاق لفظ است و گاهی از قرینه. مقدمات حکمت هم نوعی قرینه هستند و لذا این اشکالی ندارد.

«وافقه في الإِيجاب والسلب أو خالفه»

همچنین تفاوتی میان آن‌که مفهوم با منطوق در سلب و ایجاب موافق باشند و یا مخالف وجود ندارد. اگر این دو موافق بودند، مفهوم موافق خواهد بود و اگر مخالف باشند، می‌شود مفهوم مخالف. «ان جائک زید فاکرمه» مثال برای مفهوم مخالف است. اما مثال مفهوم موافق ﴿إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾ است؛[2] یعنی وقتی اُف گفتن، حرام باشد، به طریق اولی ضرب ایشان هم حرمت دارد.


[2] سوره اسراء آیه 22.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo