< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

95/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب مقدمه/ عنوان بحث

مقدمه

الحمد لله بحث ما در إجزاء به پایان رسید. ما در این دوره تلاش کردیم تا به مطالب مهم اشاره کنیم. نتیجه مباحث هم این شد که در امارات إجزاء نداریم. همچنین در اصول علی رغم اینکه مرحوم آخوند و صاحب جواهر و برخی دیگر إجزاء را پذیرفتند، لکن از بابتِ ورود نقوضی که جواب آنها مشکل بود بر إجزاء، در نهایت نظر ما نیز عدم إجزاء شد.

وجوب مقدّمه

عنوان بحث از نظر آخوند

قال فی الکفایه: «الأول: الظاهر أن المهم المبحوث عنه في هذه المسألة ، البحث عن الملازمة بين وجوب الشيء ووجوب مقدمته» مقدمه اولِ بحث آخوند در مورد عنوان مسئله است. ایشان می فرماید: مناسب این است که عنوان بحث را «ملازمه» قرار دهیم؛ ملازمه میان وجوب شئ و وجوب مقدمه آن. «فتكون مسألة أُصولية» بحث که از ملازمه باشد، مسئله اصولی می شود؛ زیرا ملازمه یک امر عقلی و واقعیست، نه یک امر فقهی و شرعی تا مسئله فقهی باشد.

ضابطه اصولی بودن یک بحث این است که واسطه برای استنباط حکم شرعی باشد، مانند حجیّت خبر واحد که عنوانی فقهی نیست، اما واسطه برای استنباط احکام فقهی دیگر است. این ضابطه بر ما نحن فیه منطبق است؛ زیرا اگر عنوان ما ملازمه باشد، بر موارد فقهی منطبق می شود. مثلا می گوییم : «الصلاۀ واجبۀ شرعا و الملازمۀ ثابتۀ بین وجوب الشئ و وجوب مقدمته» و لذا مقدمات نماز نیز واجب می شوند. با این بیان، ملازمه از کبریات اصولیّه خواهد بود؛ زیرا هم خودش فقهی نیست و هم می تواند واسطه ای برای استنباط احکام فقهی باشد.

آخوند در ادامه می فرماید: اگر اینگونه نباشد(که عنوان بحث را ملازمه قرار دهیم)، باید عنوان بحث «وجوب مقدمه» باشد. که در این صورت، بحث فقهی شده و لازم می آید که ذکر آن در علم اصول استطرادی باشد. لذا برای پرهیز از استطراد باید عنوان را «ملازمه» قرار داد.[1]

احتمالات موجود در عنوان بحث

آخوند فرمود: محل بحث را ملازمه قرار بدهیم نه چیزدیگری، در اینکه منظور او از چیز دیگر چیست، دو احتمال وجود دارد. یک احتمال این است که منظور «وجوب مقدمه» باشد. این را خود آخوند هم اشاره کرده و فرموده: عنوان«وجوب مقدمه» بحث را فقهی می کند. اما احتمال دیگر آن است که بگوییم: عنوان «وجوب عقلی» است. وجوب عقلی یعنی لابدیّتِ عقلیه، یعنی وقتی واجبی برای ما پیش آمد ناگزیریم که مقدمه آن را نیز انجام دهیم.

اما این «لابدیّت عقلیه» نیز نمی تواند بحق عنوان قرار گیرد؛ زیرا لابدیّتِ عقلیه، توضیح واضحات است. هیچ کس از لابدیّت عقلیه بحث نکرده؛ چون همه آن را قبول دارند و هر کسی می داند برای آنکه واجب را انجام دهد، ناگزیر از فراهم سازی مقدمات است. وضوح مطلب باعث شده که هیچ کس از فقها این عنوان را قبول نکند و ایشان اصلا در مورد آن بحث نکرده اند.

بنابراین برای اصولی شدن بحث، همان چیزی که آخوند فرمودند خوب است. یعنی عنوان بحث را «ملازمه» قرار دهیم.

ایراد محقق نائینی

ایشان فرموده اند: بحث از «وجوب المقدمه» باعث نمی شود که بحث، مسئله فقهی باشد؛ زیرا مسئله فقهی آن است که موضوعش خاص باشد. مانند وجوبِ نماز و روزه و امثال آن. اما وجوب مقدمه یک عنوان انتزاعی است که قابل انطباق بر امور مختلفی و هر چیزی که مقدمه شود است، مقدمه بر هر موضوعی. در حالی که مسئله فقهی، حکمی شرعی برای یک موضوع مشخص است. لذا به چیز که دایره وسیعی دارد مسئله فقهی نمی گویند.[2]

و فیه

در جواب می گوییم: ما یک مسئله فقهیّه داریم و یک قاعده فقهیّه. آخوند در اینجا نفرمود: مسئله فقهیه. بلکه می گوید: بحث، فقهی و فرعی می شود. ایشان تصریحی به مسئله ندارد که مباحث فقهی اگر عام و قابل انطباق بر موارد متعدد یا وقتی عنوانِ بحث «وجوب مقدمه» باشد قاعده فقهیّه می شود. آخوند نفرمود: مسئله فقهی. بلکه می گوید: بحث فقهی می شود؛ ممکن است مرادش قاعده فقهیّه باشد که همین هم هست.

ایراد محقق عراقی

ایشان اشکالی شبیه اشکال مرحوم نائینی البته با بیان دیگری غیر از آن چیزی که محقق نائینی آوردند، گرفته است، او می گوید: اگر عنوان بحث «وجوب مقدمه» باشد مسئله فقهیّه نمی شود. استدلال ایشان این است که مسئله فقهی ملاک واحدی دارد، مثلا وقتی می گویید: وجوبِ نماز، ملاک، نماز است؛ وقتی می گویید: وجوب روزه، ملاک، روزه است؛ اما وقتی می گویید: وجوب مقدمه، چون عنوانی بسیار وسیع دارد، دیگر ملاک واحدی نداشته و ملاک های متعددی پیدا می کند.[3]

و فیه

این حرف، بسیار عجیب است. اولا ملاکِ وجوب مقدمه «مقدمیّت» است. اگر برای صعود نصب سُلّم و اگر برای تطهیر، آفتابه را پُر می کند، هر دو ملاک واحدی دارند؛ ملاک هر دو حیثیّت «مقدمیّت» است. اینگونه نیست که ملاکی که در نصب سُلّم است غیر از ملاکی باشد که در پُر کردن آفتابه وجود دارد. هر دو به ملاک «مقدمیّت» واجب می شوند. حیثیّتِ «مقدمیّت» است که این عمل را لازم کرده و این حیثیّت در همه مقدمات یکی است.

ثانیا این حرف از اساس در قاعده فقهیّه درست نیست؛ زیرا قواعد فقهیّه بر موارد متعدد با ملاکات متعدّد منطبق می شوند، لذا حرف ایشان – با غضّ نظر از وجود ملاک واحد- در مسئله فقهیّه می باشد و نه در قاعده فقهیّه.

ایراد محقق خوئی

ایشان فرموده اند: ما می توانیم عنوان بحث را ملازمه قرار ندهیم و بحث هم فقهی نشود؛ زیرا مسئله فقهی یا قاعده فقهی باید محمول فقهی داشته باشند. در بحث ما محلِ بحث اعم از مقدمه واجب و مقدمه مستحب است. وقتی اینگونه شد، نه می توانیم وجوب را محمول قرار دهیم؛ چون ممکن است ذی المقدمه مستحب باشد و نه می توانیم استحباب را محمول قرار دهیم؛ چرا که ممکن است واجب باشد. پس باید جامع بین این دو یعنی «رجحان» را محمول بدانیم، رجحان نیز فقهی نیست.

اگر بحث فقط از واجبات بود و تعبیر از وجوبِ مقدمه می کردیم، مسئله فقهی می شد. همچنین اگر بحث فقط از مستحبات بود و تعبیر از استحبابِ مقدمه می کردیم باز هم بحث فقهی می شد. اما الان که بحث اعم از واجبات و مستحبات است، تعبیر به رجحانِ مقدمه می کنیم و چون رجحان یک محمول فقهی نیست، بحث فقهی نمی شود.

و فیه

حرف شما زمانی درست است که اصولیّون از اول مقدمه واجب و مقدمه مستحب را با هم بحث کرده باشند، حال آنکه از روز اول، کُتبِ اصولی را شما نگاه کنید، می بینید که بحث را تفکیک کرده اند، ابتدا مقدمه واجب را بحث می کنند و بعد از آن در تتمه ای اشاره به مقدمه مستحب می کنند.


[2] اجود التقریرات، الشیخ محمد حسین الغروی النائینی(السید ابوالقاسم الخوئی)، ج1، ص309.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo