< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

95/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فی ما یتعلق بصیغه الامر/اوامر

مقدمه

بحث ما در اجزاء و اعاده تقریبا تمام شد. گفتیم که در باب نماز با تیمم اجزاء داریم به خاطر دلالت دلیل، چون دلیل اطلاق داشت که به مجرد عجز، مکلف می تواند نمازرا با تیمم بخواند و این مصداقی برای طبیعت صلاه است و امر صلاتی امتثال شده است. مانند کسی که در سفر نماز شکسته خوانده و بعد از آن به وطنش رسید، اما اگر یک جایی دلیل قاصر بود، مانند کسی که بدنش نجس است و آب برای تطهیر ندارد، اگر عجز او مستوعب باشد تکلیفش همین است زیرا الصلاه لا تسقط بحال ، اما اگر در اثنای وقت واجد الماء می شود نمی تواند اکتفا بکند به نمازی که در ابتدای وقت بدون تطهیر خوانده، این به حسب ظهور دلیل است و باید در هر مورد بررسی بشود.

اگر دلیلی نداشتیم چطور؟ مقتضای قاعده عذر مستوعب است زیرا مامور به اولی، طبیعتی است که شامل تمام وقت می شود. لذا عجز از آن هم عجزی است که مستوعب وقت باشد.

سقوط قضا

اما نسبت به قضا چطور؟ اگر عملی را انجام داد و بعد از وقت عذر او مرتفع شد، مثلا نماز با تیمم خواند یا نماز با بدن نجس خواند و بعد از وقت واجد الماء شد، آیا باید قضا به جا بیاورد؟ قطعا خیر، چرا؟ زیرا تکلیفش همین بوده و انجام داده و صحیح هم بوده، در حالیکه قضا تابع فوت الفریضه است و فریضه اش فوت نشده بلکه تبدیل شده از اختیاری به اضطراری، موضوع قضا که فوت الفریضه است محقق نیست و لذا قضا هم بر گردنش نیست.

این به حسب مبنا، حالا اگر کسی این را نپذیرفت و شک کرد که آیا قضا گردنش هست یا نه باز اصاله البرائه جاری می شود زیرا شک در وجوب قضا شک در حدوث تکلیف جدیدی است.

استدلال محقق نائینی بر سقوط قضا

مکلفی که در تمام وقت عاجز است تکلیف به صلاه اضطراری پیدا می کند. زیرا الصلاه لا تسقط بحال، اگر بگوییم در عین حالی که مکلف به صلاه اضطراری است،، قضا هم واجب است این جمع بین متنافییین است، چرا؟ زیرا آن نماز اضطراری در وقت ،آیا ملاک داشته یا نداشته؟ اگر ملاک نداشته پس نباید واجب می بود، اگر ملاک داشت ،فرض این است که ملاک تحصیل شده ،پس اتیان مجدد آن به صورت قضا تحصیل حاصل است، لذا وجوب هر دو جمع بین متنافییین است.

اگر ملاک فقط در همان نماز اختیاری یی است که مکلف از آن عاجز است پس نماز اضطراری نباید واجب باشد، اگر ملاک اعم است و با نماز اضطراری هم ملاک حاصل می شود پس با همان نماز اضطراری هم ملاک حاصل شده و نیازی به نماز قضا نیست. [1]

اشکال محقق خوئی به ایشان

محقق خوئی یک حالت سوم پیدا کرده است و آن اینکه ممکن است آن نماز اختیاری دو ملاک داشته باشد، یک ملاک اعم باشد که با نماز اضطراری هم حاصل می شود، یک ملاک دیگر که اختصاص به نماز اختیاری دارد و با نماز اضطراری حاصل نمی شود، در این صورت بعد از وقت هم مکلف باید قضای عمل اختیاری را انجام بدهد تا آن ملاک اختصاصی را هم تحصیل بکند.

دو مصلحت ملزمه وجود دارد که عمل اضطراری یکی را فقط تحصیل می کند، در این صورت هم نماز اضطراری باید واجب بشود و هم نماز اختیاری که در خارج وقت به صورت قضا خوانده می شود و جمع بین متنافییین هم نیست. [2]

وفیه

اولا این منافات دارد با ادله ای که ما داریم و قطع داریم که نمازهای یومیه منحصر در پنج تا هستند، اگر بنا باشد که قضای آن هم واجب باشد لازمه اش این است که دو نماز ظهر گردن ما باشد، یکی در وقت و دیگری خارج از وقت و این خلاف اجماع است (بر اینکه نمازهای یومیه از پنج تا تجاوز نمی کنند).

اشکال دوم: این فرمایش بر مبنای اجزاء است، فرض کلام این است که ما قائل به اجزاء در وقت هستیم و گفتیم اعاده واجب نیست، چگونه در وقت اعاده واجب نباشد ولی خارج از وقت قضا واجب باشد؟ ما فرض را بر این گذاشتیم که اگر در وقت عذرش مرتفع شده قائل به اجزاء بشویم، اگر بنا باشد خارج از وقت قضا واجب باشد داخل وقت به طریق اولی باید اعاده واجب باشد، پس اگر این تئوری را -که دو مصلحت داریم که یکی با صلاه اضطراری تحصیل می شود و دیگری نمی شود- را پذیرفتیم لازمه اش قول به عدم اجزاء است در حالی که این خلاف فرض است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo