< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

95/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فی ما یتعلق بصیغه الامر/اوامر

راه حل محقق بهبهانی

یکی دیگر از این راه حل ها که در صدد بیان آن ها هستیم ،راه حل محقق بهبهانی است، ایشان فرموده اند که : مسئله تعبّدی و توصلی از انقسامات ثانویه نیست، محذور خُلف و دور و امثال آن، بنا بر این مبنا است که از انقسامات ثانویه باشد در حالی که این مسئله از انقسامات اولیه است، اینگونه نیست که اعمال بعد از تعلّق امر به دو دسته تعبدی و توصلی تقسیم بشوند، این اشتباه است، اعمال فی حدّ ذاته و قبل از تعلّق امر به دو دسته تعبدی و توصلی تقسیم می شوند.

چگونه؟ بدین صورت که عمل عبادی، عملی است که یا ذاتاً یا جعلاً عبادتِ خداوند است، گاهی خودِ عمل پرستشِ خداوند است ،ولو اینکه خداوند آن را جعل ننموده است، اعمالی مانند نماز، رکوع، سجود ذاتاً تعبّدی هستند ولی برخی اعمال مانند روزه یا برخی مناسکِ حج، عباداتِ جعلیّه هستند، یعنی ذاتاً تعبدی نیستند بلکه خداوند آن ها را به عنوانِ عبادت جعل و اعتبار نموده است، ولو اینکه در نظرِ عُرف پرستش نباشد اما به دلیل اعتبارِ خداوند، با این عمل او را پرستش می نماییم.

به عبارت دیگر معنای عبادت پرستش است و ربطی به امر ندارد، خودِ عملِ عبادی به حسبِ ذاتش و قبل از تعلّق امر یا ذاتاً عبادت است و یا جعلاً و اعتباراً، یک دسته اعمال هم هستند که عبادت نیستند، نه ذاتاً و نه جعلاً این ها توصّلی هستند، پس انقسام به تعبدیّت و توصلیّت در رتبه سابق بر خودِ امر است و اشکالاتی مانند دور و خُلف و تقدّم الشئ علی نفسه ، همه برطرف می شوند. زیرا منشا همه آن ها این است که تعبدیّت و توصلیّت ناشی از خودِ امر باشد در حالی که با این بیان معلوم می شود که این ها از انقسامات اولیّه هستند و ناشی از تعلّق امر نیستند.

بعد ایشان برای اثبات مطلبش یک شاهدی ارائه می کند و آن اینکه: عملی که از سابق عبادی بوده همان طور که ممکن است متعلق امر قرار بگیرد احتمال دارد متعلق نهی هم قرار بگیرد، مثلا نهی شده از نمازِ حائض، مراد از این نهی، نهی از نمازِ واقعی به قصد تعبّد است ،نه صورت نماز، اگر حائض صورت نماز را بدون قصد انجام بدهد حرامی مرتکب نشده است، اما اگر به قصد عبادت واقع بشود حرام است.

به عبارت دیگر اگر عبادیّتِ عبادت به خاطر تعلّق امر باشد ،لازم می آید اجتماع امر و نهی، زیرا از یک طرف نهی به نمازِ حائض تعلق گرفته و از طرف دیگر این نماز عبادت فرض شده است. پس یک امری هم در کار هست، لذا اگر عبادیّت عمل به امر باشد در جاهایی که مولی از عبادتی نهی نموده لازم می آید هم امری باشد و هم نهیی، این کشف می کند که عبادیّت منوط و زاییده امر نیست بلکه مربوط به خودِ عمل و ذات عمل است.

مثال دیگرش روزه است، رروزه ای که بر مسافر حرام است آیا صِرف گرسنگی و تشنگی است یا روزه کامل است؟ قطعا مراد روزه کامل مع القصد است، روزه به عنوان عبادت متعلق نهی واقع شده است، اگر عبادیّت زاییده امر باشد لازم می آید در روزه مسافر، هم امر داشته باشیم به خاطر عبادیّت آن و هم نهی به خاطر حرمت آن.

و فیه

فرمایشات ایشان منطبق است با نظر مرحوم شیخ عبد الکریم حائری اعلی الله مقامه، راه حل خوبی هم هست، برای جواب دادن لازم است اشاره بکنیم به مطلبی که حضرت امام فرموده اند درتهذیب الاصول و آن اینکه: تعبدی به معنای تقربی است و اصطلاح جدیدی است، اگر تعبدی به عنوان عبادت و پرستش مرادِ ایشان باشد ،حرف ایشان درست است، لکن حضرت امام هم فرموده اند که مراد از تعبّدی تقرّبی است نه فقط پرستش.

تقربی یعنی عملی که مشروط به قصد قربت باشد و مُقرّب الی الله باشد، اگر اینگونه شد ،خود اعمال از اول چنین انقسامی ندارند بلکه بعد از تعلّق امربه چنین انقسامی تقسیم می شوند، زیرا امرِ آن ،مشروط شده است به اینکه عمل با قصد قربت انجام بشود، اما توصلی به آن عملی می گویند که امرش چنین تقییدی نداشته باشد. اگر تعبّدی به معنای عبادت و پرستش باشد نه به معنای تقربی، در این صورت فرمایش محقق بهبهانی درست است زیرا طبق این معنی تعبدی از انقسامات اولیه می شود، اما اگر تعبدی را به معنای تقربی گرفتیم در این صورت قبل از تعلق امر چنین انقسامی نداریم.

راه حلی دیگر برای تمسک به اطلاق

محذورات خوانده شده مانند دور یا خلف با بیان عدم امکان تقیید، اطلاق را رد می کردند ، چون تقیید امکان ندارد اطلاقش هم ممکن نیست، پس همه نزاع بر سر اطلاقِ لفظی بود، در این راه حل می گویند درست است که تمسک به اطلاق لفظی امکان ندارد اما ما می توانیم به اطلاق مقامی تمسک بکنیم.

اطلاق مقامی چیست؟ این است که شارع مقدس در صدد بیان تمام اجزاء و شرایط نماز بوده، همه را گفته ولی قصد قربت را نفرموده است، این نشان می دهد که قصد قربت دخالتی در غرض مولی ندارد، مانند صحیحه حماد که همه اجزاء و شرایط در آن بیان شده و اشاره ای به قصد قربت نشده است.

صاحب جواهر تصادفا در باب نیت و قصد قربت همین مطلب را فرموده اند: «مع ان قدماء من الاصحاب ترکوا التعرض من النیه و اکتفوا بذکر اعتبار الاخلاص فی العباده و کذلک النصوص البیانیّه للصلاه و الوضوء و غیرهما من العبادات و ما هی الا لان النیه فیها کالنیه فی غیرها فی افعال العقلاء»[1] آیا انسان وقتی می خواهد بازار برود یا مطالعه بکند آیا قبلش نیت می کند؟ خیر، پس این نیت یک چیز من درآوردی است و تنها چیزی که در شریعت داریم این است که ریا مبطِل است.

خدا بیامرزد مرحوم آقای نبوی در دزفول ایشان هم می فرمودند :نیت واجب نیست، از همین بابت است و همین حرف صاحب جواهر است . زیرا هیچ دلیلی بر وجوب نیت نداریم، تنها چیزی که در نیت داریم حرمت ریا است نه چیز دیگری.

آقایان هم که می گویند نیت واجب است می گویند که نیت لفظی نیست بلکه قلبی است و دو شق دارد، یکی اینکه باید خدایی باشد، دوم اینکه باید بداند چه عملی را دارد انجام می دهد، مثلا بداند که نماز ظهر می خواند، آقایان که قائل به وجوب نیت هستند چنین تحلیلی را ارائه داده اند.


[1] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج9، ص254.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo