< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

94/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ماده امر/اوامر
جمع بندی معنای ماده امر
ایراد اول این است که ماده امر حداقل باید دو معنی داشته باشد، یکی طلب و دیگری شئ یا شأن، یا موارد دیگری که بیان شده، حال سوال این است که چرا باید امر، حتما دو معنی داشته باشد؟ علتش این است که وقتی موارد را نگاه می کنیم، می بینیم یک اختلاف بیّنی میان دو معنی وجود دارد، امر به معنای طلب، جمعش می شود اوامر، ولی امر به معنای دیگر، جمعش می شود امور، همین نشان می دهد که معانی لفظ امر، اختلاف ماهوی با یکدیگر دارند.
نظیر کلمه امر، کلمات دیگری هم هستند که دو معنای متفاوت دارند، و هر معنی هم جمع مخصوص به خود را دارد، مانند قُرء،که گاهی به معنای طُهر به کار می رود و گاهی به معنای حیض، لکن اگر به معنای طُهر باشد جمعش می شود قروء، ولی اگر به معنای حیض باشد، جمعش می شود اقراء، مثلا در روایت آمده «دع الصلاه ایام اقرائک» اینجا قُرء به معنای حیض است. به خلاف آنجا که می فرماید «و المطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثه قروء» که مراد سه طُهر است.
علت دیگر این که این دو معنی ماهیتا با یکدیگر تفاوت دارند این است که امر به معنای طلب انشائی یک معنای حدثی است. لذا مشتقات و ماضی و مضارع دارد. به خلاف معنای دوم که حدثی نیست و به همین جهت مشتقاتی نداشته و صرف نمی شود.
پس به نظر ما لفظ امر دو معنی دارد، یک معنایش طلب انشائی است و معنای دیگرش یک معنای مبهمی است که دلالت بر هر چیزی می کند،که فاقد جرم خارجی است. مانند احکام اعتباری اجسام و حالات و صفاتشان، و الا به خود اجسام امر نمی گویند، حالا آقایان از آن تعبیر به شئ یا شأن می کنند، لکن ما فقط به نشانه های آن اشاره می کنیم.
بررسی مبنای محقق خوئی در باب معنای ماده امر
محقق خوئی هم با ما هم نظر است با این تفاوت که ایشان از معنای اول تعبیر به طلب انشائی نمی کند، محقق خوئی در تمام انشائیات مبنایشان با مشهور متفاوت است، مشهور انشائیات را مفاهیم ایجادی می دانند، مثلا زمانی که «انکحتُ» صادر می شود وجود انشائی آن هم در عالم انشاء و مفاهیم ایجاد می شود، لکن محقق خوئی انشائیات را «ابراز اعتبار نفسانی غیر قصد الحکایه» می داند، انشاء ایجاد نیست، در انشاء ابتدا انسان در قلبش وجود انشائی مانند تملیک و تزویج را اعتبار می کند، سپس با بیان عقد، آن اعتبار را ابراز می کند، به صورت، قصد الحکایه هم نباید باشد چون اگر به صورت قصد حکایه باشد، دیگر انشائی نبوده، بلکه اخباری می شود.[1]
پس ما و محقق خوئی در اصل اینکه ماده امر دو معنی دارد متفق هستیم لکن در اینکه ماهیت معنای اول آیا طلب انشاء است، یا آنچه ایشان می فرماید اختلاف داریم و فرمایش ایشان را قبول نداریم، چرا؟
زیرا اولا اگر انشاء عبارت بشود از ابراز، یعنی اول زوجیت و ملکیت را در دلش اعتبار بکند، بعد آن را ابراز بکند، در این صورت سنخ انشاء مانند اخبار می شود از آن جهت که قابل تصدیق و تکذیب است. حال آنکه انشائیات صلاحیت تصدیق و تکذیب ندارند، وقتی انشاء عقد می کند طبق مبنای ایشان در واقع دارد آنچه در ضمیرش اعتبار کرده، ابراز می کند، ممکن است راست بگوید یا دروغ بگوید، لذا انشاء نمی تواند این معنایی که ایشان می فرمایند را بدهد زیرا انشاء قابل تصدیق و تکذیب نیست.
ایراد دوم این است که طبق معنای مشهور، ایجاد الطلب به این معنی است که مولی بعث می کند و عبد را وادار به انجام عملی می کند، لکن اگر گفتیم روح طلب انشائی، ابراز الاعتبار است، در انشاء طلب چه چیزی اعتبار می شود؟ «کون الفعل علی رقبه العبد»، در نهی چه چیزی اعتبار می شود؟ «حرمان المکلّف عن الفعل»، مولی این را اعتبار کرده بعد با گفتن کلمه «امر» و «نهی» اینها را ابراز می کند، اگر اینطور شد این برگشتش به اشتغال ذمه است، اشتغال ذمه در باب نماز درست است و انسان همیشه ذمه اش مشغول است و باید در هر شرایطی حتما نماز بخواند، اما در مورد احکام دیگر آیا شُغل ذمه وجود دارد؟ اگر مولی گفت جواب سلام واجب است یعنی ذمه عبد مشغول است؟ خیر، در برخی موارد احکام،شُغل ذمه داریم ولی با خیلی از موارد احکام، مطابقت ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo