< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

94/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی جریان استصحاب در شک در مشتق/مشتق
بررسی جریان استصحاب در شک در مشتق
بحث ما رسید به امکان جریان استصحاب در صورت شک در وضع مشتق بر خصوص متلبس و اعم از متلبس و من قضی عنه التلبس.
در صورت وضع مشتق بر اعم اگر مکلف در مشتق شک کند، هم موضوع باقی است و هم حکم. اما اگر برای خصوص صحیح وضع شده باشد عند الشک نه موضوع و نه حکم باقی نخواهند بود.
حال اگر مکلف نداند مشتق موضوع برای صحیح است یا اعم، آیا مکلف می تواند به استصحاب تمسک نماید؟ مثلا اگر مولی فرمود اکرم العلما و زید هم عالم بود ولی بعد از تنجز وجوب اکرام، علم از او زائل شد، استصحاب بقاء وجوب اکرام صحیح است یا خیر؟
در صورت جریان استصحاب، چنین استصحابی با این اشکال مواجه است که این مورد از موارد شبهه مفهومه بوده و در شبهات مفهومیه استصحاب جاری نیست.
چرا که استصحاب در حکمِ وجوب، نیازمند احراز بقاء موضوع است، حال آنکه در اینجا شک ما در خود بقاء موضوع (عنوان عالمیّت) است، لذا نمی توان حکم آن را استصحاب نمود.
اما استصحاب خود موضوع نیز جاری نمی باشد، زیرا دلیلِ استصحاب «لا تنقض» است، و صدق عدم النقض متفرّع بر صدق بقاء بوده و صدق بقاء نیز در جاییست که وحدت موضوع حفظ شود و الا اگر حکمی از یک موضوع برود بر سر موضوع دیگری بقاء صادق نخواهد بود.
چون دلیل استصحاب به لسان «لا تنقض» آمده پس باید شمول آن را بر ما نحن فیه احراز کنیم. لذا می گوییم: صدق عدم النقض متوقف بر صدق البقاء است و صدق البقاء متوقف بر وحدت موضوع. در نتیجه احراز بقاء الموضوع شرط استصحاب یک حکم می باشد.
در ما نحن فیه که موضوعِ وجوب اکرام، عنوانِ عالم است و ما نمی دانیم معنای عالِم، عالم متلبس بالعلم است یا اعم از متلبس و ما انقضی عنه العلم، چون عالم موضوع حکم بود ما شک در بقاء عنوان موضوع داریم، پس شک ما در خودِ موضوع بوده و موضوع ما مشکوک الصدق است، لذا امکان استصحاب حکم وجود ندارد.
در مثال صوم هم مساله همین گونه است، موضوع وجوب صوم عنوان نهاریّت بود و شک در بقاء وجوب الامساک به دلیل شک در بقاء نهار است، لذا ما احراز موضوع نداریم تا بتوانیم استصحاب بقاء حکم را جاری کنیم. در نتیجه استصحاب حکم جاری نخواهد بود.
حال آیا تمسک به استصحاب خود موضوع ممکن است؟ یعنی استصحابی که در آن بگوییم نمی دانیم عالم موضوع برای خصوص متلبس یا برای اعم است، پس اگر برای خصوص متلبس باشد بعد الانقضاء صدق عالمیت نمی کند و اگر برای اعم باشد صدق می کند.
در جواب گفته شده که این استصحاب نیز ممکن نیست زیرا اگر مراد از مستصحب نفس صدق باشد، این یک موضوع عقلی است. موضوع وجوب اکرام خودِ عالم و واقع المفهوم است نه صدق، صدق انطباق العنوان علی الذات است و موضوع حکم شرعی نبوده و دارای اثر شرعی نیست تا استصحاب شود. و نیز اگر گفته شود مستصحب واقع المفهوم است، نه صدق المفهوم در این صورت پاسخ خواهیم داد: امر واقع المفهوم دایر بین مقطوع البقاء و مقطوع الارتفاع است، اگر موضوع برای خصوص متلبس باشد مقطوع الارتفاع و اگر موضوع برای اعم باشد مقطوع البقاء است، لذا شک در بقاء صادق نبود و امکان استصحاب وجود ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo