< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

93/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مقدمات/ صحیح و اعم/ مقدمه دوم/ بررسی مبنای محقق اصفهانی
مبنای محقق اصفهانی
بحث ما در صحیح و اعم بود، آخوند صحت را تفسیر کرد به «تمامیّت» در حالی که فقها به «سقوط الاعاده» و متکلّمین به «موافقت الامر» بودند(که البته آخوند تعبیر به «موافقت الشریعه» نموده است)، آخوند در جواب به اینها گفته بود که اینها لوازم و آثار صحّت و فساد است نه معنای آن، اینها آثارند و در رتبه معالیل اند، تمامیّت لوازم و آثاری دارد که آقایان هر اثری که مد نظرشان بوده صحت را نیز تفسیر به همان کرده است مانند اینکه بگویند آتش چیزی است که می سوزاند، این تفاسیر غلط نیستند اشکالی هم ندارد لکن تفسیر به واقعیّت نیست. [1]
محقق اصفهانی نیز چنین ایراد کرده به آخوند که «موافقت الامر» مقوِّم صحّت است نه اثر آن زیرا اگر بخواهید صحّت را در امور شرعیه تفسیر بکنید چیزی ندارید برای کشف حقیقت صحّت و تمامیّت به جز امر مولی، لذا موضوع صحت و قوام صحت به همان امر شارع است و اگر امر شارع را بردارید ملاکی ندارید برای حکم به صحّت و فساد، تعلّق امر از جانب مولی ملاک صحّت و فساد است و به همین جهت نمی توان گفت «موافقت الامر» از آثار صحت است، بلکه «موافقت الامر» در مرتبه علّت است و قوامِ تمامیّت به امر مولی است، لذا نمی تواند در رتبه معالیل و از آثارِ تمامیّت باشد.[2]
ایراد محقق خوئی به ایشان
ایشان فرموده ما یک تمامیّت داریم به معنای «تمامیّت مِن حیث الأجزاء و الشرایط» که این تمامیّت واقعی و ذاتی است، یک تمامیّت داریم در مقام امتثال «تمامیّت الشئ من حیث الإجزاء و الامتثال» این همان تمامیّتی است که به وسیله آن إجزاء می آید، ظاهرا محقق اصفهانی میان این دو تمامیّت خلط نموده است زیرا موافقت الامر مُقوِّم تمامیّت به معنای دوم است در حالی که معنای دوم از بحث ما خارج است، در بحث صحیح و اعم ما به دنبال تمامیّت الشئ هستیم به لحاظ ذاتش، یعنی همان معنای اول، کامل بودن اجزاء و شرایط، این ایراد سیدنا الاستاد است به محقق اصفهانی و بدین صورت نظر آخوند را پذیرفته اند. [3]
بررسی ایراد محقق خوئی
ایراد ما به ایشان این است که فرق هست میان مرکبات تکوینیه و مرکبات اعتباریه، در مرکبات تکوینیه که خداوند درستش کرده یا حتی مردم آن را درست کرده باشند اجزاء آن مشخص است و به تبع معنای صحیح هم در آن مشخص است، مثلا سکنجبین یک چیزی است ساخت دست بشر که تشکیل شده از آب و عسل و سرکه، مشخص است که اگر مایع مشکوک این سه جزء را داشته باشد سکنجبین صحیح است و اگر جزئی را کم داشته باشد سکنجبین فاسد است، فرمایش محقق خوئی در مرکبات حقیقیه مانند همین سکنجبین صحیح است.
لکن در مرکبات اعتباریه ما یک چیز واقعی و خارجی نداریم، مولایی آمده امر به یک چیزی کرده مرکب از چند جزء و شرط، ترکیب میان این اجزاء و شرایط ترکیب اعتباری است در عالمِ امرِ مولی، امر مولی تعلّق گرفته به این یازده جزء، پنج جزء رکنی و شش جزء غیر رکنی، منشأ ترکُّب و وحدت تامه این یازده جزء چیست؟ آیا در خارج چیزی داریم به غیر از امر مولی؟ نداریم، تعلّق امر مولی موجِب شد تا این یازده جزء بشوند یک عمل واحد کامل.
حالا صحّت و فساد به چه چیزی تعلّق می گیرد؟ به عمل خارجی ما، چه زمانی نماز ما متصف به صحت می گردد؟ زمانی که تام و تمام باشد، تام و تمام از چه لحاظ؟ از لحاظ اجزاء و شرایط، اجزاء و شرایط از کجا به وجود امده اند؟ جزئیت و شرطیتشان از کجا متولّد می شود؟ از امر شارع، از اینکه شارع امر کرد به صلاه، یعنی تصور کرد این یازده جزء را و سپس امرش را متعلق به این یازده جزء نمود، از این امر شارع است که جزئیّت بر تک تک اجزاء صدق می کند، جزئیت رکوع و سجده و تکبیر و امثال اینها همه از امر شارع متولد می شود.
محقق خوئی که می فرمایند صحت یعنی تمامیت و تمامیت هم مربوط به استجماع جمیع اجزاء و شرایط است ما سوال می کنیم در مرکبات اعتباری شناخت اجزاء و شرایط و جزئیت و شرطیتشان از کجا فهمیده می شود؟ غیر از امر چیزی ندارید، لذا محقق اصفهانی که می فرمایند خود امر مقوِّم صدق تمامیّت است در مرکبات اعتباری مانند نماز کاملا درست است زیرا ما غیر از مقام تعلق امر جایی نداریم که مرکب را بشناسیم، غیر از مقام امر از کجا ترکّبی حاصل بشود برای امر؟ محقق خوئی اجزاء و شرایط را مانند وجودات تکوینی گرفته حال آنکه اینگونه نیست.
اشکالی دیگر به محقق اصفهانی
یک جواب دیگری هم هست به ایشان، البته این جواب در کتاب تحریر نیامده و آن این است که صحت و فساد از صفات عمل است، شما هیچگاه نمی بینید به یک ماهیّتی بما هو هو بگویند صحیح است یا فاسد است، در ما نحن فیه ما یک امر داریم که فعل مولی است و تمامیّت عمل ما منوط به انطباق با آن امر است، پس خود آن امر در رتبه سابقه است لکن موافقت الامر غیر از خود امر است، معنای اولی مقوِّم معنای صحیح است که فعل شارع است، معنای دومی فعل مکلّف است و از آثار صحت است نه مقوِّم صحّت. اشکال محقق اصفهانی از همینجا شروع می شود.
متکلّمین صحیح را تعریف کرده بودند به مطابقت فعل فکلف با امر مولی، موافقت و مطابقت از صفات عمل مکلّف است، ما می پذیریم که امر مولی مقِّوم صدق تمامیّت و صحّت است لکن بحث متکلمین بر سر خود امر مولی نبوده بلکه بر سر موافقت فعل مکلّف است با آن مامور به، اینجا جایی است که محقق اصفهانی خلط نموده است زیرا موافقت و مطابقت از آثار تمامیّت و صحّت است نه مقِّوم معنای صحّت.
و فیه

مولی امر به یازده جزء نموده، اگر گفتیم «صحّت عبارت است از تمامیّت» این صحّت بر می گردد به موافقت عمل مکلّف با آن امر مولی، حالا این موافقت با امر مولی از آثار تمامیّت و صحّت است یا عین تمامیّت؟ انصاف مطلب این است که نسبت به عمل مکلّف عین تمامیّت است، مکلّف کاری با ماهیّت فعل و مقام تشریع ندارد بلکه می خواهد ببیند عملش تام است یا ناقص، تمامیّت و صحّتِ فعلِ خارجیش به موافقت با امر مولی است، پس هم خود امر مقوّم تمامیّت فعل مکلّف است و هم موافقت با آن امر، لذا هر کاری می کنیم از زیر اشکال محقق اصفهانی نمی توانیم شانه خالی بکنیم.
ما یک نمازی خواندیم می خواهیم ببینیم نمازمان تام است یا ناقص، تمامیّت نماز من به موافقت است با مامور به مولی، پس اولا خود امر دخالت در تمامیّت دارد زیرا محور تعلّق امر به آن یازده جزء است، هر زمان عمل ما موافق آن امر بود صحیح است و هر زمان مخالف بود باطل و فاسد است،، ثانیا موافقت با آن امر هم دخالت در تمامیّت دارد.
صاحب کفایه که «موافقت الشریعه» را اثری از آثار تمامیّت گرفته بود لکن ما هر چه نگاه می کنیم قوام صحّت به چیز دیگری نیست مگر همین موافقت، لذا موافقت اثر صحت نیست بلکه عین صحّت است. لذا هر کاری که بکنیم اشکال محقق اصفهانی صحیح است زیرا صحّت و فساد یقینا از صفات فعل مکلّف اند و ما راهی برای تفسیر صحت و بطلان فعل مکلّف نداریم به جز «موافقت مأتی به با مامور به» و هر کاری که می کنیم این موافقت مقوِّم معنای صحت است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo