< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

93/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:مبنای محقق اصفهانی
ایشان فرمایشی دارند که بسیار عجیب است، بعدا هم اضافه می کنند که محمل کلام استادمان صاحب کفایه نیز ممکن است همین باشد، صاحب کفایه فرموده بودند انشاء «ایجاد المعنی باللفظ فی نفس الامر» است -که ما همان ایجاد انشائی را از آن فهمیدیم و نفس الامر را معنی کردیم به عالم مناسب با انشاء- محقق اصفهانی راه دیگری را رفته و فرموده مراد از «ایجاد المعنی باللفظ» چیست؟ ما چهار وجود داریم، وجود خارجی و ذهنی و لفظی و کتبی، وجود لفظی چیست؟ هر لفظ خودش یک وجودی دارد که وجود حقیقی است، و وجود دیگری دارد که نسبت داده می شود به معنی تنزیلا و مجازا، پس لفظ نسبت به خودش وجود حقیقی است و نسبت به ماهیت محکیه وجود مجازی، لذا وقتی می گویید «عنقاء» در واقع این لفظ مجازا و بالعرض نسبت داده می شود به ماهیّت آن پرنده خاص.
در باب انشاء هم همینطور است یعنی وقتی می گویند «ایجاد المعنی باللفظ» مرادشان همین است یعنی معنی وجود پیدا می کند با لفظ نه اینکه وجود جداگانه ای پیدا می کند، بلکه یعنی خود این وجود لفظ در عین حال که حقیقتا وجود اللفظ است وجود المعنی هم هست لکن مجازا، پس مراد از «ایجاد المعنی» ایجاد وجود در عالم دیگری نیست بلکه همین گفتن لفظ وجودی می شود برای معنی بالعرض و المجاز.
بعد می فرمایند حتما باید مراد همین چیزی باشد که ما گفتیم و الا اگر به این معنی باشد که لفظ سبب بشود برای وجود دیگری و معنی به سببیّت لفظ وجود دیگری پیدا بکند این غلط است «اذ الوجود النسوب فی الماهیّات بالذات منحصر فی العینی و الذهنی و سائر انحاء الوجود من الکتبی و الوضعی وجود بالجعل و المواضعه للمعنی» وجود ذهنی و خارجی وجود حقیقی هستند ولی وجود کتبی و لفظی مجازی هستند، نه اینکه خود معنی جدای از لفظ وجود حقیقی پیدا بکند که سببش لفظ باشد، چنین نیست بلکه وجود لفظ استناد مجازی پیدا می کند به معنی و بالعرض و المجاز می توان گفت معنی هم وجود پیدا کرد.
بعد فرموده «و من الواضح ان آلیّه وجود اللفظ و علیّته لوجود المعنی بالذات لابد ان یکونت فی موطنین» زیرا معنی فقط در دو موطن می تواند وجود حقیقی پیدا بکند در ذهن و در خارج، حالا شما که می گویید لفظ سبب می شود برای آن وجود مقصودتان چیست؟ مقصود این است که وقتی لفظ را تلفّظ می کنید معنی در عالم خارج یا ذهن وجود پیدا می کند؟ غلط است «و وجود المعنی بالذات فی الخارج یتوقّف علی حصول مطابَقه فی الخارج» وجود خارجی فقط مسبَّب از علل تکوینیّه خودش است نه لفظ و نه هیچ چیز دیگری.
«فان قلت هذا المطلب جاری فی جمیع الالفاظ» اینجا مرحوم اصفهانی متوجه یک ایرادی شده و آن اینکه اگر لفظ صلاحیّت داشته باشد که برای معنی وجود عرضی باشد این اختصاص به انشائیّات ندارد بلکه در جملات خبریّه همین همین حرف را می توان زد زیرا در آنجا هم شما لفظ را به کار می برید و وقتی لفظ به کار رفت معنی ایجاد می شود بالعرض، بنابراین همین مطلب در جملات خبریّه هم هست و اختصاص به انشائیّات ندارد، پس چرا آقایان تعریف «ایجاد المعنی باللفظ» را فقط برای انشائیّات گفته اند نه اخباریّات؟ اشکال دقیق و خوبی است و با توجه به این تعریف و این اشکال همه جملات باید انشائی باشند و جمله اخباری دیگر نداشته باشیم.
جواب می دهند «قلت الفرق بینهما ان المتکلّم قد یتعلّق غرضُه بالحکایه عن النسبه زیادتا علی ایجاد نفس هذه النسبه باللفظ و قد یُقصَد صرفُ الایجاد المزبور مِن دون تعلّق غرض بالحکایه» می فرماید از جهتی ایراد شما صحیح است زیرا در همه استعمالات لفظ به کار می رود و لفظ هم می تواند وجود بالعرض برای معنی باشد لکن این سبب نمی شود که همه جملات را انشائی بدانیم زیرا در انشائیات داعی متکلّم منحصر در این «ایجاد» است لکن در اخباریّات داعی دیگری هم هست به نام «قصد الحکایه» اگر چه ایجاد هم می کند لکن داعی اصلی او همین «قصد الحکایه» است از این بابت است که تعریف را اختصاص دادند به انشائیّات. [1]
بعد هم شروع کردند به شعار دادن و فرموده اند «هذا احسن ما یُتصوَّر فی شرح حقیقه الانشاء و علیه یُحمَل ما افاده استادنا العلامه» و مطلب زا تمام می کنند.
وفیه
بسیار حرف عجیبی است و یعنی ما در انشائیات فقط لفظ را داریم، و معنی وجوی ندارد و حکایت از آن هم نشده بلکه وجود مجازی دارد و وجود مجازی هم واقعیتی ندارد، این حرف بسیار حرف عجیبی است که ان شاء الله بررسی خواهیم کرد.



[1] نهایه الدرایه، محمد حسین اصفهانی، ج1، ص62.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo