< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

92/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشکال محقق اصفهانی به ادله ترجیح به مخالفت عامه
مقدمه
دیروز در پاسخ به مرحوم آخوند این را گفتیم که اخبار موافقت کتاب و مخالفت کتاب دو دسته اند، یک دسته در مقام بیان اصل حجیّت خبر واحد است و دسته دوم در مقام بیان ترجیح عند التعارض، لذا موافقت و مخالفت با کتاب به دو معناست. در مورد موافقت عامه هم همین طور است، آخوند گفته بود که هر خبری که موافق عامه است بوی تقیه می دهد لذا فی نفسه حجت نیست و ربطی به باب تعارض ندارد. ما جواب دادیم که این واقعیت ندارد که خبری که موافق عامه باشه از حجیت ساقط می شود، بلکه این اخبار مخصوص باب تعارض است.
اشکال محقق اصفهانی به ادله ترجیح به مخالفت عامه
محقق اصفهانی یک اشکالی در اخبار ترجیح به موافقت کتاب پیدا کرده اند و فی الواقع یک خدشه ای ایجاد می کند در روایات ترجیح به مخالفت عامه، خدشه این است که این احادیث در کتب اربعه نیامده در کتب شیخ صدوق مانند عیون و علل الشرایط و امثال اینها هم نیامده در سایر کتب قدما نیز نیامده، تنها و تنها در رساله قطب الدین راوندی آمده این رساله هم یک کتاب مخطوطی است که تا کنون هم چاپ نشده و هنوز هم مخطوط است. انتساب این رساله به قطب محل خدشه است. [1]
محقق نراقی در کتاب مناهج الاحکام و الاصول در بحث تعارض الادله خدشه کرده و گفته انتساب این کتاب به قطب الدین جزو متواترات نیست، کتاب هم زمانی منسوب می شود به مولف که انتسابش جزو متواترات باشد لذا محقق نراقی این رساله را نپذیرفته.[2]
محقق حلی هم به این اشکال واقف شده و گفته که این مسئله ترجیح به مخالفت عامه در روایات اساس محکمی ندارد، آقایان به محقق اشکال کرده اند که ما صحاح متعددی داریم که مطلب را تایید می کند، آشیخ محمد حسین اینجا دفاع می کند از محقق و می فرماید این صحاحی که گفته می شود همه از رساله قطب نقل شده و این مسئله مورد غفلت آقایان واقع شده است. چرا؟ زیرا متاخرین همه به وسایل مراجعه می کردند و در واقع صاحب وسائل بانی اصلی نقل این اخبار بوده، این اخبار را در باب نُه، از ابواب صفات قاضی آورده است:
1- سعيد بن هبة الله الراوندي في ( رسالته ) التي ألفها في أحوال أحاديث أصحابنا وإثبات صحتها ، عن محمد ، وعلي ابني علي بن عبد الصمد ، عن أبيهما ، عن أبي البركات علي بن الحسين ، عن أبي جعفر ابن بابويه ، عن أبيه ، عن سعد بن عبدالله ، عن أيوب بن نوح ، عن محمد ابن أبي عمير ، عن عبد الرحمن بن أبي عبدالله ، قال : قال الصادق ( عليه السلام ) : إذا ورد عليكم حديثان مختلفان فاعرضوهما على كتاب الله ، فما وافق كتاب الله فخذوه ، وما خالف كتاب الله فردوه ، فان لم تجدوهما في كتاب الله فاعرضوهما على أخبار العامه ، فما وافق أخبارهم فذروه ، وما خالف أخبارهم فخذوه.[3]
2- وبالاسناد عن ابن بابويه ، عن محمد بن الحسن ، عن الصفار ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن رجل ، عن يونس بن عبد الرحمن ، عن الحسين (1) بن السريّ ، قال : قال أبو عبدالله ( عليه السلام ) : إذا ورد عليكم حديثان مختلفان فخذوا بما خالف القوم. [4]
بالاسناد یعنی باز هم قطب الدین نقل می کند، از که؟ ار ابن بابویه -در حالی که خود ابن بابویه این احادیث را نقل نکرده است- عن محمد بن الحسن که مراد ابن الولید است زیرا این سلسله -ابن بابویه عن محمد بن الحسن عن الصفار- مراد ابن الولید است.
3- وعنه(باز در کتاب قطب راوندی) ، عن محمد بن موسى بن المتوكل ، عن السعد آبادي ، عن أحمد بن أبي عبدالله ، عن ابن فضال ، عن الحسن بن الجهم ، قال : قلت للعبد الصالح ( عليه السلام ) : هل يسعنا فيما ورد علينا منكم إلا التسليم لكم ؟ فقال : لا والله لا يسعكم إلا التسليم لنا ، فقلت : فيروى عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) شيء ، ويروى عنه خلافه(یعنی بحث تعارض است) ، فبأيهما نأخذ ؟ فقال : خذ بما خالف القوم ، وما وافق القوم فاجتنبه.[5]
باز هم سند خوب است لکن همان مشکل کتاب قطب راوندی را دارد.
4- وعنه(باز از قطب راوندی) ، عن أبيه ، عن سعد ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن أبي عمير ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ، قال : ما أنتم ـ والله ـ على شيء مما هم فيه ، ولا هم على شيء مما أنتم فيه ، فخالفوهم فما هم من الحنيفية على شيء.[6]
غرض این است که پنج، شیش تا روایت دانه درشتی که در این مسئله داریم همه را صاحب وسایل با اطمینان نقل کرده، پس بانی این مسئله ایشان است چون این رساله مخطوط را معلوم نیست از کجا پیدا کرده و به آن اعتماد داشته، اعتمادش را هم از اینجا می فهمیم که شیخ حر عاملی دو کتاب در شرح حال علما دارد، یکی «عمل العامل فی شرح علماء جبل عامل» که مخصوص علمای لبنان است و البته خودش هم لبنانی بوده است، دیگری «تذکره المتبحرین فی احوال علمائنا المتأخرین» در این کتاب شرح مفصلی بیان کرده در احوال «سعید بن هبت الله راوندی» که البته علما به او می گفته اند قطب، قطب هم به معنای عالم بزرگ است، خلاصه ایشان در انتهای شرح حال قطب اشاره به رساله ای از ایشان می کند، می فرماید: «و رساله فی احوال احادیثنا و اثبات صحّتها» به نظر می رسد که ناظر به همین رساله بوده، چون در شرح احوالش این کتاب را هم ذکر کرده و به آن معتقد بوده و انتساب کتاب را به قطب پذیرفته لذا میبینیم که روایاتش را هم در وسایل آورده است.
اشکال دیگری که به این رساله است این است که شیخ منتجب الدین که همه کتابهای قطب راوندی را شرح داده اسمی از این رساله نیاورده، ایشان می فرماید: «له تصانیف منها المغنی فی شرح النهایه، خلاصه التفاسیر عشر مجلدات، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، تفسیر القرآن مجلدان، الرایع فی الشرایع مجلدان، المستقصی فی شرح الذریعه ثلاث مجلدات و....» خلاصه یک لیست مفصلی از کتابهایش آورده لکن اسمی از این کتاب نیاورده در حالی که در مقام استقصاء بوده، حالا ابن شهر آشوب هم در احوال قطب را که مینویسد اسمی از این کتاب نیاورده لکن او در حال استقصاء نبوده و فقط نمونه هایی ذکر می کرده[7] لکن شیخ منتجب الدین در حال استقصاء بوده و کتب زیادی را ذکر کرده و این کتاب را ذکر نکرده.[8]
آقای بروجردی در جامع احادیث شیعه این روایات را ذکر کرده لکن مستندشان کرده به وسایل، لذا معلوم می شود که ایشان هم سندی ندارد برای این روایات به جز نقل وسایل.[9]
خلاصه پس اصل این ایراد اصلش از محقق حلی است و فرموده که ما روایات درستی نداریم و به قدر کافی نیستند و کم اند، بعد از پانصد ششصد سال فاضل نراقی-استاد شیخ انصاری- مناقشه کرده و فرموده اسناد این کتاب به قطب معلوم نیست، بعد از ایشان آشیخ محمد حسین هم حالا بعد از صد سال تقریبا متوجه ایراد شده و در حاشیه نهایه الدرایه آورده، این جمع بندی مطلب است حالا شما هم مسئله را بررسی کنید ببینید به چه جمع بندی می رسید، البته ما مقبوله را هم داریم لکن اگر بخواهیم مقبوله را مبنای کار قرار بدهیم اولا باید سندش را درست بکنیم ثانیا باید دقیق مطابق همان عمل بکنیم در حال که این روایات عامّ اند، لذا این اشکال وارده جای بررسی جدی دارد.


[1] نهایه الدرایه، محمد حسین اصفهانی، ج6، ص320.
[2] مناهج الاحکام والاصول، محقق نراقی، مقدمه سوم منمقدمات المرجّحات.
[8] فهرست اسماء علماء الشیعه، منتجب الدین علی بن عبید الله، ص87.
[9] جامع احادیث الشیعه، سید حسین طباطبائی، ج1، ص320.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo