< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

91/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بطلان نماز در صورت شک در طهارت در اثناء نماز / ملحقات استصحاب / استصحاب
 بطلان نماز در صورت شک در طهارت در اثناء نماز:
 از جمله فروع تطبیقات قاعدهﻯ فراغ این بحث است که اگر کسی مثلاً بعد از نماز ظهر شک کند که قبل از نماز وضو گرفته است یا نه، نسبت به نماز ظهرش قاعدهﻯ فراغ جاری می کند ولی برای نماز عصرش احتیاطاً باید وضو بگیرد. چون شک در طهارت نسبت به نماز ظهر، مربوط به گذشته است ولی احراز طهارت برای نماز عصر لازم است و جریان قاعدهﻯ فراغ نسبت به نماز عصر بی معنی است.
 اما اگر انسان در اثناء نماز ظهر نسبت به طهارت شک کند، همانطور که در جلسهﻯ گذشته گفتیم، نماز او باطل است و هیچ راهی برای تصحیح آن وجود ندارد. چون حتی اگر قاعدهﻯ فراغ یا تجاوز نسبت به اجزاء گذشته جاری شود، نسبت به اجزاء بعدی احراز طهارت وجود ندارد. چون اگر بخواهد در همان اثناء نماز وضو بگیرد، علاوه بر اشکال فعل کثیر-البته برخی می گویند وضو گرفتن، فعل کثیر به حساب نمی آید. چون بعضی از افراد با فرض دسترسی به آب می توانند سریع وضو بگیرند- اشکال دیگری که متوجه می شود نسبت به اکوان متخلله است. چون آن شخص هنگامی که مشغول وضو گرفتن می شود تا زمانی که وضوی او به پایان برسد، بدون طهارت است. حال آنکه حین وضو نیز در اثناء نماز است و هر چند هیچ فعلی به جا نمی آورد لکن در اکوان متخلله هم باید طهارت او احراز شود. چون طهارت، شرطی است که مربوط به جمیع حالات نماز، حتی اکوان متخلله می شود. پس وضوی او فایده ای ندارد و نمازش باطل است.
 توهم جریان قاعدهﻯ تجاوز نسبت به خود وضو:
 توهمی که در اینجا وجود دارد این است که ممکن است کسی بگوید در صورت وقوع شک نسبت به طهارت در اثناء نماز، می توان قاعدهﻯ تجاوز را نسبت به خود وضو جاری کرد. چون محل وضو قبل از نماز است و آن شخص در هنگام نماز که محلش متأخر از وضو است، از محل وضو خارج شده و داخل در شیء دیگری شده است، لذا می تواند قاعدهﻯ تجاوز را نسبت به وضو جاری کند و بگوید انشاء الله وضو در زمان خودش انجام شده و نماز من صحیح و با طهارت است.
 جواب ما از توهم مذکور:
 جواب این توهم این است که اگر نفس فعل وضو شرط متقدم برای نماز باشد، در این صورت قاعدهﻯ تجاوز جاری می شود ولی نظر فقها و مستفاد از روایات این است که خود وضو بِما هُوَ فعلٌ خارِجی شرط متقدم برای نماز نیست بلکه آن چیزی که شرط است، طهارت حاصلهﻯ از وضو است که شرط متقارن با نماز به حساب می آید که از جزء اول تا جزء آخر باید همراه نماز باشد. لذا قاعدهﻯ تجاوز نسبت به وضو جاری نمی شود و در صورت شک در اثناء نماز، می توان قاعدهﻯ فراغ را نسبت به اجزاء گذشته جاری کرد ولی نسبت به اجزاء بعدی که قاعدهﻯ فراغ و تجاوز جاری نمی شود، احراز شرط طهارت ممکن نیست بلکه طهارت، مشکوک است. همچنین برای احراز طهارت اجزاء بعدی، در همان اثناء نماز نمی توان وضو گرفت. چون همانطور که گفتیم وجود طهارت در اکوان متخلله احراز نمی شود. پس این نماز محکوم به بطلان است.
 اختلاف نظری که محقق خوئی(ره) نسبت به تعلق امر به افعال وضو با مشهور دارند و می گویند خود وضو متعلّق امر است و شک در آن، شک در محصِّل به حساب نمی آید و اصالت البرائه در آن جاری می شود، ربطی به بحث ما ندارد. چراکه ایشان در این بحث به تبعیت از مشهور قائل به شرطیت طهارت و مقارن بودن آن با نماز و عدم جریان قاعدهﻯ فراغ و تجاوز هستند و بحث ما را قبول دارند. از آنجا که خود ایشان متعرض دلیل این مطلب نشده و نفرموده اند چرا در آنجا آن حرف را زده و در اینجا قائل به این مطلب شده اند، ما نیز دلیل این اختلاف در کلمات محقق خوئی(ره) و اینکه چگونه قائل شدن به اصالت البرائه در آن بحث و عدم جریان اصالت الاشتغال از طرف ایشان، ربطی به بحث ما پیدا نمی کند را بیان نمی کنیم، هر چند این مطلب، توجیه و دلیل دارد.
 بطلان نماز در صورت شک در اقامهﻯ نماز ظهر در اثناء نماز عصر:
 از دیگر موارد تطبیقات قاعدهﻯ فراغ و تجاوز، شک در ترتیب است. توضیح اینکه اگر مثلاً انسان نیت کند و وارد نماز عصر شود، سپس در اثناء نماز عصر شک کند نماز ظهرش را خوانده است یا نه، همانند شک در طهارت در اثناء نماز، برخی توهم کرده اند که او می تواند نسبت به نماز ظهر قاعدهﻯ تجاوز جاری کند و نماز عصرش را تا پایان ادامه دهد. چون جایگاه نماز ظهر، قبل از نماز عصر است و او یقیناً قصد نماز عصر کرده و وارد نماز عصر شده است. پس از محل نماز ظهر خارج شده است. حال آنکه قاعدهﻯ تجاوز در اینجا جاری نمی باشد و نمی توان در صورت شک در نماز ظهر در اثناء نماز عصر، بنا بر صحت و انجام نماز ظهر گذاشت.
 استدلال شیخ انصاری(ره) بر عدم جریان قاعدهﻯ تجاوز نسبت به نماز ظهر:
 شیخ انصاری(ره) می فرمایند دلیل این مطلب این است که شک در انجام نماز ظهر، از این جهت است که انسان نمی داند نسیاناً و غفلتاً نماز ظهر را ترک کرده یا نه؟ چون یقین دارد عمداً نماز را ترک نکرده و مخالفت حکم خدا نکرده است. لذا از آنجا که ترتیب، یک شرط ذُکری می باشد اگر در حال نسیان ترک شود موجب بطلان نماز نمی شود. چون شرطیت آن در حال نسیان ساقط است. پس در صورت شک، جریان قاعدهﻯ تجاوز لازم نیست. چون آن شخص یا نماز ظهر را خوانده است که بحثی ندارد یا اگر نخوانده است، نسیاناً آن را ترک کرده است و از آنجا که ترتیب در حال نسیان شرط نیست، نمازش صحیح است. بنابراین آن مقداری از نماز عصر که خوانده شده، صحیح است و برای اثبات صحت آن احتیاجی به قاعدهﻯ تجاوز نیست.
 اشکال ما بر استدلال مرحوم شیخ (ره):
 به نظر ما ایرادی که بر استدلال مرحوم شیخ (ره) وارد است این است که این مطلب در صورتی که انسان بعد از نماز عصر شک کند صحیح است ولی هنگامی که انسان در اثناء نماز عصر نسبت به خواندن نماز ظهر شک می کند، نمی توان چنین استدلالی بیان کرد. چون ترتیب به معنای مترتب بودن نماز عصر به نماز ظهر، در تمام اجزاء نماز عصر شرط است نه فقط در ابتدای آن. یعنی نماز عصر با کل اجزایش مترتب بر نماز ظهر است. در این صورت اگر انسان در اثناء نماز عصر نسبت به نسیان خود شک کند، شرطیت ترتیب به واسطهﻯ نسیان تا الان ساقط می شود؛ چون ترتیب، شرط ذُکری است. ولی نسبت به ادامهﻯ نماز عصر، شرطیت ترتیب باید احراز شود. چون شرطیت ترتیب مربوط به کل نماز است. حال آنکه فرض این است که در هنگام شک، نسیان انسان تبدیل به ذُکر شده است. چون انسان غافل شک نمی کند و شک انسان نسبت به افعال گذشته از آثار ذُکر و التفات است. پس ادامهﻯ نماز عصر فاقد شرط ترتیب می باشد.
 به عبارت دیگر شرطیت ترتیب از ابتدای نماز عصر تا الان به دلیل نسیان، ساقط است و برای اثبات صحت نماز تا الان، احتیاجی به قاعدهﻯ فراغ نیست لکن نسبت به اجزاء بعدی نماز عصر که غفلت و نسیان او تبدیل به التفات شده و در این حالت شک می کند، نمی توان این حرف را زد. چون ترتیب، شرط مقارن تمام نماز است و باید نسبت به تمام اجزاء نماز احراز شود. هیچ قاعده ای نیز نمی تواند شرطیت آن را برای اجزاء بعدی احراز کند. چون اجزاء بعدی نماز، متأخر هستند و قاعدهﻯ فراغ و تجاوز نسبت به آنها جاری نمی شود.
 نتیجهﻯ کلی در صورت شک در اقامهﻯ نماز ظهر در اثناء نماز عصر:
 بنابراین در صورتی که انسان نیت نماز عصر را کرده باشد لکن در اثناء نماز، نسبت به ترک نسیانی نماز ظهر شک کند و شک او نیز شک مستقر باشد نه وسوسهﻯ شیطانی که با کمی تأمل زائل می شود، استصحاب عدم اتیان نماز ظهر، نسبت به ادامهﻯ نماز عصر جاری است. لذا برای ادامهﻯ نماز عصر باید قائل به عدول احتمالی شویم و بگوئیم هر چند آن شخص نیت نماز عصر کرده و داخل در نماز عصر شده ولی از آن جا که به حکم اصالت عدم اتیان نماز ظهر، نماز ظهر را به جا نیاورده است، برای نماز باید نیت خود را از لاحق به سابق عدول دهد. چراکه عدول از لاحق به سابق تعبداً جایز است ولی عدول از سابق به لاحق جایز نیست. در رابطه با عدول از لاحق به سابق، روایتی وجود دارد که می گوید در صورت علم به نخواندن نماز ظهر در اثناء نماز عصر، باید نیت خود را به ظهر عدول داد و در صورت شک نیز به دلیل جریان استصحاب عدم اتیان، چاره ای جز عدول به نماز ظهر وجود ندارد. وگرنه قاعدتاً عدول از لاحق به سابق جایز نیست.
 در نتیجه تکلیف آن شخص این است که باید نیت خود را از عصر به ظهر عدول دهد و ادامهﻯ نماز را به نیت ظهر بخواند و نسبت به اجزاء گذشته نماز نیز نیت خود را به ظهر عدول دهد و بعد از آن، نماز عصر را به نیت رجاء یا به نیت قطعی بخواند. جواز قطعیت در نیت نماز عصر از جهت وجود استصحاب عدم اتیان ظهر است که برای ما محرز به حساب می آید و می گوید این نمازی که در اثناء آن قرار داری، نماز ظهر است و نماز بعدی نماز عصر است.
  والسلام

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo