< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

91/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: برسی اتصال زمان شک و یقین در مفاد لیس تامه / تنبیهات استصحاب / استصحاب
 مروری اجمالی بر مطالب گذشته:
 از جمله صور هشتگانهﻯ مقام دوم در بحث اصالت تأخر حادث، در جلسهﻯ گذشته پیرامون صورتی که هردو حادث، مجهول التاریخ و موضوع اثر شرعی، عدم یکی از حادثین به نحو لیس تامه در زمان وجود دیگری باشد، بحث کردیم. مثالی که برای این صورت بیان کردیم، عدم کفر وارث حین موت مورّث است که از باب عدم المانع، منشأ اثر شرعی می باشد. در اینصورت اگر در تقدم و تأخر کفر وارث و موت مورّث شک داشته باشیم، می توانیم عدم کفر وارث را تا زمان موت، استصحاب و ارث بردن وارث را نتیجه بگیریم.
 مشهور فرموده اند این استصحاب جاری می شود. مرحوم شیخ(ره) نیز فرموده اند در صورتی که معارض نداشته باشد، مورد عمل واقع می شود ولی اگر معارض داشته باشد، ساقط می شود.
 اما مرحوم آخوند(ره) فرموده اند این استصحاب، از جهت عدم احراز اتصال زمان یقین به زمان شک، جاری نمی باشد. چون در صورت عدم احراز، ارکان استصحاب، مختل می باشند و استصحاب، مقتضی ندارد و نوبت به بحث از معارض نیز نمی رسد.
 وجود اتصال بین زمان مشکوک و زمان متیقن:
 مرحوم آخوند(ره) در توضیح بیشتر اشکال اتصال زمان یقین به زمان شک، مطلبی را با عنوان «لایُقال» مطرح کرده و فرموده اند ممکن است کسی بگوید اگر روز شنبه، به عدم حادثین یقین داشته و بدانیم یکی از آنها در روز یکشنبه و دیگری در روز دوشنبه موجود شده اند، در اینصورت زمان شک در تقدم یکی از حادثین، از روز یکشنبه شروع و مجموع یکشنبه و دوشنبه، زمان شک می باشند. چراکه مراد از زمان شک، زمان مشکوک است و تبدیل شدن عدم حادث اول، مثل کفر به وجود، در روز یکشنبه نیز مشکوک است. چون همانطور که احتمال دارد موت مورّث، در روز یکشنبه و کفر وارث، در روز دوشنبه اتفاق افتاده باشد، همچنین احتمال دارد کفر وارث، در روز یکشنبه و موت مورّث، در روز دوشنبه اتفاق افتاده باشد. پس روز یکشنبه و دوشنبه، هردو نسبت به تحقق کفر، بر ما مشتبه هستند و هر دو متعلّق شک می باشند و فرض هم این است که یکشنبه و دوشنبه نیز به همدیگر متصل هستند. پس چون مراد از زمان شک، زمان مشکوک و متعلّق شک است، یعنی زمان آن واقعه ای که مشکوک بوده است، نه زمان حدوث شک، باید گفت مجموع یکشنبه و دوشنبه مشکوک هستند ولو اینکه زمان حدوث شک، روز دوشنبه می باشد. پس اتصال بین زمان شک و زمان یقین وجود دارد.
 اشکال مرحوم آخوند(ره) به استدلال مذکور در «لایُقال»:
 مرحوم آخوند(ره) در جواب از این «لایُقال»، به صورت خلاصه می فرمایند اگر شک ما نسبت به عدم أحد الحادثین، در قیاس با زمان بود، این استدلال، صحیح بود و باید هر دو زمان، ملاک قرار می گرفتند. چون نسبت به عدم الکفر، هم در روز یکشنبه شک داریم، هم در روز دوشنبه. اما در اینجا عدم الکفر، در قیاس با زمان، اثر شرعی ندارند بلکه اثر شرعی، بر عدم الکفر در قیاس با حادث دیگر، یعنی موت مورّث، مترتب می شود. پس هیچکدام از زمان ها برای ما اثر شرعی ندارند. یعنی اینطور نیست که بخواهیم عدم الکفر را تا روز یکشنبه یا تا روز دوشنبه اثبات کنیم بلکه می خواهیم عدم الکفر را تا هنگام موت مورّث اثبات کنیم. پس در اینجا چون شک ما نسبت به عدم أحد الحادثین، در قیاس با وجود حادث دیگر است، نه در قیاس با ازمنه، از طرف دیگر نیز هنگام وجود حادث دیگر، مثل موت مورّث را نمی دانیم، احراز اتصال زمان شک به زمان یقین وجود ندارد. چراکه اگر به حسب واقع، هنگام وجود حادث دیگر، روز یکشنبه باشد، مشکلی نداریم و زمان شک، به زمان یقین که شنبه است، متصل می باشد. اما اگر به حسب واقع، هنگام وجود حادث دیگر، روز دوشنبه باشد، اتصال بین زمان شک و زمان یقین از بین می رود. درنتیجه از آنجا که نسبت به زمان موت مورّث شک داریم، اتصال بین زمان شک و زمان یقین نیز برای ما احراز نمی شود و مشکوک است. یعنی همانطور که احتمال دارد اتصال باشد، همچنین احتمال دارد اتصال نباشد. پس استصحاب، به دلیل شبههﻯ مصداقیه جاری نمی باشد.
 جواب از اشکال مرحوم آخوند(ره)نسبت به اتصال زمان شک و یقین:
 در جواب از این اشکال مرحوم آخوند(ره) باید بگوئیم اساساً به وجود آمدن شبههﻯ مصداقیه در شک و یقین، محال است. چراکه شک و یقین از امور وجدانیه هستند. یعنی معقول نیست کسی در علم داشتن یا شک داشتن خودش شک کند. چون شک و یقین از صفات وجدانیه هستند و همیشه برای انسان محرز می باشد که شک یا یقین دارد یا ندارد. بنابراین عدم احراز و شک داشتن در اتصال زمان یقین و شک، معقول نمی باشد. چراکه معنای آن، شک کردن در شک می باشد. در حالی که ما به شک خودمان نسبت به زمان موت مورّث و درنتیجه شک نسبت به ادامه داشتن عدم الکفر تا آن زمان، شک نداریم. خود شک نیز تمام الموضوع برای اثر شرعی می باشد و نیازی نداریم سراغ واقع برویم و بگوئیم اگر به حسب واقع موت مورّث، روز دوشنبه باشد، زمان شک نیز روز دوشنبه می شود و اتصال به زمان یقین ندارد. چراکه واقع، موضوع اثر شرعی نمی باشد بلکه وقتی نسبت به موت مورّث شک داشتیم، نسبت به عدم الکفر که مستصحب ما است نیز شک پیدا می کنیم و در اینصورت می توانیم استصحاب را جاری کنیم و اینکه آیا موت مورّث در روز یکشنبه واقع شده یا در روز دوشنبه، منشأ شک ما در استمرار عدم الکفر تا زمان موت مورّث است. یعنی اگر موت مورّث، روز یکشنبه بوده، عدم الکفر ادامه پیدا کرده و اگر روز دوشنبه بوده، عدم الکفر ادامه پیدا نکرده. اما در شک خودمان در بقاء مستصحب، شک نداریم و شک از هر منشأی که پیدا شده باشد، می توانیم استصحاب را جاری کنیم. لذا شبههﻯ مصداقیه در شک که از جملهﻯ وجدانیات است، غیر معقول می باشد. همچنین از آنجا که ما نسبت به ادامه پیدا کردن عدم الکفر تا زمان موت مورّث، غفلت نداریم، اگر نسبت به آن، شک نداشته باشیم، لازم است یقین داشته باشیم. چراکه در صورت عدم غفلت، انسان یا شک دارد یا یقین ( ظن نیز ملحق به شک می شود). حال آنکه ما نسبت به بقاء عدم الکفر یقین نداریم، پس به دلیل حصر عقلیِ حالات انسان بین شک و یقین، حتماً شک داریم و اگر در این شک خودمان، شک داشته باشیم، طرف دیگر و احتمال دیگر این شک، احتمال علم است. چون احتمال غفلت نمی دهیم. پس معنای شک کردن در شک، این است که احتمال می دهیم شک داشته باشیم و احتمال می دهیم علم داشته باشیم. درحالی که چنین احتمالی معقول نمی باشد و با مراجعهﻯ به وجدان، معلوم می شود که انسان، شک دارد یا علم دارد. پس به نظر ما شبههﻯ مصداقیه، اساساً در علم و شک پیدا نمی شود و این فرمایش مرحوم آخوند(ره) صحیح نمی باشد.
  والسلام

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo