< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

91/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی استدلال مرحوم آخوند(ره) بر حجیت مثبتات امارات / تنبیهات استصحاب / استصحاب
 مروری اجمالی بر مباحث گذشته:
 در تتمهﻯ بحث اصل مثبت، لازم است به مطلبی که صاحب کفایه(ره) در ارتباط با فرق بین امارات و اصول عملیه و عمدتاً استصحاب مطرح کرده اند، اشاره کنیم. گفتیم مشهور در این مسأله قائل به حجیت مثبتات امارات و عدم حجیت مثبتات اصول هستند. لذا در استصحاب اگر بقاء متیقن سابق، یک لازمهﻯ عقلی داشته باشد مثل صاحب لحیه شدن که لازمهﻯ حیات زید می باشد، درصورتی که این ملازمهﻯ عقلی، ثمرهﻯ شرعی نداشته باشد، اصلاً استصحاب جاری نمی شود. چرا که استصحاب، ناظر به آثار شرعیه است و در حوزهﻯ امور عقلیه که از تعبد شرع خارج هستند، دخالتی نمی کند. اما درصورتی که این ملازمهﻯ عقلی، یک اثر شرعی داشته باشد مثل اینکه نذر کرده باشیم اگر زید صاحب لحیه شود، در راه خدا صدقه دهیم، ولو برای استصحاب، اثر شرعی وجود دارد لکن چون این اثر شرعی به واسطهﻯ یک اثر عقلی است، به نظر مشهور استصحاب جاری نمی شود. به دلیل اینکه «لاتَنقُضِ الیَقینَ بِالشَّک» می گوید یقینِ به همان متیقنی که عند الحدوث داشته ای را نقض نکن و متیقنی که در اینجا از ابتدا وجود داشته، نفس حیات زید است نه صاحب لحیه بودن زید تا حکم به ابقاء آن بکنیم. پس این اثر عقلی، از مدار استصحاب خارج است. چون باید یقین را به همان اندازه ای که بوده است ابقا کنیم، نه کمتر نه بیشتر.
 اما اگر اماره ای بر حیات زید قائم شد، لوازم عقلیهﻯ آن مثل صاحب لحیه شدن، مترتب می شوند و لازم است نذر به تصدق را ادا کنیم. البته مثال صاحب لحیه شدن، بر فرض وجود ملازمهﻯ قطعیه بین گذشت بیست سال از زندگی انسان و نبات لحیه، صحیح می باشد. لذا کسی مناقشه نکند که صاحب لحیه شدن، ملازمهﻯ قطعیه ندارد و ممکن است شخصی کوسه باشد و هیچگاه صاحب لحیه نشود چراکه این مثال، فرضی است.
 استدلال مرحوم آخوند(ره) بر حجیت مثبتات امارات:
 پیرامون دلیل ترتب آثار عقلیهﻯ امارات، نظریه ای که مورد تأیید ما واقع شد، نظریهﻯ مرحوم امام(ره) بود که فرمودند در امارات عقلائیه، سیرهﻯ عقلا بر ترتیب لوازم، قائم شده است. سیرهﻯ عقلا نیز حجت می باشد.
 پس در این مسأله ما راه خودمان را پیدا کردیم و نظریهﻯ مرحوم امام(ره) را پذیرفتیم.
  اما مرحوم آخوند(ره) استدلال دیگری مطرح کرده اند و فرموده اند حجت بودنِ اماره نسبت به مؤدّای خود، از جهت حکایت عدل یا ثقه می باشد و حکایت، همانطور که در رابطه با مدلول مطابقی صدق می کند، در رابطه با مدلول التزامی نیز صدق می کند. پس همانطور که مؤدّای امارات، محکی هستند، لوازم آنها نیز محکی هستند. چون میزان، حکایت است و حکایت شامل هر دو می شود. لکن حکایت از مؤدّا، به دلالت مطابقی و حکایت از لوازم، به دلالت التزامی می باشد.
 جواب از استدلال مرحوم آخوند(ره):
 جوابی که در کلمات مرحوم نائینی(ره) و شیخ محمد حسین اصفهانی(ره) و محقق خوئی(ره) مطرح شده است، این است که در اکثر موارد، شخصی که خبری را نقل می کند، ناظر به خود مؤدّا که مدلول مطابقی است، می باشد و نسبت به لوازم آن، غافل است. حال آنکه حکایت، یک امر قصدی می باشد و اگر انسان نسبت به لوازم، غافل باشد و قصد حکایت آنها را نداشته باشد، نمی توان حکایت کلام او از لوازم را برگردن او گذاشت و نتیجه گرفت. پس تا شخص، لوازم را قصد نکند، حکایتی وجود ندارد.
 اختصاص اشکال به لوازم غیر بیّن و لوازم بیّن بالمعنی الأعم:
 تفصیلی که در این بحث وجود دارد این است که برخی از لوازم، لازم بیّن بالمعنی الأخص هستند که تصور آنها منفک از تصور ملزوم نمی باشد و امکان ندارد فراموش شوند. اگر لوازم از این دسته باشند، این اشکال محقق نائینی(ره) و محقق خوئی(ره) وارد نیست و استدلال مرحوم آخوند(ره) در چنین لوازمی صحیح می باشد. چراکه این لوازم، حتماً تحت قصد واقع می شوند. پس این اشکال به لوازم غیربیّن و لوازم بیّن بالمعنی الأعم اختصاص پیدا می کند. لازم بیّن بالمعنی الأعم، لازمی است که در آن با صرف تصور ملزوم و تصور لازم و تصور ملازمه، جزم به لزوم پیدا می شود ولی لازم غیربیّن، لازمی است که با تصور ملزوم و لازم و ملازمه، جزم به لزوم پیدا نمی شود بلکه نیاز به دلیل و استدلال هست. لذا این دو نوع لازم، داخل در بحث هستند چراکه با تصور ملزوم، تصور لازم به وجود نمی آید بلکه ممکن است منفک از همدیگر بشوند و شخص، غافل از آن لوازم بشود یا اینکه در آنها شک داشته باشد.
 در نتیجه مثال نبات لحیه که از لوازم بقاء حیات و از جملهﻯ لوازم غیر بیّن است، داخل در بحث می باشد و اشکالی که نسبت به این مثال به مرحوم آخوند(ره) گرفته شده، صحیح می باشد. در نتیجه نمی توان حجیت امارات را با استدلال مرحوم آخوند (ره) نسبت به لوازم اثبات کرد.
 توجیه اول آقا ضیاء(ره) نسبت به کلام مرحوم آخوند(ره):
 آقا ضیاء(ره) دو توجیه برای کلام مرحوم آخوند(ره) بیان کرده است. توجیه اول اینکه مراد از حکایت، دلالت تصوریه می باشد نه دلالت تصدیقیه. دلالت تصوریه هم در چنین لوازمی وجود دارد.
 توضیح اینکه دلالت تصدیقیهﻯ کلام، عبارت است از دلالتی که از کلام متکلم فهمیده می شود و ما یقین می کنیم آن معنی، مراد متکلم نیز هست. یعنی متکلم، آن معنی را قصد کرده و در مقام بیان آن معنی بوده است ولی دلالت تصوریه، صرف معنایی است که به ذهن ما منتقل می شود اما نمی دانیم متکلم، آن معنی را قصد کرده یا نه. یعنی کلام، دلالتی بر قاصد بودن متکلم ندارد.
 پس طبق فرمایش آقا ضیاء(ره)، اگر میزان در حکایت، یعنی حجت بودن کلام در آن چیزی که از آن حکایت می کند، بر سبیل دلالت تصوریه باشد، در اینصورت عدم قصد متکلم و غافل بودن او، ضرری نمی رساند چراکه صرف عبور کردن معنی از ذهن مخاطب، کفایت می کند و نیاز نیست بفهمیم متکلم نیز این معنی را قصد کرده است.
 لذا ایشان می فرماید شاید مراد استاد ما مرحوم آخوند(ره) از حکایت، همان دلالت تصوریه باشد که در اینصورت ربطی به قصد متکلم ندارد و اشکالی بر کلام ایشان از جهت غافل بودنِ متکلم نسبت به لوازم، پیش نمی آید.
 جواب از توجیه اول آقا ضیاء(ره):
 ما این مسأله را در بحث اصالت الظهور خواندیم و گفتیم ظهورات کلامیه، مراحلی دارند. مرحلهﻯ حُجِیَتُ الکَلامِ فِی المَعنَی که الان محل بحث ما در رابطه با مدلول التزامی کلام می باشد، مرحلهﻯ نهایی و پس از عبور از دلالت تصوریه و تصدیقیه می باشد. یعنی کلام در مرحلهﻯ اول باید از دلالت تصوریه عبور کند سپس در مرحلهﻯ بعد از دلالت تصدیقیه نیز عبور کند تا در نهایت بگوئیم این کلام، در معنای خود حجت است. لذا در آن بحث، حجیت کلام در معنی را متفرع بر ثبوت معنی بر دلالت تصدیقیه و عدم کفایت دلالت تصوریه کردیم. یعنی کلام حتماً باید از این دو مرحله عبور کند تا به مرحلهﻯ سوم که یَصیرُ الکَلام حُجَهً فِی المَعنی است، برسد و درصورتی که فرض کنیم دلالت تصدیقیه وجود ندارد، نوبت به حجیت نمی رسد.
 توجیه دوم آقا ضیاء(ره) که باید جلسهﻯ آینده توضیح دهیم، بر کفایت قصد اجمالی متکلم دلالت می کند.
  والسلام

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo