درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
98/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دلائل وجوب، زمان و شرایط/حلق و تقصیر/واجبات وقوف در منا/وقوف در منا/اعمال حج تمتع/کتاب الحج؛
بررسی حکم امکان و عدم امکان تقسیم هدیکلام در مصارف هدی بود. این بحث فروعی مربوط به زمانی امکان تثلیث دارد؛ لکن الآن محل ابتلا نیستند. تثلیث یعنی حاجی یک ثلث گوشت هدی را به فقیر و ثلث دیگر را به مومنین بدهد و تمام یا مقداری از ثلث سوم را هم خودش و طبق بعضی از روایات خانوادهاش بخورد.
البته در عصر حاضر هم میتوان با وکالت، به صورت ظاهری این تقسیم را رعایت کرد؛ یعنی حاجی با وکالتی که قبل از اعزام به حج از فقرای شیعه میگیرد، و اخذ از جانب او حق این قسم را ادا کند. فقیر لزوما باید شیعه باشد که در مکه و اطراف آن وجود ندارد. شیعیان در مکه همه همان حجاج هستند که مستطیع حج شدهاند. ثلث هدیه به مومنین نیز را میتوان به حجاج شيعه همراه خود، بدهد.
همه این امور در فرض امکان است. شاید حدود 50 سال پیش این تقسیمات ممکن بود. لکن الآن ظاهرا این کارها ممکن نیست و یک نفر از طرف کل کاروان وکیل ذبح میشود. این وکیل نمیتواند همه این امور را از جانب تمام کاروان انجام دهد. لهذا با تمسک به ﴿لا یکلف الله نفسا الا وسعها﴾[1] باید بگوییم: این امر ساقط است. در هر صورت بعضی نیز این تقسیمات را از آداب دانستهاند. لذا بسیاری مثل مرحوم امام[2] و بعضی دیگر و چه بسا مشهور فرمودهاند که تثلیث مستحب است.
اما بنابر وجوب تثلیث، در صورت تمکن نیز بسیاری قائل به ضمان نشدهاند؛ زیرا -چنانکه قبلا بیان شد- حکم در اینجا صرفاً تکلیفی بوده و ضمانآور نیست.
حلق و تقصیر، سومین واجب منابحث بعدی در مورد واجب سوم از واجبات منا در روز عید یعنی حلق یا تقصیر است. اولین واجب از واجبات منا، رمی جمره، دوم، ذبح یا نحر و سوم حلق یا تقصیر است.
وجوب حلق برای صروره -یعنی کسی که اولین سفر حجش را انجام میدهد- است. اما حاجی در سفرهای بعدی بین حلق و تقصیر مخیر است. البته در این فرض هرچند تقصیر جایز است اما افضل انجام حلق است.
تقصیر از ماده قصر و به معنای کوتاه کردن است. لذا او میتواند موها یا ناخنهایش را کوتاه کند. البته در روایات بیشتر نظر به تقصیر الشعر و تاکید روی آن است و درباره ناخن، کمتر اشاره شده است. لذا بعضی از آقایان هم احتیاط واجب دارند که به ناخن اکتفا نکند و حتما از موهای سر یا ریش یا سبیل کوتاه کند.
محقق خویی(ره) میفرماید: "الحلق و التقصير و هو الواجب السادس من واجبات الحج و يعتبر فيه قصد القربة و إيقاعه في النهار على الأحوط من دون فرق بين العالم و الجاهل".[3] حلق و تقصیر واجب ششم از واجبات حج و سومین واجب مناست. در حج ابتدا احرام بعد از آن وقوف در عرفات، سپس وقوف در مشعر، بعد رمی جمره عقبه، بعد ذبح و بعد از آن حلق، واجب است.
استدلال بر وجوب حلق یا تقصیروجوب حلق و تقصیر مسلم و از بدیهیات است. ولی با این وجود صاحب وسائل(ره) هم باب اول از ابواب حلق و تقصیر را به این مطلب اختصاص داده است.
اولین روایت از این باب، روایت عمر بن يزيد است. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا ذَبَحْتَ أُضْحِيَّتَكَ فَاحْلِقْ رَأْسَكَ وَ اغْتَسِلْ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ.[4]
در سند روایت، محمد بن عمر توثیق ندارد. روایت امر فرموده که بعد از ذبح، حلق کن. "فاحلق راسک"، امر و دال بر وجوب است.
روایت دوم و سوم صحیحه هستند. روایت سوم صحیحه محمد بن مسلم است. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ قَالَ قَصُّ الشَّارِبِ وَ الْأَظْفَارِ.[5]
"تفث" زوائدی هستند که در بدن پیدا میشوند و باید زائل شوند؛ مثل مو و ناخن که بلند میشوند. آیه شریفه میفرماید: کسی که وظیفه اش تقصیر است، مصداقش همین است و اگر کسی وظیفه اش حلق است، مصداقش حلق الراس است. کما اینکه در روایت نهم (روایت عمر بن حنظله) آمده؛ وَ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ أَيْضاً عَنِ الْمُظَفَّرِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمْدَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّفَثِ قَالَ هُوَ حُفُوفُ الرَّأْسِ.[6] یعنی موی سرش را پاک کند. این کنایه از حلق است.
بنابراین در وجوب حلق یا تقصیر شک و شبههای نبوده و مطلب اجماعیست.
اعتبار قصد قربت در حلق و تقصیر و زمان انجام آنهامحقق خویی(ره) می فرماید: "و يعتبر فيه قصد القربة".[7] چون این اعمال از اجزاء حج هستند و حج از اول تا آخر عبادت است، قوام این اعمال به قصد قربت و اتیان برای خدای متعال است.
محق خویی(ره) در ادامه میفرماید: "و إيقاعه في النهار على الأحوط".[8] علی الاحوط حلق یا تقصیر باید در روز عید قربان باشد. احتیاط به این خاطر است که دلیل واضحی بر آن دلالت ندارد. نهار یعنی از اول صبح تا غروب آفتاب. بعضی از آقایان از جمله مرحوم امام(ره) میفرمایند: در سه روز ایام تشریق فرصت برای اين کار هست.[9] مرحوم امام در مورد انجام عمل در روز عید احتیاط وجوبی هم ندارد؛ یعنی اگر نتوانست، وقت موسع است و این زمان تا سه روز ایام تشریق ادامه دارد.
البته انجام حلق در روز عید قربان احتیاط واجب و در صورت توان است. بسیاری از وقتها عقب افتادن حلق و تقصیر به دلیل این است که حجاج تا رمی را انجام دهند و فاصله تا چادرها را طی کنند، مدت زیادی طول میکشد. معمولا ابتدای محل چادرهای ایرانیان، بیش از 6 کیلومتر تا محل رمی فاصله دارد. در نتیجه شش کیلومتر رفت و همین قدر برگشت به صورت پیاده باید انجام شود. رمی جمره هم با توجه به جمعیت زیاد تا حصول یقین به اصابت سنگ ریزهها قدری طول میکشد. بالاخره انجام این اعمال تا غروب طول میکشد. لذا بسیار اتفاق میافتد که فرصتی برای حلق یا تقصیر باقی نماند.
به خلاف مرحوم امام، محقق خویی میفرماید احتیاط واجب این است که در صورت تمکن و نبود عسر و حرج، رمی، ذبح و حلق در روز عید انجام شوند.[10]
معنای روز در اینجا هم محل خلاف است. اختلاف از این جهت است که در انتهای روز میان غروب و مغرب بحث هست. لذا احتیاطاً برای نماز و روزه باید تا مغرب بمانند. اما برای این نوع کارها تا غروب آفتاب را در نظر بگیرند. تمیز روز از طرف صبح مقداری سختتر است؛ زیرا مبدا روز طلوع فجر تا طلوع خورشید است. مشهور و از جمله امام خمینی(ره) میفرمایند: مبدا روز طلوع فجر است؛[11] اما محقق خویی(ره) و شاید بعضی دیگر قائلند که ابتدای آن طلوع خورشید است؛[12] بر همین اساس فتوای ایشان در مقام افتاء میفرماید :کسی که غفلتاً قبل از طلوع آفتاب رمی یا ذبح کند، عملش باطل بوده و باید بعد از طلوع آفتاب، دوباره آنها اعاده نماید. در مورد دلیل هر فرمایشی مباحثی وجود دارد. هر کدام برای فرمایش خودش استدلالی دارد که الآن جای طرح آن نیست.
اما رمی شب قبل برای معذورین جایز است. گفتیم: ایشان به جای حرکت به مشعر در صبح، میتوانند همان شب به آمدن در مشعر اکتفا کنند و بعد همان شب به منا رفته و رمی نمایند. ولی ذبحشان باید در روز انجام شود؛ بنابراین -به جهت روایات و ادله ای که اشاره خواهیم کرد- ذبح و حلق در شب عید یقیناً جایز نیست.
اما اگر حلق یا تقصیر از روز دهم به تاخیر بیافتد، چه باید کرد؟ این اعمال مربوط به روز هستند. آیه شریفه میفرماید: ﴿وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ﴾.[13] پس احتیاط در این است که در روز انجام شوند. انجام این امورد در شب خلاف احتیاط است. اصل هم روز عید است و اگر در این روز مقدور نشد، باید روز یازدهم یا روز دوازدهم اتیان شوند. لکن انجام شبانه -مگر در فرض عذر مثل وجود دشمنی که موجب خوف نفس باشد- خلاف احتیاط است.
البته فقط انجام رمی به صورت استثناء در شب مجاز است. همان روایات که دلالت بر وظیفه معذورین برای وقوف مشعر و حرکت به منا در شب داشتند، میفرمایند که رمی در شب اشکال ندارد. این بر خلاف وظیفه قادرين است. ایشان باید بین الطلوعین را در مشعر بمانند و بعد از طلوع آفتاب از مشعر حرکت کرده، به منا بیایند و واجبات منا را در روز انجام دهند.
در صحیحه سعید الاعرج آمده؛ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَعَنَا نِسَاءٌ قَالَ أَفِضْ بِهِنَّ بِلَيْلٍ (همان شب زنان را به منا ببر) وَ لَا تُفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَقِفَ بِهِنَّ بِجُمَعٍ (نبرشان تا اینکه وقوف در مشعر را انجام دهند؛ یعنی در همان شب مقداری در مشعر بمانند و نیت کنند تا شب را به عنوان واجب بمانند. معذورین، زنها، پیرمردها، اشخاص مریض و ناتوان هستند که البته ملحقات دیگری هم دارند. البته عمده همینها هستند.) ثُمَّ أَفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَأْتِيَ الْجَمْرَةَ الْعُظْمَى فَيَرْمِينَ الْجَمْرَةَ (همان شب و بعد از وقوف، آنها را به منا ببر تا به محض رسیدن، جمره عقبه را رمی کرده و در شلوغی روز نمانند.) فَإِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِنَّ ذَبْحٌ فَلْيَأْخُذْنَ مِنْ شُعُورِهِنَّ (اگر ذبحی به گردنشان نیست -مثل حج افراد- میتوانند از مویشان تقصیر کرده و از احرام خارج شوند.) وَ يُقَصِّرْنَ مِنْ أَظْفَارِهِنَّ ثُمَّ يَمْضِينَ إِلَى مَكَّةَ الْحَدِيثَ.[14]
محقق خویی(ره) این روایت را به زحمت پیدا کرده تا ثابت کند حلق و تقصیر کسی که ذبح بر او واجب است، بعد از ذبح است. پس ذبح را که در روز انجام میدهد و حلق و تقصیر هم در همان روز خواهند بود.[15]
البته اینها سیره قطعیه و جزء ضروریات فقه بوده و احتیاج به پیدا کردن با زحمت روایت برای اثبات ندارند. از همان ابتدائی که پیامبر(ص) حج را تاسیس نمود و به حجة الوداع رفت، این امور پایهگذاری شدهاند و این اعمال بین جمیع مسلمین، واضح بوده و جزء بدیهیات فقه بین شیعه و اهل سنت است. لذا اختلافی در این مطالب میان شیعه و عامه وجود ندارد.
این روایت ظهوری در روز ندارد. ولی اصحاب قائلند و حتما روایت داریم که فقط رمی جمره را میتوان شبانه انجام داد. ولی ذبح و حلق باید در روز باید انجام شوند.
حکم تاخیر عمدی حلق یا تقصیر از روز عیدمطلب دیگر که قدری مهم است، تاخیر عمدی و اختیاری حلق و تقصیر تا غروب روز عید است.در این حال آیا آن شخص میتواند این عمل را در روز بعد انجام دهد؟
طبق نظر حضرت امام(ره)، حلق و تقصیر در سه روز ایام تشریق قابل انجام است. لکن بنا بر نظر محقق خویی(ره)، این کار خلاف احتیاط است؛ چون حلق و تقصیر بنا بر احتیاط واجب باید در روز عید انجام شوند. البته بعضی از اصحاب و چه بسا اکثر، قائلند که اینها اعمال روز عیدند. لذا برای جلوگیری از مخالفت با مشهور، احتیاط واجب آن است که حاجی قبل از غروب آفتاب این سه کار را انجام دهد.لکن اگر مانعی بود و نتوانست، باید آنها را برای روز بعد بگذارد. در هرصورت انجام شبانه اعمال مجاز نیست.
و المعروف و المشهور لزوم إيقاعه في نهار العيد و عدم جواز تأخيره عنه عمداً و اختياراً، و عن أبي الصلاح جواز تأخيره إلى آخر أيام التشريق و لكن لا يزور البيت قبله.[16]
محقق خویی(ره) برای این مطلب که چرا احتیاط این است که این اعمال در روز عید انجام شوند و تخییری وجود ندارد که تا آخر ایام تشریق باشند، دلایلی آورده است.
دلایل عدم جواز تاخیر حلق یا تقصیر از روز عیددلیل اول تأسی به فعل رسول خدا در روز عید است. البته محقق خویی(ره) به درستی در جواب میگوید: فعل پیامبر(ص) اعم از وجوب یا استحباب است و لذا نمیتوان گفت: چون فعل معصوم بوده، حتما واجب است. معصومین در بسیاری از اوقات به مستحبات هم مقید بودند. پس نمیتوان از این سیره بر وجوب استدلال کرد.[17]
دومین استدلال تمسک به سیره مستمره میان مومنین است که ایشان در صورت امکان، این اعمال سهگانه را در روز عید انجام میدادند.[18] گفتهشده: اگر خلاف این بود، نقل میشد و البته هیچ نقلی وجود ندارد. پس به این سیره، التزام هست و لهذا در فقه هم اعمال ثلاثه، جزء اعمال روز عید محسوب میشوند. ولی موارد زیادی انجام این اعمال در روز عید مقدور نشده و به روز یازدهم میافتد. در این حال ندیدهایم کسی از فقها در این مورد سختگیری کرده و بگوید: این کار اشتباه است.
سیره بر این است ولی این سیره نهایتاً موید احتیاط وجوبیست. این احتمال وجود دارد که سیره از بابت وجوب باشد؛ نه استحباب. پس احتیاط واجب به این دلیل، اشکال ندارد. قول مشهور هم همین هست. فلذا میتوان گفت: به خاطر شهرت فتوایی و سیره مسلمین، بنا بر احتیاط واجب، اشکال ندارد.
در صحیحه محمد بن حمران هم آمده؛ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَاجِّ (غَيْرِ الْمُتَمَتِّعِ) يَوْمَ النَّحْرِ مَا يَحِلُّ لَهُ قَالَ كُلُّ شَيْ ءٍ إِلَّا النِّسَاءَ وَ عَنِ الْمُتَمَتِّعِ مَا يَحِلُّ لَهُ يَوْمَ النَّحْرِ- قَالَ كُلُّ شَيْ ءٍ إِلَّا النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ.[19]
راوی سوال کرد که چه چیزی در روز عید برای حاجی متمتع حلال است؟ حضرت(ع) فرمود: همه چیز مگر زنان و بوی خوش.
تروک احرام 24 عمل بودند و حضرت(ع) میفرماید: همه تروک در روز عید قربان، حلال خواهند بود. میدانیم آنچیزی که موجب خروج از احرام و حلال شدن تروک میشود، حلق و تقصیر است. لذا معنای کلام حضرت(ع) که فرمود: این تروک در روز عید حلال می شوند، است که حلق یا تقصیر در روز عید واقع شده و از اعمال روز عيدند.
نساء و بوی خوش نیز که در این روایت از حليت استثنا شدهاند به وسیله انجام طواف النساء و اتمام سعی است یعنی طواف و نماز طواف و سعی حلال میشوند.
محقق خویی میفرماید: "و الحاصل: لو تم ما ذكر من الاستدلال فهو، و إلّا فلا ريب في أن إيقاع الحلق في نهار العيد و عدم تأخيره عنه أحوط كما صرحنا بذلك في المتن، فالتعبير بالأحوط في قبال من قال بجواز التأخير عمداً إلى آخر أيام التشريق"[20]
اگر دلایلی گفته شده، سبب اقناع شد که فبها. ولی اگر قانع نشدید، حداقل مثبت احتیاط واجب کرده شده و از فتوا جلوگیری میکنند. احتیاط واجب برای آنجاست که انسان بهه ثبوت قطعی نرسد و در تردید بماند.
ایشان در ادامه فرموده: "و الأحوط تأخيره عن الذبح و الرمي"[21]
مسلماً میان قصر و تقصیر و ذبح و رمی ترتیب وجود دارد. رعایت این ترتیب هم از واجبات است. لذا اول رمی، دوم ذبح و سوم حلق یا تقصیر انجام میشود. سیره، فعل نبی و روایات بیانیه، همه بر همین دلالت دارند. خروج از احرام نیز با حلق و آخرین عمل است. بنابراین مقدم کردن حلق ممکن نبوده و سبب کفاره است.
اما اگر حاجی در روز عید معذور شد -مثلا ذبح را فراموش کرد- تا آخر ایام تشریق برای حلق فرصت دارد. مشهور اینطور است. اگر تا آخر ایام تشریق هم امکان پیدا نکرد، تا آخر ذی الحجه میتواند حلق کند. البته تاخیر عمدی حلق جایز نیست.
تاخیر حلق از ذبح و رمیسیدناالاستاد میگوید: احتیاط واجب این است که حلق از ذبح و رمی موخر باشد.
در صحیحه سعید الاعرج خواندیم؛ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَعَنَا نِسَاءٌ قَالَ أَفِضْ بِهِنَّ بِلَيْلٍ وَ لَا تُفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَقِفَ بِهِنَّ بِجَمْعٍ- ثُمَّ أَفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَأْتِيَ الْجَمْرَةَ الْعُظْمَى- فَيَرْمِينَ الْجَمْرَةَ- فَإِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِنَّ ذَبْحٌ فَلْيَأْخُذْنَ مِنْ شُعُورِهِنَّ وَ يُقَصِّرْنَ مِنْ أَظْفَارِهِنَّ ثُمَّ يَمْضِينَ إِلَى مَكَّةَ الْحَدِيثَ.[22]
مفهومش این است که اگر ذبح را به گردن دارند، باید ذبح کرده و بعد تقصیر کنند.
صحیحه جمیل نیز بر این مطلب دلالت دارد. وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَزُورُ الْبَيْتَ- قَبْلَ أَنْ يَحْلِقَ قَالَ لَا يَنْبَغِي إِلَّا أَنْ يَكُونَ نَاسِياً ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَاهُ أُنَاسٌ يَوْمَ النَّحْرِ- فَقَالَ بَعْضُهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي حَلَقْتُ قَبْلَ أَنْ أَذْبَحَ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ حَلَقْتُ قَبْلَ أَنْ أَرْمِيَ فَلَمْ يَتْرُكُوا شَيْئاً كَانَ يَنْبَغِي أَنْ يُؤَخِّرُوهُ إِلَّا قَدَّمُوهُ فَقَالَ لَا حَرَجَ.[23]
در این صحیحه وجوب ترتیب میان رمی و ذبح یا نحر و حلق مفروض دانسته شده. اینها در زمان پیامبر(ص) در سال اول نمیدانستند و یا از روی جهل به مساله یا نسیان، اعمال را مقدم و موخر کردند؛ مثلا در خود صحیحه هم آمده که قبل از ذبح، حلق کردند. خدمت پیامبر(ص) آمدند و عرض کردند که ما نمیدانستيم یا فراموش کرده و مقدم، موخر نمودیم. حضرت(ص) در پاسخ فرمود: لاشیء علیکم؛ یعنی عیبی ندارد و حجتان صحیح است.
حال میخواهیم بگوییم: از متن صحیحه جمیل استفاده میشود که تقدیم و تاخیر جاهلانه یا به سبب فراموشی، مضر نیست. اما در فرض عدم عذر، واجب است که ترتیب رعایت شود. لذا اگر عذری وجود نداشت و از اول ترتیبی در کار نبود، سوال نیز منشئی نداشت و لازم نبود که حضرت(ص) به استناد جهل و نسیانشان، معافشان کند. پس همه این امور در صحیحه جمیل دلالت بر این دارد که در فرض عدم عذر، مراعات ترتیب واجب است.
روایت دیگری هم از موسی بن القاسم هست که هرچند بحثی سندی دارد؛ ولی دلالتش واضح است.[24]