< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

98/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صوم بدل از هدی/ذبح در منا/واجبات وقوف در منا/وقوف در منا/اعمال حج تمتع/کتاب الحج؛

تمکن از هدی بعد از انجام روزه بدل

مسألة ۳۹۵: من لم يتمكّن من الهدي و لا من ثمنه و صام ثلاثة أيام في الحج ثم تمكن منه وجب عليه الهدي على الأحوط.[1]

اگر کسی که تمکن خرید هدی را نداشته و بدل از آن سه روز روزه هفتم تا نهم را به جا آورده، در روز عید متمکن شد، -مثلا کسی هدی یا پولی به او داد- آیا روزه‌هایی فقط باید هفت روز دیگر را در شهرش روزه بگیرد یا لازم است که هدیی را ذبح نماید؟

مشهور این است که روزه انجام شده را بر اساس علم خود به عدم تمکن در زمان عید اتیان نموده و دانسته که قدرت تا آن زمان قدرت بر خرید نیز پیدا نمی‌کند. لذا همین علمش معتبر است. غیر از این نکته، رواياتی را نیز صاحب وسائل(ره) در باب 45 از ابواب ذبح با عنوان "بَابُ أَنَّ مَنْ صَامَ مِنْ بَدَلِ الْهَدْيِ ثُمَّ وَجَدَهُ أَجْزَأَهُ إِتْمَامُ الصَّوْمِ وَ لَمْ يَجِبِ الذَّبْحُ بَلْ يُسْتَحَبُ"[2] آورده است.

عمده در محل بحث، دو_سه روایت هستند؛ یک روایت در باب 45 و دیگری در باب 44.

محقق خویی(ره) این روایات را توجیه و تاویل و البته رد می‌کند. در آخر هم می‌فرماید: وقت هدی تا آخر ذی الحجه ادامه دارد؛ چون جزء نسک است و فرصت همه نسک تا آخر ذی الحجه ادامه دارد. حال نیز این شخص واجد شده و ایام ذی الحجه هم باقی‌ست، نسبت به هدی تکلیف دارد. اما ایشان به خاطر مخالف مشهور و روایات با این نظر، به آن فتوا نداده و می‌فرماید: علی الاحوط هدی را انجام شود.[3]

بررسی روایات مساله

حال به بررسی روایات می‌پردازیم.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَحْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُتَمَتِّعٍ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ ثُمَّ أَصَابَ هَدْياً يَوْمَ خَرَجَ مِنْ مِنًى قَالَ أَجْزَأَهُ صِيَامُهُ.[4]

متمتعی سه روز روزه گرفت؛ سپس عصر روز دوازدهم یا صبح سیزدهم که از منا خارج شده و به مکه آمده بود، کسی یک گوسفند به او بخشید یا پولش را به او داد.

در روایت عبارت "یوم خرج من منی" آمده. این غیر از خروج یکی_دو ساعته است که شخص می‌رود و برمی‌گردد. این تعبیر، به معنی یوم النفر است؛ چراکه استناد به تمام روز دارد. وقتی شخصی به مکه می‌رود و برمی‌گردد، حق ندارد که تمام روز را در آن‌جا بماند.

حضرت(ع) در این روایت می‌فرماید: سه روزی که روزه گرفته مجزی و مسقط هدی است. شخصی که به مکه می‌رود، باید ذبح را در منا انجام دهد. اما روزه در ایام تشریق بوده و کار از کار گذشته است. فتوای مشهور هم بر همین اساس است.

سند روایت، خیلی خوب است؛ البته عبدالله بن بحر توثیق بالخصوص ندارد. اما نام ایشان در رجال تفسیر قمی آمده‌است. در دو جا ما توثیقات عامی داریم؛ یکی اسناد کامل الزیارات که البته محل اشکال است و دیگری اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی که اشکالی به آن وارد نیست. ظاهر این تفسیر هم شامل مشایخ بلا واسطه و هم با واسطه تا ائمه اطهار علیهم السلام شده و عبارتش عبارت عامی است. اما عبارت کامل الزیارات مشتبه است و بیش‌تر منصرف به مشایخ بلاواسطه می‌شود.

نام عبدالله بن بحر هم در میان راویان تفسیر علی بن ابراهیم ذکر شده و شاید در نواد الحکمه -که ما آن را قبول داریم و محقق خویی(ره) متعرض آن نشده است- نیز آمده باشد. پس روایت از این بابت معتبر است و تصریح دارد که روزه سه روز کافی‌ست و اگر از منا خارج شده و به مکه رفته دیگر هدی فایده ندارد و وقتش گذشته است.

در آیه شریفه یک تکلیف اختیاری و یک تکلیف اضطراری ذکر شده است؛ تکلیف اختیاری برای همه و تکلیف اضطراری برای کسی‌ست که عاجز از هدی باشد. اما زمان ذبح، ایام الاضحیه است. پس برای کسی که شخص در منا باشد ایام تشریق هم ملحق می‌شود؛ یعنی روز یازدهم و دوازدهم و برای کسی که تا روز سیزدهم در آن‌جاست، روز سیزدهم هم ملحق می‌شود. اینها ایام الاضحیه می‌شوند.

محقق خویی(ره) می‌فرماید: سند روایت مردد بین عبدالله بن بحر در و عبدالله بن یحیی است. عبدالله بن یحیی مجهول است و هیچ توثیقی ندارد.[5] البته ما الآن که وسائل را می‌بینیم، در نقل از کلینی(ره)، عبدالله بن بحر را آورده است؛ سپس در ادامه می‌فرماید: "محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن یعقوب مثله".[6] نام عبدالله بن بحر در سند کافی آمده[7] اما در تهذیب[8] و استبصار[9] ، اسم عبدالله بن یحیی ذکر شده‌است. محقق خویی(ره) مکرر فرموده: اگر امر بین فرمایش کلینی(ره) و شیخ(ره) و حتی صدوق(ره) دائر شد، ترجیح با کلینی‌ست؛ چون ایشان اضبط است. اما نمی‌دانیم چرا ایشان در این‌جا این‌گونه قائل شده و متعرض این مطلب نگشته‌اند.

در این‌جا تعارض میان سند منقول از شیخ(ره) و کلینی(ره) است. گفتیم: کلینی یقیناً اضبط است و احتمال صحت سند شیخ(ره) قابل توجه نیست. بنابراین روایت هم به لحاظ سند و هم دلالت صریح بوده و علما به آن فتوا داده‌اند. حتی اگر روایت صد در صد ضعیف باشد نیز با عمل اصحاب و فتوای قاطع و مشهور، اشکال مندفع می‌شود.

حال اگر کسی بگوید: این روایت برای کسی است که از بعد از یوم النحر از منا خارج شده باشد و کسی که از آن روز عبور نکرده و در منا از ذبح متمکن باشد، باید ذبح را انجام دهد. لکن به نظر ما این مساله تاثیری ندارد. صورت مساله آن‌جاست که این شخص که روزه‌ها را گرفته باشد. قهراً روزه گرفتن در روز عید و ایام تشریق ممکن نیست.

حال می‌خواهیم ببینیم در فرض مذکور روزه‌ صحیح است یا خیر؟ جواب این است که کسی مکلف به تکليف اضطراری باشد، اتیان همان تکلیف برای او کافی‌ست. ولی اگر مکلف نبود و بعداً انکشاف خلاف حاصل شد، عمل او کافی نخواهد بود.

اما محقق خویی این مطلب را قبول ندارد. کلام ایشان بیش‌تر به جهت دلالت آیه قرآن است.[10]

روایت دیگری شبیه روایت قبل نیز وجود دارد.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ فَلَمْ يَجِدْ مَا يُهْدِي حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ النَّفْرِ (روز نفر از منا در روز سیزدهم) وَجَدَ ثَمَنَ شَاةٍ أَ يَذْبَحُ أَوْ يَصُومُ قَالَ بَلْ يَصُومُ فَإِنَّ أَيَّامَ الذَّبْحِ قَدْ مَضَتْ.[11]

در این روایت مساله در مورد روز آخر و یوم النفر است و حضرت(ع) به گذشتن ایام ذبح استدلال می‌کند. قول مشهور در محل بحث -که سه روز روزه گرفته و گوسفند هم تا روز آخر ندید‌ و هنوز ماه ذی الحجه باقی‌ست- روزه را صحیح دانسته اند؛ چراکه در صورت عجز تا آخر ماه ذی الحجه هم ملحق است. ولی بحث در جایی‌ست که این شخص روزه‌ها را گرفته.

در روایت آخر که سند ضعیفی دارد هم آمده؛ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ (توثیق ندارد و حال او از عقبة بن خالد بدتر است) عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ (ضعیف است و در اسناد کامل الزيارات آمده است) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ وَ لَيْسَ مَعَهُ مَا يَشْتَرِي بِهِ هَدْياً فَلَمَّا أَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ أَيْسَرَ أَ يَشْتَرِي هَدْياً فَيَنْحَرَهُ أَوْ يَدَعُ ذَلِكَ وَ يَصُومُ سَبْعَةَ أَيَّامٍ إِذَا رَجَعَ إِلَى أَهْلِهِ قَالَ يَشْتَرِي هَدْياً فَيَنْحَرُهُ وَ يَكُونُ صِيَامُهُ الَّذِي صَامَهُ نَافِلَةً لَهُ.[12]

اگر توثیق عبدالله بن هلال و عقبة بن خالد ممکن شد، روایت مشکلی ندارد. شیخ(ره) همه روایات قبول داشته و می‌فرماید: در این فرض انجام ذبح مستحب است؛ یعنی هم می‌تواند به سه روز روزه اکتفا کند و هفت روز دیگر روزه بگیرد و هم می‌تواند ذبح هدی نماید. اینها مانعة الجمع نيستند.[13]

در روایت گفته شده: در صورت تمکن از ذبح، روزه آن سه روز، روزه مستحب محسوب شده و زحمتش هدر نمی‌رود. در روایت فقط عبارت "ایسر" آمده و نفرموده که تمکن از ذبح چه زمانی حاصل شود. لذا این روایت شامل تمکن در روز عید و روز یازدهم و دوازدهم هم هست. در این صورت حضرت(ع) فرمود: باید ذبح هدی نماید.

شیخ(ره) فرموده: طبق این روایت، حاجی می‌تواند هدی کند. طبق روایات دیگر نیز می‌تواند به روزه هایش ادامه دهد. جمع این روایات، قول به تخییر است.

اما بعد تمکن و ذبح، روزه‌ها نافله محسوب می‌شوند. البته نیت اولیه روزه، وجوب بود ولی بعد که کشف خلاف، خداوند متعال آن را مستحب حساب می‌کند؛ چون در این‌جا دو عمل واجب نداریم و مکلف تکلیف وجوبی خود را در قالب هدی انجام داده است. مثل این‌که وقتی کسی به وضو مکلف است، وضو و تیمم را با هم انجام دهد. در این حال دیگر تیمم اثری ندارد. در محل بحث هم وقتی تکلیف هدی باشد، روزه‌ها حمل بر مستحب می‌شوند و خدای متعال اجرشان را می‌دهد. در آیه شریفه می فرماید: ﴿إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا﴾[14] یا در آیه دیگر آمده ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ﴾.[15] آیه دیگری هم می‌فرماید: ﴿أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم﴾؛ آیه اخیر از کلمه "محسنین" و غیره خالی است. می‌فرماید هر کسی که عملی انجام داد، خداوند عملش را ضایع نمی‌کند و برای دنیا یا آخرتش حتماً پاداشی کرامت می‌کند.

نتیجه این است که در این حال (تمکن بعد از انجام روزه) میان روزه و ذبح مخیر است. اگر به روزه ها اکتفا کرد، اشکالی ندارد. اما اگر هدی نمود، ثواب بیش‌تری نصیبش می‌شود؛ مثل فتوای بسیاری از اعلام تخییر بین نماز جمعه و نماز ظهر در روز جمعه است. ولی نماز جمعه افضل است و ثواب بیش‌تری دارد.

اگر کسی بگوید: در این روایت راوی سوال کرده که هدی را ذبح کند یا روزه‌ها را بگیرد و حضرت(ع) جواب فرموده که ذبح کند و این با تخییر سازگار نیست، می‌گوییم: تخییر عیبی ندارد و از باب جمع بین روایات است؛ چون در دسته دیگری از روایات آمده که روزه بگیر؛ ما این دسته را هم نمی‌توانیم کنار بگذاریم. مورد هر دو دسته هم در صورتی‌ست که در مکه یا منا هنوز امکان قربانی باشد. مثل کسی که هنگام تمکن مالی گوسفندی برای ذبح نمی‌یافت. در این مورد گفتیم: باید پول ها را نزد کسی بگذارد و تا آخر ذی الحجه اگر گوسفند پیدا شد، ذبح کند. پس در محل بحث هم تا آخر ذی الحجه امکان جبران هست؛ ولو اینکه معذور باشد، بازهم صلاحیت ذبح دارد. همچنین اگر سعی طواف را فراموش نماید، تا آخر ذی‌الحجه می‌تواند اصالتاً یا نیابتاً تکیلف خود را اتیان نماید.

پس اصحاب بین تمکن در روزهای مختلف فرق نگذاشته‌اند. بحث در اکتفا و عدم اکتفا به روزه و هدی است. محقق خویی(ره) روایات را رد کرده و می‌فرماید: احتیاط واجب در انجام ذبح است. ولی قول شیخ(ره) و مشهور روزه را کافی و صحیح می‌داند. البته شیخ(ره) با تمسک به این روایت قائل به تخییر شده‌است.[16]

محقق خویی(ره) می‌فرماید: این روایات از جهت سندی ضعیفند. گفتیم: یکی از جهات ضعف، تردید بین عبدالله بن بحر و عبدالله بن یحیی بود. البته روایات اشکال دلالی هم دارند که مقداری از آن را اشاره نمودیم.

استدلال محقق خویی(ره) به آیه شریفه

اصل مطلب تکیه محقق خویی(ره) بر آیه قرآن است. ایشانو می‌فرماید: با درسترسی به آیه‌ای با دلالت کامل نمی‌توان و به روایت ضعیف یا مشکوک تمسک کرد و دست از آیه دست برداشت؛ مگر این‌که دلیل قاطعی بر خلاف باشد.[17]

آیه شریفه می‌فرماید: ﴿فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ﴾ کسی که حج تمتع انجام داد، حتما باید ذبح هدی نماید. بعد می‌فرماید ﴿فَمَن لَّمْ يَجِدْ﴾. محقق خویی(ره) می‌فرماید: این فراز ظهور در من "لم یجد واقعی" دارد؛ یعنی واقعاً پول گوسفند نباشد. لم یجد واقعی در زمان انجام واجب، روز دهم تا دوازدهم و در صورت حضور در منا تا سیزدهم است. این شخص که روز هفتم تا نهم را روزه گرفته، چون قطع داشت که در وقت واجب (روز عید و ایام تشریق) پول و توانایی بر ذبح نخواهد داشت، مکلف به انجام روزه شد. محقق خویی(ره) می‌فرماید: بعداً که در روز دهم تا دوازدهم کشف خلاف شد و شخص توانایی بر ذبح پیدا کرد، علم پیشین، خیالی خواهد شد و مجزی نیست.

"و بالجملة: لو كنّا نحن و الآية و لم تكن في البين رواية لالتزمنا بوجوب الهدي و عدم سقوطه سواء صام أو لم يصم، أمّا في فرض عدم الصوم فالأمر أوضح، لعدم وقوع البدل فلا موجب لسقوط الهدي بعد وجدانه. و أمّا في فرض الصوم فكذلك لأنه ينكشف أنه كان واجداً للهدي و لكن لا يدري بذلك"[18]

پس کشف خلاف معتبر بوده و معلوم می‌کند که این شخص، جزء واجدین است. اما علم اولی او، تنها تخیلی بود. بنابراین در روز دهم تا دوازدهم اگر خدای متعال او را متمکن ساخت، وظیفه دارد که هدی را انجام دهد. در این حال روزه‌های قبلی او فاقد اعتبار و بر اساس تخیل خواهند بود. پس این علم برای شروع روزه گرفتن معتبر است. ولی برای اجزاء کافی نیست؛ چون اجزاء مربوط به واقع بوده و میزان توانایی در وقت عمل -یعنی روز دهم تا دوازدهم- است.

حال اگر در مقابل آیه قرآن، حدیث متواتر یا خبر واحد مقطوع الحجیه‌ای باشد، به آن عمل می‌کنیم. ولی اگر چنین روایتی نداشته باشیم، باید به آیه عمل نماییم. آیه هم می‌فرماید: اگر در زمان انجام عمل -یعنی در روز عید- واجد بود، تکلیف هدی شده و روزه قبلی ناشی از تخیل بی مورد است. لذا مجزی نیست.[19]

اما محقق خویی(ره) با توجه به این‌که در تقابل با مشهور قرار گرفته، یک قدم عقب نشینی کرده و قائل به احتیاط شده. اگر این تقابل وجود نداشت، نظر ایشان قطعی بود.[20]

رد نظر محقق خویی(ره)

البته ما اصل مطلب و استدلال محقق خویی(ره) را قبول نداریم؛ چون ملاک بودن وجدان واقعی در روز عید برای ادای تکلیف نیاز به علم غیب دارد؛ زیرا تا زمانی که روز عید نیامده باشد، چگونه بدانیم که تا آن زمان چه می‌شود. ما می‌خواهیم بگويیم: روزه روز هفتم تا نهم تشریع شده یا نه و اگر تشریع شده چه کسی مکلف به آن است.

اگر بداند یا حتی احتمال دهد که متمکن می‌شود، نباید روزه بگیرد. اما سه روز روزه هفتم تا نهم برای عالم است. ولی اگر منظور از آن، علم مصیب به واقع است، تکلیف بما لایطاق خواهد بود.

اگر موضوع مطلق علم باشد، باید به اندازه علمی که دارد، عمل کند چه مصیب باشد و چه نباشد؛ اصابت و عدم اصابت به دست خداست و انسان نمی تواند به آینده مکلف شود. تکلیف به آینده نیاز به علم غیب دارد. پس در این صورت تکليف به روزه در شرع از روز هفتم واجب است.

در نتیجه مسلماً آن صورتی که گفته بود اگر علم یا شک داشته باشی که واجد می‌شوی، روزه باطل است. اما همین که علم عادی داشته باشی و بر حسب محاسبات بدانی که متمکن نخواهی بود، روزه وجوب می‌یابد. لذا داشتن علم مصیب به واقع شرط نیست.

اما از آن‌جا که می دانیم تفصیل، قاطع شرکت است -یعنی شارع میان تکلیف اختیاری و اضطراری جمع نمی‌کند- وقتی تکلیف اضطراری شد، خود به خود موضوع تکلیف اختیاری برداشته می‌شود. به عبارت دیگر ما دو واجب نداریم. چنین نیست که شارع هم روزه و هم هدی را از ما بخواهد. لذا تکلیف اضطراری در روز هفتم، خود به خود بر تکلیف اختیاری حکومت کرده و مانع از جمع می‌شود.

امر به روزه در روز هفتم تا نهم، برای این است که ما علم غیب نداریم که روز دهم و ایام تشریق چه پیش می‌آید. خلاصه این ست که تکلیف بر اساس علم ظاهری منجز می‌شود.

در نتیجه ما کلام محقق خویی(ره) را درست نمی‌دانیم و آیه شریفه ﴿فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ﴾ را با اعتبار محاسبات در همان روز هفتم می‌سنجیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo