< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

98/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی صورت وقوف در مشعر به تنهایی و رمی جمره از اعمال منی/ وقوف در مشعر و منی/اعمال حج تمتع/کتاب الحج؛

استدراکی در مطلب قبل

در این جلسه قصد استدراک از برخی مطالب قبلی را داریم. محقق خویی(ره) فرمود: روایت عبدالله بن مغیره با توجه به عبارت "من ادرک"، منصرف به صورت عذر است.[1] ما در بحث از صحیحه عبدالله بن مغیره قائل به اطلاق شدیم. اما ایشان با قیاس روایت با قاعده من ادرک، آن را منصرف به خصوص معذور دانست.

قاعده من ادرک می‌فرماید: "من ادرک رکعة فقد ادرک الوقت کله". اصحاب گفته‌اند: "من ادرک رکعة فقد ادرک الوقت کله" اختصاص به معذورین دارد؛ یعنی قاعده شامل کسی که قادر بوده و عمداً نمازش را تا آخر وقت به تاخیر انداخته تا تنها به مقدار یک رکعت وقت داشته باشد، نیست و فقط منصرف به معذور شرعی‌ست.

محقق خویی(ره) نیز با قیاس روایت به قاعده می‌فرماید: هرجا "من ادرک" باشد، منصرف به معذورین می‌شود و به همین دلیل صحیحه عبدالله بن مغیره، از روایات مفصله‌ای‌ست که موضوعشان خصوص معذورین است. در آن‌جا ما گفتیم: چنین انصرافی در میان نیست. من ادرک اعم است و دلالت بر اطلاق دارد.

حال می‌خواهیم در توضیح این مطلب نکاتی را بیان کنیم. وجه انصراف قاعده به خصوص معذورین، نکته‌ای دارد؛ نه این‌که خود "من ادرک" منصرف به ایشان باشد. معنای ادراک در فارسی دریافتن و رسیدن می‌شود. درک کردید به این معنا نیست که معذور بودید؛ معنی عرفی ادراک این است که به چیزی برسیم. هر نوع رسیدنی را ادراک می‌گویند. پس ادراک اعم است و لذا به نظر ما لفظ "من ادرک" اطلاق داشته و منصرف به معذورین نیست. با توجه به معنایی که بیان کردیم در مورد اشخاص می‌گویند: -مثلاً- سید ابوالحسن اصفهانی(ره) را در نجف ادراک کردید یا نه؟ یا می‌گویند: ادرک هذا المجلس به مجلس روضه رسید یا نه؟

نکته ما این است که دلالت این قاعده و امثالش با دلیل لبّی است و این دلیل هرجا که باشد، تقید می‌آید. دلیل لبی می‌گوید: بنا بر قاعده اولی در باب نماز باید همه چهار رکعت ظهر و عصر در وقت ادا شوند؛ چرا که شرطیت وقت برای همه نماز است؛ نه یک رکعت. بلکه یک کلمه از اجزاء واجبه هم نباید خارج از وقت باشد. قاعده من ادرک قاعده تخفیفی، تسهیلی و امتنانی‌ست که می‌فرماید: درک یک رکعت از وقت برای صحت کفایت می‌کند. این در حالی‌ست که مقتضای حکم اولی چنین نیست.

تخفیف و تسهیلاتی که در شرع هست برای معذورین آمده‌اند؛ نه غیر معذورین؛ مثلاً فرموده: "رفع ما لایعلمون" و نفرموده: "رفع ما یعلمون و ما لا یعلمون". صورت "یعلمون" مرفوع نیست؛ تنها "ما لا یعلمون" رفع گردیده است. یا فرموده: "رفع الخطا" ولی عمد، مرفوع نیست؛ خطا رفع شده‌است.

بنابراین همیشه احکام تخفیفی و تسهیلی در مواردی آمده‌اند که از بابت عجز و ضعفی، استحقاق وجود دارد. در این صورت قهراً شمول شرط وقت که شرط اولیه‌ برای همه نماز است، انسان عامد را در بر می‌گیرد و اگر یک کلمه نماز چنین شخصی، خارج از وقت قرار گیرد، موجب بطلان می‌شود.

در نتیجه منشأ انصراف قاعده "من ادرک" از عامد و متمرد، همین وجه امتنانیِ آن است. این مطلب صحیح هست؛ زیرا تمامی احکام تخفیفی و تسهیلی، برای کسانی‌ست که عذری داشته، ناتوان یا جاهل یا ناسی یا خواب بوده‌اند.

لذا به محقق خویی عرض می‌کنیم که دلیل انصراف، وجود لفظ "من ادرک" نیست. دلیل این است که این حکم از سلسله احکام تخفيفیه و تسهیلیه بوده و لهذا از نظر عقلا تنها به مستحقش اختصاص پیدا می‌کند.

این نکته مؤید عرض دوم ما نیز هست. ما گفتیم: روایات مطلقه‌ی دال بر صحت اساساً منصرف به خصوص معذور و در مورد قضیه وقوف اضطراری هستند. بنا بر دلیل اول هم گفتیم: طبق روایات و فتاوا این امر جزء واضحات است که حج کسی که بتواند خود را به وقوف اختیاری برساند و عمدا چنین نکند، باطل است که در این صورت دیگر وقوف اضطراری معنا ندارد.

در نتیجه همه مطلقات صحت با قرینه لبیه به معذور اختصاص پیدا می‌کنند و مطلقات دال بر بطلان به وسیله معذورین مقید می‌شوند. صحیح حلبی در دلالت بر بطلان مطلق بود. این اطلاق به وسیله مطلقات دال بر تصحیح حج معذور با رسیدن به مشعر، تقید پیدا می‌کند.

اشکال؛ اگر دلیل دوم را بگیریم، نه دلیلِ اطلاق بطلان بر اطلاق باقی می‌ماند و نه دلیل اطلاق بر صحت. در این صورت همه مطلقات مقید می‌شوند.

جواب؛ این مطلب درست نیست؛ زیرا دلیل اطلاق بطلان امتنانی نیست و امتنان در جایی‌که مثلا گفته‌ شده: "رفع ما لا یعلمون" و "رفع الخطا"[2] این مطلب که گفتیم می‌آید.

اطلاق بطلان هیچ مقیدی ندارد؛ مثلا در ارکان نماز اگر شما معذور یا ناسی باشید و رکوع را به جا نیاوردید، نماز باطل است. چنین مواردی در شرع مقدس بسیار هستند. اما از سوی دیگر، احکام تسهیلیه‌ای وجود دارد که موضوعشان معذور است.

رمی جمرات

در میان تکالیف منا در روز عید، عمل اول رمی جمره عقبه است.

مساله را از تحریر الوسیله می‌خوانیم؛ چون همان‌طور که گفتیم: کامل ترین و بهترینِ مناسک بیان شده توسط حضرت امام(ره) در تحریرالوسیله است.

"القول فى واجبات منى و هى ثلاثة: الاول: رمى جمرة العقبة بالحصى"[3]

رمی جمره عقبه واجب است. در شرحش نوشته ایم: "لا اشکال فی وجوب رمی جمرة العقبة یوم العید و لا خلاف فیه بین المسلمين"؛ یعنی سنی ها هم به این عمل قائلند و این عمل بین ما و ایشان مشترک است. "و یدل علیه بعد التسالم صحیحة معاویة بن عمار"

"مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ (ابراهیم بن هاشم) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ (این روات همه در اوج صحت هستند. بعد از محمد بن بعقوب، عدة من اصحابنا ندارد؛ چون نقل ایشان از علی بن ابراهیم بلاواسطه است.) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خُذْ حَصَى الْجِمَارِ(سنگ ریزه‌هایی را که برای رمی جمره‌اند بردار.) ثُمَّ ائْتِ الْجَمْرَةَ الْقُصْوَى (جمره عقبه را جمره قصوا هم می‌گویند. قصوا نامیدن این رمی به جهت آخرین رمی بودن پس از خروج از چادرهای مناست. قصوا مونث "اقصی" و به معنی دور است.) الَّتِي عِنْدَ الْعَقَبَةِ (تسمیه آن به عقبه هم ناشی از محل آن یعنی عقبه است.) فَارْمِهَا مِنْ قِبَلِ وَجْهِهَا..."[4] (باید جمره را از سمت روبرو بزنی و رمی از پشت کافی نیست. سابقاً روبرو مشخص بود. اما حالا ظاهراً روبرو همین محلی‌ست که سنگ زده می‌شود. حالا آن جمراتی که قبلاً بود خراب کرده‌اند؛ جمره ای که ما در حدود بیش از 45 سال پیش -که به مکه مشرف شدیم- دیدیم، ستون گردی مثل مناره با ارتفاعی حدوداً دو یا دو و نیم متر و قطری در حدود دو متر بود که دور تا دورش چیزی مثل حوض وجود داشت تا سنگریزه‌های رمی شده در آن جمع شوند و زیر دست و پای مردم نریزند. در آن ایام آن‌جا سقفی نداشت و محلی بیابانی بود. این سه جمره هم مشخص بودند. اما حالا دیواری درست کردند به اندازه 30 یا 50 متر و معلوم نیست که آن جمره قبل دقیقاً در کجا واقع شده‌بود.

صحیحه عمر ابن اُذَیْنَه

"مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ فَقَالَ الْحَجُّ الْأَكْبَرُ الْمَوْقِفُ بِعَرَفَةَ وَ رَمْيُ الْجِمَارِ الْحَدِيثَ."[5]

حج اکبر وقوف در عرفه و رمی جمار است.

بالاخره رمی‌الجمار واجب شد.

پس رمی‌الجمار چه جمره عقبه و چه دوتای دیگر، جزء واجبات هستند.

نکته دیگر این است که این حکم از اخبار بیانیه هم استفاده می‌شود.

یک دسته از اخبار مثل اخبار کیفیت وضوی رسول الله، که معمولا از امام باقر(ع) و گاهی از امام صادق(ع) نقل شده‌اند را اخبار بیانیه می‌گویند. در این‌جا خبر بیانیه راجع به حج رسول اکرم است. روایت بسیار مفصل و در ابتدای کتاب الحج است. بعد از حدود دو یا سه صفحه که که نحوه حج حضرت رسول (ص) را شرح داده، به قسمتی که مربوط به بحث ماست می‌رسد.

می‌فرماید: "فَلَمَّا أَضَاءَ لَهُ النَّهَارُ أَفَاضَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى مِنًى فَرَمَى جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ".[6] روز که روشن شد، ایشان از مشعر حرکت کرد و بعد از رسیدن به منا اولین کاری که کرد رمی جمره عقبه بود. بعد می‌فرماید: "نَحَر رسولُ الله"؛ بعد از رمی نوبت به ذبح رسید. حضرت(ص) 66 شتر و امیرالمؤمنین(ع) 34 شتر را نحر کردند. هدف این بوده که 100 شتر نحر شود. علی بن ابیطالب که نفس رسول الله بود، 34 شتر را نحر کرد تا با 66 شتری که پیامبر نحر نمود، جمعاً 100 یعنی غذای ده هزار نفر را نحر کرده‌باشند.[7] این اتفاق البته در حجة الوداع واقع شده‌است.

در روز عید فقط رمی جمره عقبه -که خود سنی‌های منطقه به آن شیطان‌الاکبر می‌گویند، نه جمره عقبه- واجب است.

در روز یازدهم و دوازدهم و اگر کسی نتواند، در روز دوازدهم تا ظهر کوچ کند، باید روز سیزدهم هم بماند و هرسه را رمی‌نماید. به جمرات سه گانه، جمره عقبة، جمره وُسطی و جمره اُولی می‌گویند. این هم خود بابی با سه یا چهار حدیث دارد؛ ما یکی از آن‌ها را می‌خوانیم.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع (امام باقر یا امام صادقعلیهما السلام) وَ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: (امام معصوم(ع) گفت:) كَانَتِ الْجِمَارُ تُرْمَى جَمِيعاً قُلْتُ فَأَرْمِيهَا فَقَالَ لَا أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَصْنَعَ كَمَا أَصْنَعُ.[8]

در گذشته در روز عید سه جمره را می زدند؛ از حضرت(ع) سوال کردم که حالا هر سه را بزنم؟ حضرت(ع) فرمود: نه؛ این کار را نکن؛ آیا دوست نداری کاری کنی که من آن را انجام می‌دهم. امام(ع) در روز عید فقط جمره عقبه را رمی کرد.

اما این که گفته شد: در روز عید سه تا را می زدند، شاید مربوط به زمان جاهلیت باشد؛ چرا که پیامبر(ص) یقیناً در روز عید در حجة الوداع، فقط جمره عقبة را رمی نمود. زمان جاهلیت حج و همه اعمال آن مثل طواف و سعی صفا و مروه و... انجام می‌شد. در این‌جا حضرت(ع) نهی کرد و فرمود: همین یکی در روز عید، کافی‌ست.


[7] در تاریخ آمده که هر شتری که سابق ذبح می کردند، غذای 100 نفر بود. پیامبر(ص) در جنگی حذیفه یا کس دیگری را برای جاسوسی فرستاد. در این اثنا که نمی‌شد آن شخص به نزدیکی دشمن برود، برای تخمین جمعیت دشمن از چوپانی که آن حوالی بود پرسیدند که ایشان روزی چند شتر برای غذا نحر می‌کنند؟ گفت: بعضی روزها نه و بعضی روزها 10 شتر. خبر را برای پیامبر(ص) آوردند. او فرمود: چون قریش برای غذای هر 100 نفر، یک شتر نحر می‌کند، جمعیتشان بین 900 نفر تا 1000 است. این‌طور دستگاه اطلاعاتی داشتند و این کار اطلاعاتی بود که پیامبر(ص) انجام می‌داد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo