< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

97/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بیتوته در مشعر/ وقوف در مزدلفه/اعمال حج تمتع/کتاب الحج؛

توهم استثتای جبل از حکم حدود مشعر

ظاهرا بعضی اعلام مثل صاحب جواهر(ره) و صاحب وسائل(ره) نسبت به روایتی دچار توهم شده‌اند.[1] و[2] به زعم ایشان، جبل نیز مثل مازمین از حکم عدم جواز وقوف استثناء شده است. لکن تامل در آن روایت، نشان می‌دهد که مراد از جبل، جبل مشعر نیست؛ بلکه جبل در عرفات یا همان "جبل الرحمة" مراد است که وقوف بر آن جایز -ولی مکروه- است. البته عامه مایلند که بالای کوه بروند و شاید هم مذهبشان این عمل را مستحب می‌شمرد. اما به نظر ما مستحب است که وقوف در عرفات را در دامنه کوه (صفح الجبل) انجام شود. پس در قضیه وقوف در مشعر، فقط مازمین مستثناست.

رد اشکال محقق حکیم(ره) توسط محقق خویی(ره)

محقق خویی(ره) اشکالی به بعضی از اعلام(آقای حکیم(ره)) گرفته‌است. مرحوم حکیم(ره) ضمن ایرادی راجع به مازمین، فرموده: وقتی مازمین از موقف خارج است، چطور وقوف در آن به خاطر شلوغی جایز باشد؟[3] محقق خویی(ره) در جواب می‌فرماید: مطلب از قواعد عقلی نیست تا امکان تخصیص نداشته باشد؛ مثلا این‌که 2 در 2، چهار می‌شود، ممکن نیست تخصیص بخورد؛ زیرا امری عقلی‌ست و امور عقلی قابلیت تخصیص ندارند. اما امور تعبدی قابل تخصیصند؛ چراکه مبنا در آن‌ها حکم شارع بوده و به دست شارع است که حکم را تعمیم دهد یا تخصیص بزند. محل بحث نیز از قواعد عقلی نبوده و از امور دینی و تعبدی‌ست. پس قابلیت تخصیص داشته و لذا شارع فرموده: هرچند وقوف در مازمین به طور عموم جایز نیست، اما اگر ازدحام، سختی و اضطراری باشد، وقوف در آن مانعی ندارد.[4] بنابراین حق با محقق خویی(ره) است؛ زیرا این حکم، مطلبی تعبدی است.

اما این‌که بگوییم هنگام اضطرار، مشعر توسعه پیدا می‌کند و قائل به تخصص شویم، صحیح نیست. ما قائل به تخصیص هستیم و لزومی ندارد مسئله را به تخصص ارجاع دهیم. وقوف در مشعر واجبی تعبدی‌ و قابل تخصیص است و داعی برای ارجاع آن به تخصص وجود ندارد. بنابراین فتوا دادیم که در فرض ازدحام، از باب تخصیص می‌توان در مازمین -که جزء مشعر نیست-، وقوف نمود.

حکم بیتوته در مشعر در شب عید

مسألة ۳۷۲: إذا أفاض الحاج من عرفات فالأحوط أن يبيت ليلة العيد في المزدلفة و إن كان لم يثبت وجوبها[5] .

محقق خویی(ره) می فرماید: هرچند واجب نیست، لکن احوط این است که حجاج شب عید را در مزدلفه بیتوته نمایند. این مساله بین اعلام اختلافی‌ست. وقوف واجب در مشعر، وقوف بین الطلوعین، یعنی از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است. ولی برای درک مقدار رکن، تنها مسمای وقوف بین الطلوعین کفایت می‌کند.

اما برخی قائل به وجوب بیتوته که همان خوابیدن در مشعر تا طلوع فجر در شب دهم است، شده و بعضی قائل به احتیاط مستحب آن هستند و نظر بعضی دیگر هم احتیاط واجب است. البته باید هنگام طلوع فجر برای وقوف در مشعر، تجدید نیت شود و حاجی بگوید: در مشعر الحرام از باب حج واجب که حجة الاسلام است یا حج مستحب یا حج نیابتی، وقوف می‌کنم؛ زیرا وقوف در مشعر از طلوع فجر واجب است و از همان موقع شروع می‌شود. البته حضور شبانه در مشعر را بیتوته می‌گویند؛ نه وقوف.

از جمله قائلین به استحباب احتیاط در بیتوته، محقق خویی(ره) است. البته همان طور که قبلا بیان شد، وقوف به معنای ایستادن روی پا نبوده، به معنای حضور است. بنابراین حتی در حال وقوف می‌توان خوابید.

ادله صاحب جواهر(ره) بر وجوب بیتوته و رد آن

گفتیم اقوال در بیتوته مختلف است. از جمله کسانی که اصرار به وجوب بیتوته داشت، صاحب جواهر(ره) بود. دلیل اول ایشان بر نظر خود، سیره پیامبر(ص) است. لکن این سیره هیچ دلالتی بر مدعای ایشان ندارد؛ چون سیره پیامبر، فعل اوست و فعل لسان ندارد تا اثبات استحباب یا اباحه یا وجوب نماید. شاید بیتوته مباح بوده و پیامبر(ص) شب در مشعر خوابیده تا اول طلوع فجر برای وقوف در مشعر آماده باشد. لذا از فعل نمی‌توان حکم شرعی را فهمید.

اما ایشان دو روایت هم عنوان دلیل آورده‌اند. روایت اول صحیحه معاویة بن عمار از حلبی‌ست.[6]

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ لَا تُجَاوِزِ الْحِيَاضَ لَيْلَةَ الْمُزْدَلِفَةِ[7] .

حیاض یکی از حدود و خارج از مشعر است که امام(ع) در روایت فرمود: از مشعر تجاوز نکن تا در حیاض وارد نشوی. معنای این جمله آن است که بودن در مشعر واجب بوده و به همین دلیل جایز نیست که وارد حیاض شود.

این استدلال صاحب جواهر بود که محقق خویی(ره) جواب‌هایی به آن داده است. لکن ما احتیاجی به آن‌ها نداریم؛ زیرا تطویل بلاطائلند. ظاهرا ایشان اصل جواب را نفرموده است.

پاسخ اصلی در تقطیع روایت توسط صاحب وسائل است که موجب تخریب مفهوم آن گشته. ظاهر جمله "لا تتجاوز الحیاض" به تنهایی، وجوب اقامت در مشعر را می رساند و همین امر موجب اشتباه صاحب جواهر(ره) شده‌است. ایشان به استناد همین جمله فرموده: بیتوته واجب است. حال آن‌که با مراجعه به اصل روایت، می‌بینیم که تقطیعی در نقل صاحب وسائل وارد شده و اصل روایت این معنا را افاده نمی‌کند؛ زیرا قبل و بعد از جمله بالا قرینه هستند.

روایت بدون تعطیع در کتاب تهذیب شیخ طوسی(ره) به صورت زیر آمده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ وَ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ (حلبی گفت) قَالَ (امام صادق(ع) فرمود:) لَا تُصَلِّ الْمَغْرِبَ حَتَّى تَأْتِيَ جُمعاً (نماز مغرب و عشا را در عرفات نخوان. هنگام مغرب از ثواب نماز اول وقت صرف نظر کن و به طرف مشعر حرکت نما و نماز را در آن‌جا اقامه کن) فَصَلِّ بِهَا الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ (این‌جا از موارد استحباب جمع است. فرموده: یک اذان و دو اقامه؛ یکی برای مغرب و دیگری برای عشاء؛ یعنی این دو نماز را متصل به هم بخوان و بینشان فاصله نیانداز) وَ انْزِلْ بَطْنَ الْوَادِي عَنْ يَمِينِ الطَّرِيقِ قَرِيباً مِنَ الْمَشْعَرِ(نماز را در مشعر بخوان و بعد در بطن الوادی که سمت راست طریق و نزدیک به مشعر و خارج از آن است، برو) وَ يُسْتَحَبُّ لِلصَّرُورَةِ أَنْ يَقِفَ عَلَى الْمَشْعَرِ (برای حج اولی مستحب است که در مشعر بماند و به بطن الوادی نرود. البته بقیه می‌توانند به بطن الوادی روند.) وَ يَطَأَهُ بِرِجْلِهِ (و با پای خودش، پا مالش کند.) وَ لَا يُجَاوِزَ الْحِيَاضَ لَيْلَةَ الْمُزْدَلِفَةِ (این عبارت دنباله عبارت "یستحب للصرورة" است؛ زیرا واو عطف دارد و جمله مستقلی نیست؛ یعنی مستحب است که در مشعر بماند و به حیاض که خارج از مشعر است نرود.) وَ يَقُولَ (و برای صروره مستحب است که این ادعیه را بخواند.) اللَّهُمَّ هَذِهِ جَمْعٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْمَعَ لِي فِيهَا جَوَامِعَ الْخَيْرِ اللَّهُمَّ لَا تُؤْيِسْنِي مِنَ الْخَيْرِ الَّذِي سَأَلْتُكَ أَنْ تَجْمَعَهُ لِي فِي قَلْبِي ثُمَّ أَطْلُبُ إِلَيْكَ أَنْ تُعَرِّفَنِي مَا عَرَّفْتَ أَوْلِيَاءَكَ فِي مَنْزِلِي هَذَا وَ أَنْ تَقِيَنِي جَوَامِعَ الشَّرِّ...[8]

می بینیم که استحباب ابتدای روایت بر همه جملات بعدی نیز وارد می‌شود. لذا جمله "لَا يُجَاوِزَ الْحِيَاضَ لَيْلَةَ الْمُزْدَلِفَةِ" وسط این جملات و بیان کننده استحباب خواهد بود. پس تقطیع صاحب وسائل(ره) امر را بر صاحب جواهر(ره) مشتبه کرده‌است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo