< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

97/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چند مسئله در احرام حج/احرام حج/اعمال حج/کتاب الحج؛

عدم جواز احرام برای عمره مفرده قبل از اتمام اعمال حج

مسألة ۳۵۸: كما لا يجوز للمعتمر إحرام الحج قبل التقصير لا يجوز للحاج أن يحرم للعمرة المفردة قبل إتمام أعمال الحج، نعم لا مانع منه بعد إتمام النسك قبل طواف النساء[1] .

مطلب در این مسئله واضح است. مکلف پس از انجام عمره تمتع، باید برای اعمال حج در مکه، منتظر بماند. او در این حال اجازه انجام عمره مفرده نخواهد داشت؛ زیرا برای احرام آن لازم است از مکه خارج شده و به میقات برود. در روایت تعبیر "أنه مرتهن بالحج" و "محتبس بالحج" آمده که به معنای کسی است که عمره تمتع را انجام داده، محبوس و در گرو مانده و حق ندارد برای کار دیگری از مکه خارج شود.

باب بیست ودوم در این باره بوده و عنوان آن "بَابُ وُجُوبِ الْإِتْيَانِ بِعُمْرَةِ التَّمَتُّعِ وَ حَجِّهِ فِي عَامٍ وَاحِدٍ وَ عَدَمِ جَوَازِ الْخُرُوجِ مِنْ مَكَّةَ قَبْلَ الْإِحْرَامِ بِالْحَجِّ فَإِنْ خَرَجَ وَ عَادَ بَعْدَ شَهْرٍ أَعَادَ الْعُمْرَةَ" است.[2]

صحیحه زراره در این باب است. می فرماید: وَ عَنْهُ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع كَيْفَ أَتَمَتَّعُ فَقَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي بِالْحَجِّ فَإِذَا أَتَى مَكَّةَ طَافَ وَ سَعَى وَ أَحَلَّ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ هُوَ مُحْتَبِسٌ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى يَحُجَّ[3] .

محتبس بالحج کسی است که حق ندارد قبل از انجام حج از مکه خارج شود. لذا هر کاری که مثل رفتن به میقات برای احرام عمره، موجب خروج از مکه باشد، مجاز نیست.

استدلال‌های مردودِ مختلفی در این زمینه شده‌است. ما داعی برای آوردن این استدلال‌ها نداریم. دلیل عمده همان است که گفتیم. علاوه بر آن اجماع بر عدم جواز نیز در این‌جا وجود دارد.

محقق خویی(ره) می فرماید: الأوّل: الإجماع بقسميه (محصل و منقول) كما ادعاه صاحب الجواهر فلا ينعقد الإحرام الثاني ويحكم عليه بالفساد. و الأمر كما ذكره (مطلب همین‌طور است که صاحب جواهر(ره) فرموده‌است.[4] ) من اتفاق الفقهاء على ذلك.[5]

مخالفت با این اجماع ممکن نیست. هرچند این اجماع محمتل المدرک است و در اصول هم قائل به عدم اعتبار اجماع مدرکی شده‌ایم، لکن مخالفت با اجماع ممکن نیست. خود محقق خویی(ره) نیز با مشهور مخالفت نمی‌کند؛ چه رسد به اجماع. پس انجام عمره مفرده بین عمره تمتع و حج امکان ندارد. اما انجام آن بعد از اعمال حج بی اشکال است.

منشا اصلی عدم جواز، لزوم خروج از مکه است. خروج و عنوان "محتبس بالحج" مانع از انجام عمره مفرده می‌شود. علاوه بر آن دو قسم اجماع را نیز داریم که نمی‌توان با آن مخالفت کرد. محقق خویی(ره) در این رابطه نقل صاحب جواهر(ره) را تایید کرده است.

محدوده وقت احرام

مسألة ۳۵۹: يتضيق وقت الإحرام فيما إذا استلزم تأخيره فوات الوقوف بعرفات يوم عرفة.[6]

مقدار رکن به قدر آنامائی است که اگر احرامِ حج تا از دست رفتن این مقدار به تاخیر افتد، دیگر احرام ممکن نخواهد بود.

البته ما دو مساله داریم که نباید باهم خلط شوند؛ یکی صحت احرام که باید قبل از وقوف به قدر رکن -یعنی آنامائیِ هنگام غروب در عرفات- باشد و مسئله دیگر وجوب مبادرت به وقوف؛ یعنی بر حاجی لازم است آن‌گونه به احرام مبادرت ورزد که خودش را اول ظهر به عرفات برساند. البته در صورتی که عمدا وقوف را از اول ظهر به تاخیر اندازد و فقط مقدار رکن را انجام دهد، هرچند معصیت کرده، اما حج او صحیح است.

وقوف در عرفات از ارکان حج است. فلذا در بطلان حجی که عمدا فاقد آن شده، بحثی وجود ندارد. این استدلال، عقلیست.

مشابهت احرام حج و عمره در تمام امور غیر از نیت

مسألة ۳۶۰: يتحد إحرام الحج و إحرام العمرة في كيفيته و واجباته و محرماته و الاختلاف بينهما إنما هو في النيّة فقط.[7]

احرام‌ حج و عمره در کیفیت، واجبات و محرمات متحدند. قبلا احرام تمتع و واجبات آن را بیان کردیم. واجبات احرام، نیت، لبس ثوبی الاحرام و تلبیه بودند و مستحبات زیادی هم داشت. محرمات هم همان تروک احرامند.

می‌فرماید: احرام حج و عمره هر دو از سنخ احرام و در جمیع مسائل، مشترکند. ما دو نوع احرام نداریم. لذا احرام عمره مفرده هم همین احکام را دارد. همه احرام‌ها یک طبیعت دارند و در واجبات، مستحبات و محرمات مثل همند. البته در عقد احرام حج قران، حاجی میان تلبیه و اشعار و تقلید مخیر است. ولی در سایر احرام‌ها این تخییر وجود ندارد. اما عقد احرام در حج افراد، عمره مفرده، عمره تمتع و حج تمتع فقط با تلبیه منعقد می‌شود.

اشعار و تقلید این است که یال کوهان شتر را بزند و کفش مکلف که با آن نماز خوانده را به گردن شتر ببندد؛ به این وسیله احرام در حج قران منعقد می‌شود.

مکان احرام برای حج

مسألة ۳۶۱: للمكلف أن يحرم للحج من مكة من أيّ موضع شاء، و لكن الأحوط وجوباً أن يحرم من مكة القديمة و يستحب له الإحرام من المسجد الحرام في مقام إبراهيم أو حجر إسماعيل.[8]

مکلف می‌تواند برای حج از هر محلی از مکه محرم شود. ولی احتیاط واجب در بستن حرام از مکه قدیمی‌ست. مکه قدیمی شامل مناطقِ توسعه داده شده نیست. منطقه قدیم تا پشت مسجد جن و تا مقبره‌الحجون است که علائمی با اسم خاصی داشته؛ لکن این علائم از بین رفته‌اند. اگر مشرّف شوید خواهید دید که این محل در وسط شهر قرار گرفته‌است. تسمیه پل حجون توسط ملک خالد انجام شده که البته ما کاری به آن نداریم. ملاک ما مقبره‌الحجون است که از زمان پیامبر(ص) همین نام را دارد. در شعر امرؤالقیس، که ظاهرا قبل از اسلام سروده شده، نام حجون[9] ، چنین آمده است.

ادامه مسأله؛ لكن الأحوط وجوباً أن يحرم من مكة القديمة و يستحب له الإحرام من المسجد الحرام في مقام إبراهيم أو حجر إسماعيل.[10]

فرض این است که آن قبرستان خارج از شعر مکه قدیمی بوده. اگر برای زیارت قبر حضرت خدیجه مشرف شوید، قبرستان را خواهید دید.

در ادامه مساله آمده "و يستحب له الإحرام من المسجد الحرام في مقام إبراهيم أو حجر إسماعيل".[11]

مستحب است که مکلف مسجدالحرام را برای احرام انتخاب کند. فعلا بحث ما در مکه است؛ نه مسجد الحرام؛ زیرا مسجد الحرام با تمام توسعه‌اش به هر حال در مکه قدیمی‌ واقع شده‌است. بنابراین استحباب احرام از آن، شامل هر مکانی که مسمی به مسجدالحرام باشد، می‌شود. اما عدم اعتنا به عنوان مکه در مورد قبلی، به دلیل وجود روایتی خاص دال بر عدم جواز است؛ که بعدا خواهیم آورد. می‌فرماید: افضل نقاط مسجد الحرام، مقام ابراهیم و حجر اسماعیل است. روایاتی بر این افضلیت دلالت دارند.

احرام از تمام شهر مکه یا از مکه قدیمی

بعضی از روایات محل احرام را خود مسجد دانسته‌اند. در بحث احرام اولین روایتی که بر محل احرام دلالت دارد، صحیحه معاویة بن عمار است.

"عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَاغْتَسِلْ ثُمَّ الْبَسْ ثَوْبَيْكَ وَ ادْخُلِ الْمَسْجِدَ حَافِياً (پا برهنه) وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع أَوْ فِي الْحِجْر ... فَأَحْرِمْ بِالْحَجِّ" [12]

این روایت می‌فرماید: در یوم الترویه پس از غسل، در مسجد الحرام، احرام ببند. صاحب وسائل(ره) در این باب به همین یک روایت اکتفا کرده و وارد باب بعدی شده‌است. حضرت امام (ره) نیز در بحث مواطن تخییر احتیاط کرده و فرموده: مکلف فقط در مسجد می‌تواند نماز را قصر و تمام بخواند؛ زیرا عنوان مسجد ذکر شده‌است.[13]

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ...[14]

صحیحه صیرفی نیز بر ما نحن فیه دلالت دارد.

وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ (محمد بن ادریس قمی اشعری است.) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ (این‌ها صحيحند) عَنْ صَفْوَانَ (معلوم است) عَنْ أَبِي أَحْمَدَ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ الصَّيْرَفِيِّ (صحیح است ولی مشهور نیست؛ اما بقیه مشهورند.) قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ أُهِلُّ بِالْحَجِّ (از کجا برای حج محرم شوم؛ "اُهِلّ" یعنی صدا به لبیک در آورم.) فَقَالَ إِنْ شِئْتَ مِنْ رَحْلِكَ (می‌توانی از خانه یا محلی که در آن هستی، محرم شوی.) وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الْكَعْبَةِ وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الطَّرِيقِ[15] (مقصود از طریق این است که از خانه بیرون آمده و در حال بیرون رفتن از مکه باشد، لکن هنوز از آن خارج نشده است. ترجمه "طریق" به این صورت، به اعتبار کلمات اصحاب و روایات است.)

پس روایت هم صحیحه است و هم تمام نقاط مکه را شامل می‌شود.

اما وقتی موضوع مکه باشد، چه اشکال دارد که بگوییم: عنوان مکه حتی در فرض توسعه شهر، شمول دارد. همه شهرها در معرض توسعه و تغییر هستند. تا زمانی که اسم باقی است، عنوان نیز صادق است. پس میزان اسم است.

لکن در این‌جا نص خاص داریم و باید ببینیم مقتضای نص چیست. این نص، صحیحه معاویة بن عمار است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ (النیسابوری) عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ (روایت در اوج صحت است.) قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا دَخَلْتَ مَكَّةَ وَ أَنْتَ مُتَمَتِّعٌ فَنَظَرْتَ إِلَى بُيُوتِ مَكَّةَ فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ (وقتی انسان برای عمره محرم شد، تا وقتی دیوارهای مکه پیدا شوند. باید تلبیه را بین راه تکرار کند.) وَ حَدُّ بُيُوتِ مَكَّةَ الَّتِي كَانَتْ قَبْلَ الْيَوْمِ عَقَبَةُ الْمَدَنِيِّينَ (البته الآن اسم و رسمی از این عقبه نیست؛ ولی سابقا معروف بود. بعد فرمود: محلش "عقبه المدنیین" است که آخر مکه قدیمی بود. عقبه به معنای گردنه و بلندی است.) فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ أَحْدَثُوا بِمَكَّةَ مَا لَمْ يَكُنْ (چون مردم، شهر مکه را توسعه داده و به جلو رفته‌ تا آن‌جا که پشت عقبة را هم جزئی از شهر ساخته‌اند؛ لذا ساختمان‌های جدید را نمی توان جزء مکه به حساب آورد و خود مکه قدیمی مقصود است. این، جواب حضرت(ع) بود.) فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ وَ عَلَيْكَ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ التَّحْمِيدِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا اسْتَطَعْتَ.[16]

ادخال کلامی در کلام معصوم قطعا منتفی بوده و هیچ قرینه‌ای بر آن وجود ندارد. با احتمال هم نمی‌توان قائل شد که قسمتی از عبارتِ حدیث متعلق به امام(ع) نیست.

لذا محقق خویی(ره) بر مدعای خود که همان احتیاط در مکه قدیمی‌ست، به صحیحه معاویة بن عمار استناد کرده است.[17]

اما نظر حضرت امام(ره) چیزی غیر از این است. ایشان مکرر تصریح دارد که احرام از هر جایی که عنوان مکه صادق باشد، صحیح است.[18]

مویدی بیان حضرت امام(ره) -که هرچند بعید ولی به هرحال قابل گفتن است- اختصاص کلام حضرت(ع) به حکم قطع التلبیه تا عقبة المدنیین است. اما تسری این حکم به دیگر موارد، مثل بحث ما -که احرام درشهر مکه است- مسئله دیگریست. پس با به خرج دادن جمود زیاد می‌توان گفت: این قضیه ارتباطی به سایر احکام ندارد.

البته وجدان آدم این را نمی‌پذیرد و انصافا ما نحن فیه جای احتیاط وجوبی‌ست. یعنی باید بگوییم: نمی‌دانیم و در جایی که ندانیم، باید احتیاط واجب کنیم.


[9] الحجون بفتح الحاء، کوهی است که در بالای مكه قرار دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo