درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
97/09/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: وجوب نمازطواف و محل انجام آن/ نماز طواف/ اعمال عمره تمتع/ کتاب الحج؛
حکم کسی که توانایی انجام طواف را نداردمساله 326: بحث در مورد مکلفی است که که به علت مرض یا شکستگی مثلاً پا یا کمرش، توانایی انجام طواف را ندارد.
محقق خویی(ره) در نهایت میفرماید: برای چنین شخصی سه صورت متصور است؛[1]
اول اینکه اگر بتواند، خودش، آهسته آهسته -پیاده یا سواره- و با همان حالی که دارد، طواف را انجام دهد. البته هنگام سواره بودن، باید مَرکب در اختیارش باشد؛ یعنی آن مرکب دارای افساری باشد تا هر زمان بخواهد آن را حرکت دهد یا متوقف نماید. نقل است نبی مکرم اسلام(ص) "طاف بالبیت راکبا علی البعیر". حضرت(ص) اختیارا سوار بر شتر طواف کردند و در حالی که بیماری یا مشکلی نداشتند.
صورت دوم، طواف با حالت محمول است. در این وجه، طائف توسط دیگران حمل شده یا او را سوار بر تختی طواف میدهند؛ لکن اختیار حرکت در دست خود طائف نیست؛ چون حامل انسانیست که به اراده خود عمل میکند و افسار ندارد تا محمول با اراده خود او را متوقف کند یا حرکت دهد.
در صورت سوم میگوییم: اگر مکلف قادر بر دو صورت قبل نباشد، نوبت به استنابه میرسد.
دلایل صور مذکوردلیل جواز طواف به صورت راکب، مقتضای ادله اولیه مثل آیه شریفه ﴿ولیطوفوا بلبیت العتیق﴾[2] بوده و این مقدار قدر متیقن آن است. وجوب طواف بر مکلف به این معناست که او با اراده خود طواف نماید. انسان باید همه افعال اختیاریه -مثل نماز و روزه- را به اراده و اختیار خود انجام دهد.
در صورت دوم گفتیم: اگر مکلف، خود قادر به اتیان طواف به صورت عادی نباشد، نوبت به طواف دادن او میرسد. در روایات آمده "یطاف به"[3] ؛ یعنی کسی او را بر روی دوش یا سر گذاشته و طواف دهد. حکم ویلچر نیز همچون طواف خود مکلف است. لکن اگر نتواند، جایز است که دیگری او را هل دهد. در این حال ویلچر نیز به همین صورت ملحق میشود.
پس در صورت اول "یطوف"، در صورت دوم "یطاف به" و در صورت سوم "یطاف عنه" را داریم که این سه صورت در طول هم هستند؛ نه در عرص هم.
صورت اول طواف، دلیل نمیخواهد و چنانکه بیان شد مقتضای ادله اولیه و قدر متیقن آنهاست. دلیل دو صورت دیگر که بر هم مترتبندف روایاتی هستند که در باب 47 از ابواب طواف در کتاب شریف وسائل الشیعه آمدهاست.
ترتیبی که در روایات آمده، ترتیبی تعبدیست و نه ارشاد به ترتب عقلی؛ زیرا در روایات آمده که اگر شخص نتواند، باید نائب بگیرد. اما با توجه به تقیدی که روایات به آن تصریح دارند، نمیتوان ترتب را عقلی دانست؛ مثلا در "رمی" صرف عدم قدرت، برای استنابه کافیست و فرض دیگری هم مطرح نیست.
بررسی روایات دال بر صور مذکورچندین روایت در این رابطه وجود دارد. یکی از این روایات صحیحه حریز است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي ابْنَ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمَرِيضُ الْمَغْلُوبُ وَ الْمُغْمَى عَلَيْهِ يُرْمَى عَنْهُ وَ يُطَافُ بِهِ.[4]
در صورت عدم تمکن از رمی، استنابه لازم میشود. اما در طواف، قبل از استنابه، "یطاف به" را داریم؛ یعنی باید او را طواف دهند. روایت دوم و سوم هم همین طور هستند.
وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُطَافُ بِهِ وَ يُرْمَى عَنْهُ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ لَا يَسْتَطِيعُ [5] . (اگر نمی تواند خودش انجام دهد، باید او را ببرند)
در مرحله سوم هم که طواف خود مکلف ممکن نیست، یطاف عنه داریم. این عبارت در روایت چهارم وارد شدهاست.
وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْأَسَدِيِّ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَرِيضَةً لَا تَعْقِلُ فَلْيُحْرَمْ عَنْهَا وَ يُتَّقَى عَلَيْهَا مَا يُتَّقَى عَلَى الْمُحْرِمِ (یعنی تروک احرام بر او حرام است.) وَ يُطَافُ بِهَا أَوْ يُطَافُ عَنْهَا وَ يُرْمَى عَنْهَا.[6] (هرچند هر دو ذکر شدهاند، لکن مراد این است که اگر "یطاف بها" ممکن است، آن را انجام دهد و در غیر این صورت، نوبت به "یطاف عنها" و استنابه میرسد.)
بنا بر روایات مغمیعلیه، طواف دادن بیهوش -که فاقد تکلیف است- توسط دیگران، برای تکمیل حج اوست؛ این عیبی ندارد. هرچند که مغمیعلیه است، اما بالاخره محرم بوده و باید از احرام خارج شود. لذا مومنین کمک میکنند. در وقوف هم حکم چنین است. مغمیعليه همچون کسی است که در خوابی خیلی عمیقی است. لذا عقلش صدمه نخورده و دیوانه نیست.
بر همراهان مغمیعلیه واجب است که نیابتا و از طرف او این امور را انجام دهند. البته ثواب زیادی نصیب کسانی که تکالیف مغمیعلیه را انجام میدهند، میشود. در روایت آمده که اگر همراهان با پرداخت هزینه برای او، گوسفند ذبح کنند، مستحق ثواب بسیاری می شوند. این کار برای اتمام حج اوست.
نماز طواف، سومین واجب از واجبات عمره تمتعصلاة الطّواف و هي الواجب الثالث من واجبات عمرة التمتّع (واجب سوم از واجبات عمره تمتع، نماز طواف است. اول احرام، بعد طواف و بعد نماز طواف واجب است.) و هي ركعتان يؤتى بهما عقيب الطّواف[7] (نماز طواف مثل نماز صبح است. با این تفاوت که لازم است مردان نماز صبح را به صورت جهری اقامه کنند. لکن در اینجا دلیلی بر جهر نیامده؛ لذا چه مرد و چه زن، بین جهر و اخفات مخیرند.)
نماز طواف در عین اینکه موربوط به طواف است؛ واجب مستقلی هم به حساب می آید و یکی از امور پنجگانه عمره است. عمره پنج واجب دارد؛ احرام، طواف، نماز، سعی -صفا و مروه- و تقصیر. با این تقسیم، ما نمازِ طواف را واجبی جداگانه حساب کرده و نمیگوییم که واجبات عمره چهارتا هستند.
روایات وجوب نماز طوافصحیحه معاویه بن عمار؛ وَ عَنْهُ (عن على بن ابراهیم) عَنْ أَبِيهِ (ابراهیم بن هاشم) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ (رضی الله عنه) وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ (ظاهرا ابن بزیع است.) عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا فَرَغْتَ مِنْ طَوَافِكَ (اگر از طوافت فارغ شدی) فَائْتِ مَقَامَ إِبْرَاهِيمَ ع (به مقام ابراهیم برو.) فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ (دو رکعت نماز طواف بخوان.) وَ اجْعَلْهُ إِمَاماً (یا اَماما؛ هر دو صحیح و به هر دو طریق خوانده شده است؛ مقام ابراهیم را در جلوی خود قرار بده.) وَ اقْرَأْ فِي الْأُولَى مِنْهُمَا سُورَةَ التَّوْحِيدِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ فِي الثَّانِيَةِ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ثُمَّ تَشَهَّدْ وَ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ اسْأَلْهُ أَنْ يَتَقَبَّلَ مِنْكَ الْحَدِيثَ.[8] (از خدا درخواست کن تا این عبادت را بپذیرد.)
روایات متعددی امثال این داریم. همچنین روایاتی به این شکل دلالت بر اصل وجوب نماز طواف دارند که اگر کسی نماز طواف را فراموش کرد، واجب است که آن را تدارک نماید. این وجوب تدارک دال بر وجوب اصل آن است؛ زیرا اگر اصل آن واجب نبود، اعادهاش نیز لزومی نداشت. این روایات -یا به دلالت مطابقی و یا به دلالت التزامی- دال بر وجوبند.
محل انجام نماز طوافبحث دیگر، در محل اقامه نماز طواف است. آیه شریفه میفرماید: ﴿واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی﴾[9] . یکی از روایات دال بر این مطلب، همان صحیحه معاویة بن عمار است که خواندیم.
روایت دیگر، معتبره ابراهیم بن ابی محمود است. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ (وجه معتبره بودن روایت احتمالاً از جانب ابن ابی محمود است؛ لکن نمیدانیم و نشنیدهایم که انحراف او چیست.) قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع أُصَلِّي رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ خَلْفَ الْمَقَامِ حَيْثُ هُوَ السَّاعَةَ أَوْ حَيْثُ كَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ حَيْثُ هُوَ السَّاعَةَ[10] .
مقام إبراهيم(ع) در عصر رسول خدا(ص) به دیوار کعبه چسبیده بود. لذا راوی از امام رضا(ع) سوال کرده که نماز را در همانجا بخوانیم یا در محل فعلی مقام؟. حضرت(ع) فرمود: محل فعلی مقام؛ هرچنند سنگ را درآوردهاند و اینجا گذاشتهاند، اما در هرصورت مقام ابراهیم همان سنگ است. پس مکان نماز طواف باید پشت مقام ابراهیم(ع) باشد.